آخرين مصاحبه چهارمين شهيد محراب / مسأله ما دفاع است
نوید شاهد: نظرتان را در مورد ورود رزمندگان اسلام به خاک عراق و ادامة جنگ بيان بفرماييد؟
بسم الله الرحمن الرحيم. حاکم بين ما وعراق - يعني ارتش عراق و صدام - قرآن است. اين هم که خودشان را مسلمان مي دانند و مي گويند کتاب ما قرآن است بسيار خوب، قرآن را مي گذاريم بين ما و آن ها تا حاکم باشد. قرآن چه مي گويد؟ قرآن مي گويد: اگر دو طايفه از مسلمان ها با يکديگر نزاع کردند يا دو ملت يا کشور يا دو طايفه و دو قبيله، بين آن ها را اصلاح کنيد و اما يکي از آن ها هر آينه ابتداي به جنگ کرد، در قرآن تعبير به باغي شده است؛ يعني متجاوز. آن که اول آغاز به جنگ مي کند. اگر يک کشور مسلماني با کشور مسلمان ديگر شروع به جنگ کرد، به طرفي که جنگ به او تحميل شده است صريحاً خطاب مي کند، به همة مسلمان هاي دنيا تا گوش ها را باز کنند و بشنوند. تمام مسلمان ها، آن هايي که قرآنرا کتاب آسماني مي دانند چقدر هستند؟ يک ميليارد مسلمان. اين خطاب قرآن، متوجه تنها ايران نيست که جنگ به او تحميل شده است و به ارتش و سپاه و بسيج تنها نيست، به تمام سران کشورهاي اسلامي و تمام مسلمان هاست، هر چه صريحاً مي فرمايد: "فان بغت احداهما علي الاخري فقاتلوا التي تبغي...؛ هر آينه آن طايفه اي که باغي شدند. متجاوز شدند، تعدي کردند، آغاز جنگ کردند، بر تمام مسلمان هاست که پاسخ او را به کشتن آن ها بدهند و آن ها را بکشند."
اين جنگ را کي ابتدا شروع کرده؟ يک دفعه از آسمان و زمين در ماه حرام در ماه ذي القعده بوده که حتي کفار اجازه نمي دادند با همديگر نبرد بکنند. خداوند هم امضا کرد اين را و فرمود: "فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکين". در ماه حرام اين ها شروع کردند از هوا و زمين کوبيدن. ما در مقابل اين ها ساکت بنشينيم؟ خير. دستور صريح قرآن، اين است که بايد اين ها را کشت در صورتي که مسلمان باشند، و حال اين که اين ارتش بعث و صدام اين ها محکوم به کفرند. مسلمانش را بايد کشت. مؤمن هم باشد بايد کشت، که متجاوز شد، چه برسد به کافر. اين ها را مسلمان فرض مي گيريم يا اين که محکوم به کفرند.
ارتش بعث صدام در فرض مسلمان، خدا صريحاً گفته است بايد با آن ها مقاتله کرد، مبارزه کرد و کشت. تا کي؟ اين جواب شماست که رفتن به خاک عراق براي چيست؟ مي فرمايد بايد با اين ها مقاتله کرد. حتي تفيء الي امرالله. تا وقتي که اين ها بيايند در پناه اسلام يعني از کار خودشان صرف نظر کنند، يعني اين که آتش بس را خود اجرا کنند، ارتش را عقب بکشند، نه اين که يک قسمت از زمين را رها کنند و با توپ هاي دور زن، شهرهاي ما را بکوبند و از هوا بر سر مردم بمب بريزند. اين ها هنوز تجاوز را رها نکرده اند، مادامي که در حال مبارزه با ما هستند، خدا صريحاً فرموده شما بايد با اين ها مبارزه کنيد، تا وقتي که نه تنها دست از جنگ بردارند بلکه: "حتي تفيء الي امرالله؛ تا برگردند به امر خدا." اين ها، هر روز از دور، آبادان را مي کوبند و هر روز چند شهيد و معلول برجا مي گذارند و چند خانه را ويران مي کنند. ورود رزمندگان اسلام به خاک عراق، براي اين است که اين ها را عقب بزنند تا اين که نتوانند با توپ هاي دورزن خود شهرهاي ما را بزنند. مسأله، باز مسألة دفاع است. اين جنگ بر ما تحميل شده و ما داريم دفاع مي کنيم. دنيا خودش فهميد به اين که اين جنگ را چه کسي آغاز کرده و کي دارد مي جنگد، و کي دارد دفاع مي کند. دنيا ديگر فهميده است.
قرآن مي گويد: تا وقتي که اين ها نگشته اند به امر خدا بايد با اين ها مقابله کرد. اين ها مسلمان شوند تا ما دست برداريم. آيا صدام مسلمان شده؟ بله،منافق هم نماز مي خواند! قرآن دارد که منافقين براي خودنمايي، براي اغفال مردم ساده لوح، گاهي هم نماز مي خوانند. به حرم مي روند و نماز مي خوانند. اين است که رفتن در خاک عراق، اول جنبة دفاعي دارد، بعد هم هدف اصلي رزمندگان ما سقوط صدام است و سقوط ارتش رژيم بعث. تا اين رژيم هست، تا اين صدام سر کار است، مطمئن باشيد - به دنيا هم اعلام مي کنيم - وظيفة الهي و شرعي و وجداني، وظيفه اي که خدا براي ما قرار داده، اين است که جنگ ادامه يابد؛ تا سقوط صدام و سقوط رژيم بعث. قرآن هم همين را مي گويد، و يکي ديگر هم اين است که اين ها منظورشان راه گشايي است براي کربلا، براي زيارت قبر مطهر امام حسين (ع) و در شعارهاي شان هم مي گويند که مي خواهند راه کربلا را باز کنند و از آن جا راه بيت المقدس را باز کنند و به يک وجب از زمين عراق، دولت و رزمندگان ما، طمع ندارند. ما نه اشغال گريم و نه طمع به خاک ديگران داريم. رفتن در خاک همسايه، اول جنبة دفاعي دارد، بعد به منظور سقوط صدام و اين رژيم بعثي است که جنايت آن ها بر مردم ايران واضح است. شايد بيش تر خود مردم عراق متوجه به اين باشند که در تاريخ، يک چنين مرد جاني اي نيامده است و براي پاک سازي عراق از لوث کثيف اين ارتش بعثي و رژيم بعث و اين حکومت صدام، رفتن به خاک عراق، نه براي اشغال خاک عراق است، و خود امام هم دستور دادند به اين که به خاک کسي تجاوز نکنيد، حتي خون از دماغ کسي نيايد، و اين را هم مسلّم بدانيد که اگر هدف ما اشغال گري بود، ما همان اوايل مي توانستيم چند تا از شهرهاي آن ها را بکوبيم، وليکن اسلام به ما چنين دستوري نداده است. برنامة ما قرآن است و همين آية شريفه.
نظر جناب عالي در مورد توطئه اخير آمريکا در خاورميانه و اخراج برادران فلسطيني از بيروت، هم چنين وظيفه مسلمانان ايران و جهان در اين خصوص چيست؟
اگر براي تجاوز اين رژيم بعث و صدام به ايران، يک سرپوشي روي آن مي گذاشتند و مي گفتند که مثلاً اين جا نماز مي خوانند و... ليکن مسألة اسرائيل، صهيونيسم، حمله به لبنان و اين که آوارگان فلسطين را از آن جا خارج بکنند و چنان که امام فرمودند اين که بيروت را اين ها اشغال کردند، اين ديگر بهانه اي ندارد. قرآن وقتي آن ياغي متجاوز که اگر مسلمان هم باشد، دستور صريح داده به تمام مسلمين بر مقابله و قتل ياغي در تمام زمان ها، آيا دشمني بدتر از اسرائيل هم سراغ داريم؟ خداوند دربارة آن ها مي فرمايد: "اشد الناس عداوه للذين آمنوا..." و اين خطاب که بايد متجاوز را از بين برد، متعلق به يک ميليارد مسلمان است و با اين وضع عمدة سران کشورهاي اسلامي، جاي تأسف است و اين جاست که بايد کلمة استرجاع گفت که اين ها همين طور تماشاگر شده اند، فقط مي شنوند که بمب هاي خوشه اي را ريختند سر مردم بي پناه، مردم را آواره کردند. فلسطينی ها را از لبنان و بيروت و مرتباً شهرها را مي کوبند و آقايان تماشاگر شده اند. گوش مي دهند و هيچ احساس وظيفه ای نمي کنند و خطر اين بي تفاوتي و احساس وظيفه نکردن و احساس مسؤوليت نکردن، همان است که امام، اعلام خطر کرده است که يک روزي ممکن است اسرائيل به حرمين مطهر دست پيدا کند. آيا اين همه نالة برادران فلسطيني و لبناني به گوش سران کشورهاي اسلامي نخورده؟ پيغمبر اکرم فرمود: "من سمع رجلاً ينادي يا للمسلمين..." اگر يک مستضعفي در گوشة دنيا داد بزند اي مسلمان ها به دادمان برسيد و کسي پاسخ به نداي او ندهد، پيغمبر فرمود اين آدم مسلمان نيست.
آيا اين تجاوزات که اسرائيل کرده است به لبنان و اين آوارگان فلسطين، و اشغال بيت المقدس، آيا به گوش اين ها نخورده؟ فقط اين است که اين ها تماشاگرند و فقط گوش مي دهند و اين، در اثر اين است که اين ها ارتباط دارند با اسرائيل و آمريکا و شرق و غرب. اميدوار هستم که در اين ايام حج، وظيفه اي که به عهدة حجاج بيت الله الحرام است، چه ايراني و چه غيرايراني، اين مظلوميت خودشان را به مسلمان هاي دنيا ابلاغ کنند و اين رسالتي که به عهدة آن هاست، ان شاءالله در مراسم حج، انجام وظيفة خودشان را بکنند و مظلوميت مردم مسلمان ايران و فلسطين و بيت المقدس را به مسلمان هاي دنيا ابلاغ کنند.
در مقابل حرکت مذبوحانة منافقين، شکنجه کردن و به شهادت رساندن امت مسلمان، انفجار بمب، وظيفة دادگاه ها و دادستاني انقلاب اسلامي، نسبت به اين مزدوران شرق و غرب چيست؟
اين ها به آن اشخاصي که در تداوم اين انقلاب سهم بيش تري دارند حساسند. يکي روحانيون مبارزند و يکي هم اين برداران سپاهي و بسيجي که سهم اين ها در جبهه ها و پشت جبهه ها، حمايت از اسلام و مسلمان ها و پاسداري از جان و مال مسلمين و حفاظت قرآن و سهم آن ها نسبت به باقي رزمندگان بيش تر است. دادگاه ها، سپاه، بسيج، کميته ها، بايد بيش تر از سابق براي دستگيري اين تروريست ها فعاليت داشته باشند و خود مردم هم در اين ميان وظيفه دارند. رقم جناياتي که اين ها انجام دادند در تاريخ دنيا سابقه نداشته است و نمونة آن را نمي توانيم پيدا کنيم. در خطبة نماز جمعه گفتيم بر تمام افراد ملت ايران است که اين ها را شناسايي بکنند. اگر حتی مختصر مسامحه اي بشود، و يک نفر از اين ها جنايتي بکند، در جرم آن ها شريکند. لذا اين کار را نبايد منحصراً در اختيار دادگاه ها و دادستاني و کميته ها و سپاه و شهرباني قرار بدهيم. اين ها قوة مجريه هستند، وليکن براي معرفي آن ها وظيفة ما مسلمان هاست. پسر پدرش را بايد معرفي کند؛ برادر، برادر را و اگر کسی اين کار را نکرد، روز قيامت جوابي پيش خدا ندارد. لذا پيامم به همة مسلمان ها اين است که بايد اين ها را جداً معرفي کنند و اگر آن ها بدانند به اين که مردم در کمين آن ها و در مقام شناسايي آن ها هستند، ناچار دست از کار خودشان برمي دارند. بي تفاوت نمي شود از اين قضيه عبور کرد؛ مسأله خيلي مهم است. ان شاءالله دادگاه ها و دادستاني ها، کميته ها، شهرباني ، پاسدارها، بيش تر
مراقبت بکنند براي دستگيري اين ها و مردم هم براي شناسايي اين ها وظيفه دارند. بنابراين چه قوة مجريه، چه قواي دادگاه ها که قضات باشند، چه خود مردم، در اين زمينه، همه موظفند و همه مسؤوليت دارند و من باب وظيفة شرعي مي گوييم و ترسي هم از اين ها نداريم، وظيفة مسلمان ها شناسايي آن هاست.
در بازديدتان از جبهه هاي غرب و جنوب کشور روحية رزمندگان اسلام را چگونه ديديد؟
ما، عمليات فتح المبين و بيت المقدس...، و عمليات ماه رمضان را که هنوز موفق نشديم براي بازديد آن، روحية برادران رزمنده، پيشروي آن ها و فتوحاتي که به دست آمده، همه را در خدمت امام عنوان کرديم و ما در فتوحات، هر چه ديديم، فقط خدا را ديديم، يعني معلوم بود فقط نيروي غيبي و الهي و حمايت امام عصر، ارواحنا له الفداء، پشتيبان رزمندگان ما بوده و الا ما در رموز جنگي وارد نيستيم، ولي تا اندازه اي که رفتيم و بررسي کرديم، فقط دست خدا را ديديم و حمايت غيبي و مدد الهي و حمايت امام زمان (عج) و اين که اين فتوحات به دست آمده، شبه اعجاز است. و اما روحية بچه هاي سپاه و بسيجو ارتش و کارهايي که اين ها انجام مي دادند، البته جهادسازندگي هم سهم بزرگي داشته، روحانيون هم سهم بزرگي داشتند، مجموعاً آن چه نسبت به آن ها احساس کرديم، اين است که اين ها خودشان نمي دانستند، يعني از خود ديگر اختياري نداشتند و واقعاً عاشق و فريفتة شهادت بودند و هدف آن ها فقط شهادت - براي اعتلاي کلمة توحيد و براي پيروزي اسلام و براي پيشرفت مبارزة حق عليه باطل - است و همين طوري که در قرآن خوانده ايم، هيچ توجهي به خود نداشتند و در آن بيابان گرم، با کمبود مواد غذايي و آب، معذلک آن گونه پيشروي مي کردند و اين به جهت آن است که اين ها خودشان را مالک خودشان نمي دانستند و پيشروي مي کردند و عاشق شهادت و عاشق خدا بودند. روحية برادران را، ما نمي توانيم وصف کنيم. فقط، به طور اختصار، آن چه ما لمس کرديم، گفتيم و اين نيست، مگر به واسطة حقيقت جمهوري اسلامي و اخلاصي که خود فرماندة کل قواي ما که امام بزرگوار باشد، که فرماندة همه آن هاست، اين ها در اثر همان اخلاص امام و بي باکي امام و اين که اين ها خودشان را تشخيص دادند که هدف شان حفظ اسلام و قرآن و ميهن اسلامي است و در استقبال از جنگ و شهادت هيچ باکي نداشتند؛ اين پيشروي آن ها براي همين است.
در رابطه با حزب و روزنامة جمهوري اسلامي، اگر رهنمودي داريد بفرماييد. چون اين حزب جمهوري اسلامي يادگاري است از مرحوم آيت الله شهيد بهشتي که واقعاً از افرادي که جاي ايشان خالي است، همين شهيد مظلوم است که دربارة او امام فرمود: "عاش مظلوماً و مات مظلوماً". اين است که اين يادگاري از ايشان بايد باقي بماند و تقويت هم بشود. روزنامة جمهوري اسلامي، مقاله هاي مذهبي و ديني ای دارد که جنبة آموزشي دارند. اين است که مردم، بايد شرکت بکنند و بيش تر استفاده بکنند.
حضرت آيت الله اشرفي، در مسافرت تان به اصفهان و حومه، روحية اهالي استان را چگونه لمس کرديد؟
بسم الله الرحمن الرحيم. "انا لانضيع اجر من احسن عملاً؛ خداوند تبارک و تعالي، ضايع نمي کند اجر نيکوکاران را". ]قرآن مجيد[ بنده، علاوه بر سوابقي که در اصفهان داشتم و سال هايي در آن جا، پيش علماي بزرگ، کسب فيض کرده ام و شخصيت هاي علمي را در اين شهر درک کرده ام و از آن ها استفاده علمي و روحي نموده ام، در اين زمان انقلاب و در اين جنگ تحميلي، وظيفة مسلمان هاست که جهاد با دشمن بکنند؛ چه با مال و چه با جان. استان اصفهان سزاوار است که گفته شود استان ايثار و ايمان و شهادت است. چون در راه جهاد با دشمنان داخلي و خارجي مانند صدام و ارتش بعثي، استان اصفهان شهداي زيادي داده است و هم چنين با شرکت در جبهه ها رقم بالايي را ارتش و سپاه و بسيج اين استان به خود اختصاص داده اند. به قول خود صدام، گفته اصفهان است که با ما مي جنگد. اصفهانی ها، هميشه با آرزوي شهادت در خط مقدم جبهه ها با دشمن نبرد کرده اند و با خون خودشان شجرة طيبة اسلام را آبياري و به انقلاب و جمهوري اسلامي تداوم بخشيده اند و نسبت به ايثارهاي آن ها که آن هم جهاد في سبيل الله است با اين که نسبت به اقشار ديگر، خدمات اين استان مورد تقدير است. من باب مثال، پزشکان، ويزيت خودشان را تخفيف دادند و جلو بيمارستان ها اعلاميه نصب کرده اند که ما از پذيرفتن زن هايي که رعايت حجاب نکنند، معذوريم و اسلام واقعي را - در حد امکان- در اين استان پياده کرده اند و من به سهم خود از تمام آن ها تشکر مي کنم و خدمت امام بزرگوار - در سفر قبلي که مشرف شديم - مشاهدات خود را خدمت ايشان عرض کرديم و امام هم تصديق کردند. اين تحول روحي که در اين استان هست و قبلاً هم بوده، در اثر وجود با برکت روحانيون مبارز و متعهد و علماي ربّانيين و گويندگان مذهبي است که آن ها را ساخته است.
بفرماييد چه پيامي براي مردم داريد؟
فعلاً ما در اين جنگ تحميلي در مقابل دو گروه واقع شده ايم: دشمنان خارجي و دشمنان داخلي که اين منافقين از خدا بي خبرند و من در پيام خود عرض کردم، سرتاسر ايران بايد در قبال اين منافقين، چه دادگاه ها، کميته ها، شهرباني ، سپاه و بسيج و امت حزب الله کاملاً توجه داشته باشند. وظيفة شرعي همة آن هاست که پس از تشخيص به اين که اين ها در خط انحرافي هستند، معرفي شان کنند. و توصيه مي کنيم به جوانان اغفال شده، که هر چه زودتر به آغوش اسلام برگردند و دست از جنايت خودشان بردارند و ا بر حسب فرمودة خداوند تبارک و تعالي که دربارة آن ها فرمود "و من الناس من يعبدالله علي حرف فان اصابه خير اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علي وجهه خسر الدنيا و الاخره ذلک هو الخسران المبين – حج، 11 " اگر گوش به حرف ما نمي دهند، به فرمايش خداوند گوش دهند و اين آيه دربارة اشخاصي است که در اين انقلاب اسلامي چيزي عايد آن ها نشده و ضد انقلاب شده اند. خداوند مي فرمايد "هم در دنيا و هم در آخرت جزو زيان کاران هستند." در خاتمه، من از اهالي اصفهان و خميني شهر و کرمانشاه که آن جا هم وطن ماست، کمال تشکر دارم. مخصوصاً از گروه نظامي و انتظامي و از آن ها تقاضامنديم که در امنيت منطقه، خصوصاً از منافقين داخلي، بيش تر مراقبت شود. والسلام عليکم و رحمه الله.
برگرفته از کتاب «عروج خونین »