شاهمحمدی: بدون تعصب از حضور اقوام در جنگ تحمیلی بنویسیم
به گزارش نوید شاهد حجت شاهمحمدی نویسنده کتاب «چه کسی قشقرهها را میکشد؟» در اثر تازه خود به حضور «قزاقها» در جبهههای دفاع مقدس پرداخته است. وی معتقد است که نویسندگان به شیوه حضور اقوام در جنگ تحمیلی توجه اندکی داشتهاند. در حالی که اگر به دور از تعصبات قومی به آنها نگاه کنیم، میبینیم همه یک حرف مشترک دارند.
در گفتو گوی پیش رو به شیوه پرداختن این نویسنده به موضوع «حضور قزاقها در جنگ تحمیلی» پرداختهایم.
آقای شاهمحمدی، زمینههای پرداختن به موضوعِ حضور قزاقها در جنگ تحمیلی چه بود؟
بهانه اصلی ترکمنها بود و طرح هم به اسم آنها. وقتی شنیدم در گرگان «قزاق» داریم که تابعیت ایرانی دارند، تعجب کردم. واقعیت این است که خود من تا چندی پیش نمیدانستم در کشور ما قزاق هم زندگی میکند. همین مسئله باعث شد طرح را به سمت قزاقها بچرخانم.
چگونه با این قوم آشنا شدید؟
آشنایی از قبل نداشتم. لذا برای اجرای طرح با کمک یکی از دوستان به اسم موسی جرجانی که از نویسندگان ترکمن و از کارمندان با سابقه سیمای مرکز گلستان بود توانستم با آنها آشنا بشوم.
چرا تاکنون به این موضوع پرداخته نشده بود؟
خیلی از اقوام و اقلیتهای ایرانی که هم در روزهای انقلاب و هم در روزهای جنگ حضور داشتند از دید پژوهشگران پنهان ماندند. در صورتیکه اقلیتهایی چون ارامنه، یهودی، زرتشتی و یا قومیتهایی چون قزاقها به جمهوری اسلامی رای دادند و در جنگ تحمیلی هم شهدا و جانبازانی دارند. نویسندهای ندیدم که سراغی از این اقلیتها و قومها بگیرد و بخواهد حق آنها را در تاریخ معاصر ادا کند. کشور ما یک کشور مسلمان و دور از تبعیضات مذهبی است. با این حال حتی در بحث عزیزان اهل تسنن هم کار خوب و شایستهای انجام ندادهایم. جنگ تحمیلی و بحث انقلاب همیشه از دید شیعه مطرح شده در حالی که این عزیزان هم دیدگاههایی دارند که همسو با هم است. اگر به دور از تعصبات قومی به آنها نگاه کنیم میبینیم همه یک حرف مشترک دارند. همه ایرانی میخواهند سربلند که زیر سایه امنیت آن بتوانند راحت زندگی کنند. این ایراد به نویسندگان و محققین ما وارد است که وقتی از اکثریت میخواهند بنویسند راحت قلم میزنند اما وقتی به اقلیت میرسند با ذرهبین موضوع را بررسی میکنند.
این آن نگاهی نیست که بتواند عدالت اجتماعی را بسط دهد. به همین دلیل فکر نمیکنم هموطنان خارج از استان گلستان قوم قزاق را بشناسند مگر آنکه بخواهند از رضاشاه و دوره مظفرالدینشاه و احمدشاه یادی کنند که به روایت تاریخ، افراد این قوم انسانهای خوبی نیستند. چون هم به مردم ظلم کردند هم در زمان احمدشاه مجلس را به توپ بستند. درحالی که اینطور نیست و نویسندگان تاریخ زحمت این را به خود ندادهاند که بین نیروهای قزاق رضاشاهی و قوم اصیل و ایرانی قزاق تفاوتها را بیان کنند.
قزاقهای رضاشاه اوکراینی بودند و قشون قزاق هم به (قشون کاساک) شهرت داشته. قزاقهای رضاشاه اصلا ربطی به قزاقهای قزاقستان ندارند. هر 12 فرمانده این قشون به جز رضاشاه روسی بودند. در حقیقت تنبلی تاریخنگار ما موجب شده ما قزاقهای اصیل را بجای کاساکهای وحشی در تاریخ گناهکار بشماریم.
قزاقها قزاقستان از نظر شما چه ویژگی برجستهای دارند؟
با توجه به همین مدت کوتاهی که با قزاقها نشست و برخاست کردم، متوجه شدم افرادی زحمتکش و ساکت و آرام هستند. کارشان را بر اساس وظیفه به خوبی انجام میدهند و کاری به کسی ندارند. برایم جالب بود وقتی گفتند هنوز از سنت ریشسفیدی برای حل اختلافاتشان استفاده میکنند و هیچوقت به کلانتری و دادگاه نرفتهاند. مسلما این دسته انسانها که سروصدا ندارند کمتر در جامع قابل رویت هستند. خواستههایشان زیاد نیست و تا حد یک آرامش و زندگی ساده از جامعه توقع دارند. به شدت از جنگ و دعوا پرهیز دارند. ورود به حریمشان کار سادهای نیست. در عین حال بسیار مهماننوازند و از هر مهمانی با چای مخصوص قزاقی و درون پیاله پذیرایی میکنند. تکبر ندارند. بسیار سادهزیست هستند. در طی این مدت با بیش از سی خانواده ارتباط برقرار کردم. به هر خانهای وارد میشوی از مبل و اثاث مدرن کمتر میبینی. سنتهای خودشان را تا حد زیادی حفظ کردهاند و هنوز از مهمان روی تشکچههای کوچک پذیرایی میکنند.
قزاقهایی که در جنگ تحمیلی حضور داشتند از چه مشکلاتی رنج میبرند؟
چون کار من در زمینه جنگ بود بالطبع مشکلات خودشان را از همان زاویه دید مطرح میکردند. قزاقها خانوادههای فقیری هستند که با کمترین امکانات زندگی میکنند. اکثرا کارگرند و بیشتر تحصیلکردهایشان در آموزشو پرورش مشغول خدمت هستند. زبانشان ترکی است اما دبیر ادبیات فارسی هستند. تا جایی که پرسیدم به آنها اجازه داده نشده که زبان خودشان را حتی در اوقات فراغت به فرزندانشان آموزش بدهند. فقر مادی که غوغا میکند و به جرات میشود گفت از کل 4 هزار تَن آمار قزاقها، خانوادههایی که بضاعت متوسطی داشته باشند شاید از انگشتان دست هم کمتر است. آنها در سه شهر گنبدکاووس، بندرترکمن و گرگان در محلههای مخصوص خود به نام قزاقمحله ساکن هستند. «قزاقمحله» هر سه شهر را دیدهام. من که از فقر موجود در آنجا شرمم شد. فکر میکنم آنها را به حال خودشان رها کردهایم و کاری نداریم نان دارند یا نه. فقط میدانم مردم گرگان هر وقت میخواهند اسباب و اثاثیه و بار سنگینی را در شهر جابجا کنند، آدرسی جز قزاق محله بلد نیستند، در حالیکه در همین محلهها پزشک و وکیل قزاق هم زندگی میکند.
در کتاب شما چگونه به حضور قزاقها در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی پرداخته شده است؟
از دید من فرقی بین اقوام ایرانی وجود ندارد. پس نمیتواند نگاه ویژهای هم وجود داشته باشد. چون او خودش را ایرانی میداند. قزاق در روزهای انقلاب مرگ بر شاه گفته، در تظاهرات شرکت کرده، گلوله خورده، در جنگ 5 شهید داده، نزدیک به چهل جانباز و شاید بیش از 100 ایثارگر دارد که به نسبت آمار چهار هزار تَنی جمعیت آنها رقمهای بالایی است. جالب اینجاست که بعضی از خانوادههای شاهد و یا جانباز قزاق یا حقوق نمیگیرند یا حق کامل به آنها داده نمیشود. در حالی که همین افراد شناسنامه ایرانی دارند و به جمهوری اسلامی رای دادهاند. میدانم که این پرسش برای شما پیش میآید که چرا این تبعیض وجود دارد. یکی از مهمترین اشکالات نگاه سنتی و دینی قزاق به مقوله شهادت و جانبازی است.
مگر آنها چه تعریفی از مفهوم شهادت یا جانبازی دارند؟
از هر کدام از خانوادههای شاهد و یا جانبازان قزاق میپرسیدم، حقوق و یا کمکهایی را که بنیاد شهید به آنها پیشنهاد میکرده چرا نپذیرفتهاند، جواب میدادند که پدرانشان اعتقاد داشتند هر پول و یا کمکی را در این رابطه بپذیرند حکم خونبها دارد و حرام است. لذا اجازه ندادهاند فرزندانشان از حداقل حقوق جانبازی برخوردار بشوند. قزاق به مقوله شهادت نگاه بسیار ساده و اصیلی دارد. میگوید دفاع از میهن و دین که حکم جهاد دارد یک وظیفه است و کسی که وظیفهای را انجام میدهد نباید چیزی طلب کند.
با اشاره به آیات قرآن مجید میگوید که اگر چیزی طلب کردیم پس روزی وعده داده شده خدا را چه کنیم؟ همین نگاه سختگیرانه پدران قزاق موجب شده است اکثر خانوادههای شهید و جانباز از کمترین مزایا برخوردار باشند و امروز با تحمل سختترین مشاغل روزگار بگذرانند. خیلی از آنها حتی برای گرفتن یک وام کوچک دچار مسئله هستند. فقط به این دلیل که پدرانشان اجازه ندادهاند درصد جانبازی بگیرند یا اگر هدیهای از ارگانی به آنها تعلق گرفته است را خونبها تلقی کردهاند. جای گلایه دارد. آنها نخواستند، آیا این وظیفه ما نبود که با احترام به عقایدشان، حقوقی را که دولت و مجلس برای این قشر در نظر گرفته است را با قوانینی خاص محفوظ میداشتیم تا در روزگار سختی به فریادشان برسیم؟ مسلما تک تک ما باید جوابگوی این تبعیضها باشیم و چه سخت است در پیشگاه خدا جواب بدهیم خودشان نخواستند. با این شرایط چه توقعی داریم که مردم 80 میلیونی سرزمین ایران اسلامی قزاقها را بشناسند.
زندگی قزاقها در جریان انقلاب اسلامی دچار چه تحولاتی شد؟
شاید تنها تحول عظیم از برکات انقلاب اسلامی برای این مردم آرام و دور از هر گونه تنش، این باشد که پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی سابق قزاقهای ایرانی اجازه یافتند در صورت تمایل به سرزمین اجدادی خود بازگردند. تعدادی کوچ کردند و تعدادی برگشتند. قزاقهای ایرانی اینجا را سرزمین خود میدانند و به امام راحل و آرمانهایش پایبندند. وقتی سوال میکردم چرا در جنگ تحمیلی شرکت کردند، مثل اینکه توهینی شنیده باشند هجوم میآوردند و میگفتند؛ ما ایرانی هستیم و دشمن به خاک ما تجاوز کرده بود. وقتی میپرسیدم چرا به جمهوری اسلامی رای دادید با خروش میگفتند؛ امام تنها مال شما نبود.
در مراحل انجام پژوهش خود با چه دشواریهایی روبرو بودهاید؟
دو جور مشکل داشتم. یکی عدم تمایل قزاق به گفتوگو در مورد جنگ که علت عمدهاش ترس از مصاحبه و فراموشی خاطرات دوران انقلاب و جنگ بود. مشکل دوم هم تکمیل نبودن پرونده شهدای قزاق و یا جانبازان و ایثارگران در ارگانهای رسمی بود. خانوادهها هم مدرک مستدلی در اختیار نداشتند به جز مقداری کپی اسناد که به مرور زمان قابل استفاده نبودند. در حال حاضر هم بیشتر نیمی از کار تمام شده و امیدوارم در ماههای اول سال جدید کار به اتمام برسد. البته تا به حال آن چیزی که به دنبالش بودم به طور کامل احیا نشده است. با این حال وظیفهای برگردن من بود که با همت مسئولین حوزه هنری استان گلستان و زحماتی که دوستان خوب قزاق و ترکمن متحمل شدند این کار تا حد بیش از 60 درصد پیشرفت داشته و اگر ایثارگران و جانبازان قزاق کمک کنند انشاالله به نحوه شایستهای به سرانجام خواهد رسید.
در چه قالبی به این موضوع پرداختهاید؟
قرار بود کتاب شامل خاطرات جنگ باشد، چون احساس شد که ممکن است عموم مردم از حضور قزاق در کشور بیاطلاع باشند سعی کردم با اشارهای مختصر به تاریخ قوم قزاق حضور آنها در انقلاب و جنگ را نشان دهم. نام این کتاب هنوز قطعی نیست و باید پس از پایان یافتن نگارش آن نامی مناسب برای آن انتخاب کنم.