«فغان نیزارها» به کتابفروشیها رسید
در مقدمه کتاب به قلم نویسنده آمده است: «تلفیق تصاویر با دست نوشتهها در این اثر، حقیقت را پررنگتر کرده و متن را برای خواننده ملموس تر و خواندنیتر میسازد. همه عکسهای چاپ شده در این اثر را هم که برای اولین بار منتشر میشوند، خودم گرفتهام و در آرشیو اداره عکاسی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) موجود است.»
کریمیان که بیش از 31 سال به عنوان عکاس و خبرنگار حرفه ای در
ایرنا مشغول بکار بود، این کتاب را در دوران بازنشستگیاش تدوین کرده است و کوشیده
با کمترین دخل و تصرف، یادداشتهای آن روزها را در کتاب درج کند.
در یادداشت روز 18 اسفندماه 1363 میخوانیم: «عزیمت به جبهه ساعت پنج و سی دقیقه صبح با صدای زنگ ساعت شماطهای مادرم از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز، صبحانه مختصری را که همسرم آماده کرده بود، خوردم و بی سر و صدا لباس هایم را پوشیدم، وسایلم را که شب گذشته در یک ساک کوچک دستی گذاشته بودم، برداشتم و آماده رفتن شدم.
پیش از خارج شدن از منزل، مهدیه و زینب دخترهای دو و یک ساله ام را که خواب بودند، بوسیدم و با پدر، مادر و همسرم خداحافظی کردم تا برای عکاسی از عملیاتی که قرار است، طی چند روز آینده در یکی از مناطق جنگی کشور انجام شود، به جبهه بروم.
از زمان شروع مدرسه، در محله نظام آباد واقع در شرق تهران زندگی کرده ام. نظام آباد از نظر اجتماعی جزو محلههای متوسط رو به پایین است و از نظر سیاسی از محل ههای انقلابی به شمار م یرود. منزل ما هم در خیابان نظام آباد، خیابان حسینی و یکی از کوچه های نزدیک مسجد سبحان قرار دارد.
این مسجد از مساجد معروف دوران انقلاب بود و در آن زمان و شروع جنگ تحمیلی شهدای زیادی تقدیم انقلاب و جنگ کرده است. خانواده ما نیز از قدیمی ها و از مذهبی های این محله محسوب می شوند. بعد از ازدواج هم در همان خانه پدری ماندنی شدم.
از زمان شروع جنگ همه مردم محل در جنگ مشارکت فعال دارند؛ چه با حضورشان و چه با کمکهایی که به جبههها میکنند.»
نشر شاهد «فغان نیزارها» را با شمارگان یکهزار و 100 نسخه، 256 صفحه، مصور، قطع رقعی و به بهای 120هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.