سربازان سردار سلیمانی (1)؛ شهید محمدهادی ذوالفقاری
شهید ذوالفقاری در عراق به شهادت رسیدند. مادر ایشان در سخنانی پندآموز می گوید: «کمک خداوند لحظه به لحظه زندگی همراهم بود که توانستم دین را در تربیت بچه ها جاری کنم. اهل بیت (ع) کنارمان بودند.
من بچه ها را از کودکی با قرآن و اهل بیت (ع) آشنا کردم. از
سرگذشت امامان (ع) و معانی آیه ها و سوره های مختلف قرآن برایشان حرف می زدم، دعاو
زیارت عاشورا را مرتب در خانه برایشان می خواندم.
برای تربیت بچه ها همه چیز را رعایت می کردم. این رعایت از همان دوران بارداری ام مورد توجه بود. مادرم از بچگی به من یاد داده بود که دوران بارداری هر چیزی بخوریم روی بچه مان تاثیر می گذارد و باید احتیاط کنیم؛ مثلا هر حرفی نزنیم، هر لقمه ای نخوریم و این مراقبت ها را در دوران شیردهی هم رعایت می کردیم. با وضو باشیم و به مسائل مختلفی در کنار آن توجه کنیم. هیچ وقت از چیز بدی در خانه حرف نمی شد. سرگرمی موجود در خانه درس و کتاب بود.
شهید هادی، کودکی اش خیلی شیطان نبود؛ اصلاً کودکی اذیت کننده ای نداشت. حجب و حیای خاصی داشت. هادی همیشه در خانه برای خودش روضه می خواند. نوحه گوش می کرد و سینه می زد. هر وقت او را گوشه ای از خانه می دیدم زیر لب روضه خوانی می کرد و آرام آرام برای خودش نوا گرفته بود. فرقی نمی کرد مشغول چه کاری است؛ در همه حال ذکر حسین (ع) حسین (ع) از لبش نمی رفت. من به واقع فهمیدم عشق هادی به اهل بیت (ع) حقیقت دارد. از بچگی هم به هیئت می رفت و با بچه های مسجد رفت و آمد داشت. مداح هیئت «رهروان شهدا» میدان خراسان بود. هیئتی متشکل از جوانانی که در این وانفسای دین و غیرت مشغول کار ارزشی اند.
جوانانی که اغلب برای نسل پنجم انقلابند و درک واضحی از سال های جنگ ندارند اما برایشان مهم است از شهدا بگویند و دنبال این روحیات باشند. وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود. همیشه از این علاقه اش حرف می زد. کمدی که در خانه داشت پر بود از عکس های شهدای دفاع مقدس . همیشه از شهدا اسم می برد و نحوه ی شهادت و زندگی نامه هایشان را برایمان می گفت. به چند شهید علاقه خاصی داشت از جمله: شهید همت، ابراهیم هادی و محسن دین شعاری. همیشه از اینها حرف می زد و از هر فرصتی استفاده می کرد تا از آنها بگوید. در نجف به صورت رایگان برای طلاب نیازمند، لوله کشی می کرد. حساب پس اندازی داشت که همه اش صرف فقرا می شد. خیلی دوست داشت به سوریه برود و از حرم حضرت زینب (ع) دفاع کند اما روزی اش شهادت در جوار حرمین عسکریین (ع) بود. یک طرف دیوار خانه را پر کرده بود از نام حضرت زینب (ع) با تاخیر در بازگشت پیکرش، اول فاطمیه به خاک سپرده شد.
در قسمتی از وصیت نامه ایشان آمده است:
از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است. دنیا دیگر طبیعی نیست. اکنون دو جهاد در پیش داریم؛ یکی این جهاد و دیگری جهاد نفس که واجب تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟
امام زمان (ع) را تنها نگذارید. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان (ع) بیاید احتمال دارد روبه روی ایشان باشیم و یا مخالفت کنیم. امام زمان (ع) را تنها نگذارید. من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم و تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل های پشت سرم را شکانده ام و راه برگشت ندارم.
بچه های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم؛ نجف شهری است که مثل تصفیه کن است و گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد.
این مولای ما خیلی مهربان است. در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید. مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا (ع) کار تکفیری ها را تمام کنند. همچنین می خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست.
ولی کم است. باید زیاد شود و مطمئنم که این ها (ظالمین) کم هستن و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا (ع) می شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم. بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.
وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می خوانند و هدف دارند، بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند، چون می شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می گیرند؛ دیگر حرام در حرام می شود و مسئولیت دارد. اگر می توانند درس بخوانند البته همه اش درس نیست؛ عبودیت هم هست؛ باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه ی باتقوا کم داریم؛ اول تزکیه نفس بعد درس! ای داد از علم شیطانی!
دنیا رنگ گناه دارد! دیگر نمی توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین (ع) و حضرت زهرا (ع) و امام رضا (ع) در قبر می آیند.
منبع: سربازان سردار/شجاعت ها و رشادت های سردار قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم/مرتضی کرامتی/1395