مروری بر خاطرات و زندگی شهید کابلی
نیروی شگفت انگیز
زانوی پایسیّد یوسفبز اثر اصابت گلوله داغان شده بود . بچه ها خواستند کمکش کنند ، ولی او نمیپذیرفت و چون ماندن در محاصره نیروهای دشمن (عراقی ها) خطر زیادی داشت ، او از نیرو ها خواست او را به حال خود بگذارند و از محاصره خارج شوند . سر انجام با اصراریوسف، بچه ها آنجا را ترک کردند .
سیّد تک و تنها روی رملها افتاده بود . خودش می گفت چون یارای راه رفتن نداشت ، همانجا نقش زمین شد . در آن اثنا نوجوانی 13-14ساله به بالینش می آید و قوطی آب میوه ای که همراه داشته ، به او میخوراند تا حالش بهتر شود . نوجوان به او میگوید که باید بلند شوی و همراه من به مواضع نیرو های خودی بیایی .
سیّد یوسفمیگوید من قادر به حرکت نیستم ، ولی نوجوان میگوید که تو باید بیایی به عقب ، چون در مواضع دیگر به وجود تو نیاز شدید است . با مساعدت و دلگرمی آن نوجوان ، سید یوسف به سختی خود را به همرزمانش که نیم ساعت پیش از او حرکت کرده بودند ، میرساند .
بعد ها او میگفت:"من در تعجم که یک پسر بچه 14ساله چطور در آن جنگ و آتش و خون ، آن طور با صلابت من را به حرکت واداشت".
کار در آجر پزی
روزی به دانشگاه مراجعه نمودم و سراغ ایشان را گرفتم، گفتند به زیارت حضرت عبدالعظیم رفته است و چندی بعد مجددا جهت بررسی وضعیت ایشان به دانشگاه رفتم که ایشان نبودند.
یکی از دوستانشان گفتند که ایشان روزهای پنجشنبه و جمعه در
یک کوره آجرپزی کار می کنند و وقتی علت را پرسیدم گفتند، در آنجا یک خانواده
مستضعف هست که پدرشان فلج می باشد و مادرشان هم با سختی کارگری می کند و شش
سرعائله اند، وی درامد خود را به آن
خانواده می داد و هیچکس هم اطلاعی نداشت.
حضور در کردستان
شهید سید یوسف کابلی در دریگری اشرار دمکرات و کومله و رزگاری در کردستان به همراه حاج احمد متوسلیان و شهید نورانی و شهید ناهید و شهید قجه ای و شهید چراغی و سایر دوستان که امروزه همه در جوار رحمت حق آرمیده اند نقش مهمی ایفا نمود و با تمام قدرت منطقه را پاکسازی کرد.
گفتنی است،سید یوسف کابلی در سال ۱۳۳۵ در یک خانواده مذهبی در تهران زاده شد. او با آموزهها
و احساسات دینی پرورش یافت. پیش از ورود به مدرسه ، بیشتر سوره های کوچک قرآن را
حفظ بود . در ۷ سالگی به
دبستان رفت و از ۸ سالگی، همراه
پدرش به نماز ایستاد. او در دوره تحصیل ابتدائی شاگرد ممتاز مدرسه بود.
سید یوسف ، دوره ابتدایی را به پایان میبرد و وارد دبیرستان «اشرف»
میشود. وی در دوره متوسطه، از دانش آموزان نمونه و مورد توجه اولیای آموزشی به
حساب می آید و گاهی در مباحث علمی، نظرات بدیع از خود ابراز مینماید. در ریاضی ،
خلاف فرضیه های علمی مطروحه را اثبات میکند و موجب شگفتی دبیران و مسئولان آموزشی
میشود . در دبیرستان، به همکلاسهایش قرآن می آموزد و برای آنان رساله و حدیث
میخواند . برای آموزش معارف دینی از هر فرصتی سود میجوید. وی با موفقیت، دوره
متوسطه را به پایان میبرد و با معدل عالی مدرک دیپلم را در رشته ریاضی اخذ می کند.
فعالیتهای شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
سید یوسف که فردی خود ساخته و هوشمند بود با مطالعات وسیع، نسبت به
معارف و مسائل دینی ، آشنائی مطلوب می یابد و پس از آن توجه خود را معطوف هدایت و
آموزش همسالان ، دوستان و همکلاسهایش مینماید و از این طریق ، از خود چهره ای
مقبول و جذاب برای آنان پدید می آورد.
سید یوسف ، پس از دریافت مدرک دیپلم در کنکور شرکت کرده و در چهار
رشته با امتیاز بالا پذیرفته میشود. او رشته مهندسی مکانیک را بر می گزیند و در
دانشگاه علم و صنعت به تحصیلات عالی در این رشته میپردازد . از آنجا که پدر یوسف ،
فردی فرهیخته و فرهنگی بود و در مبارزات سیاسی دستی داشت و با امثال ((شهید هاشمی
نژاد)) ارتباط تشکیلاتی داشت ، یوسف نیز خیلی زود با مسائل سیاسی آشنا میگردد . از
بدو ورود به دانشگاه مسائل اجتماعی ، سیاسی و مذهبی ، در افکار و اعمال وی پر
رنگتر میشود و رفته رفته موضعی روشن و شفاف از خود بروز میدهد . وی رفته رفته
فعالیتهایش را در سطح دانشگاه وسعت می بخشد و همراه دوستان دانشگاهیش اقدامهای
اساسی در جهت روشنگری دانشجویان انجام میدهد . از سوی دیگر ، از بعد سیاسی و مذهبی
، با کسانیکه اهل سازش و غربزده بودند به مختلفت می پردازد .
با اوج گیری انقلاب اسلامی ، سید یوسف با شور و اشتیاق و امید فراوان
به فعالیتهایش ابعاد دیگری می بخشد و با روشهای مختلف ، به مخالفت و مبارزه بارژیم
شاه می پردازد . وی با دوستان صمیمی خود برای پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام
خمینی (ره ) به شهرهای بابل، بابلسر ، آمل ، نوشهر ، چالوس ، شهسوار و لاهیجان سفر
می کند . وی در مقابله با رژیم به تهیه کوکتل مولوتوف با دیگر دوستانش مبادرت می
ورزد . با این حال ، از کمک به مردم محروم غفلت نمی ورزد . پدرش میگوید : (( روزی
به من گفت پدر ! مقداری آرد و نفت تهیه کن و من فراهم آوردم . همه آنها را در میان
خانواده های محروم تقسیم کرد )) وی همچنین میگوید : مدتی میدیدم که یوسف دیر به
منزل می آید ، نگران بودم ، به برادرش گفتم برود و ببیند یوسف چه کار میکند . پس
از مراقبت ، متوجه میشود که او میرود در جنوب شهرتهران کار میکند و دسترنجش را به
یک خانواده فقیر می دهد .
فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی
سید یوسف ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت رسمی سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی در می آید و مدتی در مساجد ، به اموزش نظامی نیروهای مردمی می پردازد
. با شروع غائله کردستان و تحرکات ضد انقلاب در آنجا همراه شهیدان ناهیدی و نورانی
به مریوان اعزام میشود و به عنوان فرمانده گردان ، به مقابله با گروهکها بر می
خیزد وی به اتفاق چند تن از همرزمانش ، فعالیتهای فنی و تخصصی خود را آغاز می کند
که برای نخستین تجربه ، سلاحهای سنگینی را در سپاه بنیان میگذارد و توپخانه های از
کار افتاده را راه می اندازد . پس از مدتی ، واحدهای ضد زره (شکار تانک ) سپاه را
تشکیل می دهد .
سید یوسف ، در عملیات آزاد سازی مناطق استراتژیک ((مریوان )) حضوری
پر شور می یابد . در عملیات آزادسازی مناطق (( دزلی )) به عنوان معاونت عملیاتی
سپاه دزلی وارد عمل میشود و در عملیات آزاد سازی مناطق حساس ((اورامانات)) شرکت
میجوید و از ناحیه پای راست و نخاع مجروح میشود که منجر به فلج زانوی راست وی
میگردد . وی در دوران نقاهت، با دختری متقی و از خانواده روحانی ازدواج می کند.
فعالیتهای شهید در دوران دفاع مقدس
کابلی ، ما جود مجروح و معلول بودن ، دل به جبهه می سپارد و حتی
ازدواج و تشکیل خانواده نیز نمی تواند در اراده آهنین او برای حضور در جبهه خللی
وارد کند . با چهره ای مصمم ، بار دیگر پای در جبهه میگذارد . در عملیات ((فتح
المبین)) ، شرکت فعالانه می جوید و توپخانه 122 میلیمتری سپاه را راه می اندازد .
در عملیات بیت المقدس ، فرماندهی توپخانه 122 میلیمتری را به عهده میگیرد . وی در
لشکر 27 محمد رسول الله (ص) به عنوان چهره ای ممتاز خوش می درخشد .
سید ، در عملیات (( مسلم بن عقیل )) در مسئولیت توپخانه قرارگاه نجف
انجام وظیفه می کند . وی با دوست و همرزم دیرین خود (( علیرضا ناهیدی )) ، تیپ
پیاده ـ مکانیزم ذوالفقار را سازماندهی می کند . در عملیات والفجر مقدماتی ، به
عنوان مسئول طرح و برنامه تیپ ذوالفقار وارد عمل میشود . در عملیات والفجر یک
مسئولیت تیپ دو سلیمان از لشگر 27 را بر عهده میگیرد و بالیاقت تمام از عهده آن بر
می آید . در این عملیات در محاصره تک تیر اندازهای دشمن قرار گرفته ، دوباره از
ناحیه زانوی پای راست آسیب می بیند .
کابلی در عملیات والفجر سه به عنوان معاون تیپ پیاده ـ مکانیزه
ذوالفقار منصوب می شود و در عملیات والفجر چهار ، خیبر و بدر به عنوان فرمانده تیپ
ذوالفقار وارد عمل میگردد و حماسه می آفریند . پس از عملیات بدر ، پایان نامه اش
را به دانشگاه ارائه مینماید و مدرک مهندسی مکانیک را دریافت کرده به جبهه باز
میگردد . پس از بازگشت به جبهه در عملیات کربلای چهار و کربلای پنج شرکت می کند .
چگونگی شهادت
شهید سید یوسف کابلی پس از سالها مبازره و تلاشی خستگی ناپذیر ،
سرانجام در عملیات کربلای پنچ شهد شهادت نوشید . شهید کابلی در روز 18 بهمن ماه
1365 ، پس از ادای نماز صبح به خط رفت تا وصال سرخ یابد و یافت و در منطقه ای بین
شهرک شلمچه و دوعیجی به فیض شهادت نایل آمد . او همسفر کربلا بود و میهمان امام
حسین (ع) . سعی او در زیارت مولایش ، مشکور افتاد و اجرش مقبول . و در طلوع فجری
صادق و در انفجار نور به معراج دل رسید .
انتای پیام/ز