حاج یونس(خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41ثارالله)
يکشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۱
حاج یونس بیانگر خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41 ثارالله به قلم محمد ناصری است.
نام کتاب: حاج یونس(خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41ثارالله)
باز آفرینی :محمد ناصری
ناشر :لشکر 41ثارالله/ستاد کنگره سرداران و شهدای استان کرمان
چاپ دوم/بهار 1387
شمارگان:3000نسخه
![حاج یونس(خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41ثارالله) حاج یونس(خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41ثارالله)](/files/fa/news/1395/10/26/57600_991.jpg)
حاج یونس بیانگر خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41 ثارالله به قلم محمد ناصری است.
این کتاب به همت ستاد کنگره سرداران و شهدای استان کرمان نشر لشکر 41 ثارالله منتشر شده است.
در این قسمت بخشی از خاطرات شهید که در کتاب آمده است را با هم می خوانیم:
یادم هست که برای عملیات فتح المبین ، به اتفاق حاجی برای خداحافظی و بدرقه نیروها ی آموزشی به راه آهن رفتیم . در ایستگاه راه آهن وقتی بسیجیها حاجی را دیدند ، طوری ابراز علاقه کردند که دیدن آن صحنه ها اشک شوق را به چشمها می آورد . بچه ها صبر نکردند که حاجی با تک تک آنها روبوسی کند . همگی با هم طوری روی حاجی ریخته بودند و اورا می بوسیدند که من ترسیدم حاجی زیر دست و پا له شود ! در آن لحظه واقعاً بچه های بسیجی ، حاجی را چون محبوب ترین کس خود را در آغوش گرفته بودند و گریه می کردند . شاید قدر آموزشهای سخت حاج یونس را در آن لحظه ها بیشتر فهمیده بودند .
باز آفرینی :محمد ناصری
ناشر :لشکر 41ثارالله/ستاد کنگره سرداران و شهدای استان کرمان
چاپ دوم/بهار 1387
شمارگان:3000نسخه
![حاج یونس(خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41ثارالله) حاج یونس(خاطرات سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر 41ثارالله)](/files/fa/news/1395/10/26/57600_991.jpg)
این کتاب به همت ستاد کنگره سرداران و شهدای استان کرمان نشر لشکر 41 ثارالله منتشر شده است.
در این قسمت بخشی از خاطرات شهید که در کتاب آمده است را با هم می خوانیم:
یادم هست که برای عملیات فتح المبین ، به اتفاق حاجی برای خداحافظی و بدرقه نیروها ی آموزشی به راه آهن رفتیم . در ایستگاه راه آهن وقتی بسیجیها حاجی را دیدند ، طوری ابراز علاقه کردند که دیدن آن صحنه ها اشک شوق را به چشمها می آورد . بچه ها صبر نکردند که حاجی با تک تک آنها روبوسی کند . همگی با هم طوری روی حاجی ریخته بودند و اورا می بوسیدند که من ترسیدم حاجی زیر دست و پا له شود ! در آن لحظه واقعاً بچه های بسیجی ، حاجی را چون محبوب ترین کس خود را در آغوش گرفته بودند و گریه می کردند . شاید قدر آموزشهای سخت حاج یونس را در آن لحظه ها بیشتر فهمیده بودند .
نظر شما