آخرین نامه شهید علیرضا فیروزی
علی رضا فیروزی در سال 1345 در شهرستان فسا متولد شد. از همان اوان کودکی علاقه ی زیادی به فعالیت های هنری داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی زندگی وی نیز روح دیگری گرفت و همه ی هم و غم خود را در خدمت به انقلاب و تعالی اهداف آن به کار بست. با نقاشی چهره های شهدا و سرودن اشعارگیرا و زیبا گام های موثری در این زمینه برداشت.
نامه ها و شعرهای آموزنده ای نظیر آنچه در ادامه می آید از او به یادگار مانده:
نظر شما چیست؟! آمریکایی یا ژاپنی؟ آلمان یا روسی؟ کدام مرغوبتر است؟! تصویری دیدم، که ساخت ژاپن بود، و با تکان دادنش، می توانستی سعی صفا و مروه را، خوب تماشا کنی!
تسبیحی دیدم، ساخت آلمان، مرغوب و خوش رنگ، که بندی محکم داشت، و هنگام ذکر، کاملاً، احساس راحتی می کردی! قرآنی دیدم، چاپ انگلیس، خوش خط و قشنگ، با ترجمه و تفسیر اسلام شناسان غربی!!
واعظی دیدم، که می گفتند، میسیونرهای مذهبی ساخته اند!
چه بگویم؟ این را همه دیدند، خادم الحرمین؟! روی پیشانی سیاهش، حک شده بود: «ساخت آمریکا؟!»
قسمتی از آخرین نامه ی او:
پروردگارا، تو خود شاهد باش که جز به امید رحمت تو به میدان نبرد پای ننهادم و جز بخشش تو را طالب نیستم. بگذار که بعد از من هر چه می خواهند بگویند. چه مرا بستایند، چه سرزنش کنند. اگر مشمول رحمت واسعه ی تو گردم، دیگر چه تفاوت دارد؟!
حال که کاروان حسینیان بسیجی عزم رحیل دارند و بانگ کاروان ما را به کربلا می خواند، حال که چاووش کاروان بانگ می دهد که:
«هر که دارد هوس کربلا بسم الله». من هم می خواهم که خاک راهشان گردم شاید که به دامان پاکشان بنشینم و به حسین بپیوندم.
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید
می خواهم آخرین تابلو نقاشی ام را با رنگ سرخ خون، رنگ آمیزی کنم و آخرین شعرم را برای شهادت بگویم. «می خواهم شهید شوم.»
منبع: آخرین نامه/ آخرین نامه های عارفانه و عاشقانه از شهدا/ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی/ 1393