مناجاتنامه سردار شهيد حاج علي حاجبي، قائم مقام ستاد لشكر 41 ثارالله
سهشنبه, ۰۹ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۱
نوید شاهد: خدايا ! بنده اي درمانده و گناهكارم. ذليل و روسياهم . با همه بار گناهي كه بر دوش دارم ، روي به درگاه پر بركت تو نموده ام و از تو عاجزانه مي خواهم مرا از درياي رحمت خود سيرآب گرداني .
مناجاتنامه سردار شهيد حاج علي حاجبي، قائم مقام ستاد لشكر 41 ثارالله
بسم رب الشهداء والصديقين
( يا من اسمه دواء و ذكره شفاء )
اي خدايي كه نامت تسكين دهنده قلبهاي بيماران است. اي خدائي كه ذكر اسمت زنگار درد و محنت و رنج و بلاها را و از پيكرهاي غم آلود مي زدايد. اي خداوند منان ، اي خداوند ستار و اي خداوند غفار، تو خود مي داني كه زبان ها و قلم ها از ستايش و توصيف عاجزند ، پس چگونه من عاصي به خود اجازه مي دهم كه با تو درد دل كنم.
خداوندا اگر يقين نداشتم كه تو غفارالذنوبي، هرگز لب به سخن گفتن با تو نمي گشودم، ولي تو در عين حال كه غفاري ، ستار هم هستي. با وجودي كه تمام اعمال سر و نهان را مي داني اما ذره اي پرده از كارم بر نمي داري و پيوسته الطاف خود را در تمام امور شامل حالم مي نمائي.
خدايا خود بهتر مي داني كه تا به حال چه عيبهائي و چه نعمتهايي به من عطا نموده ايد چه عنايتهاي بزرگي كه من هرگز لياقت آن را در خود نمي ديدم و اينها چيزهايي بود كه من شعور درك آن را نداشتم و چه بسيار نعمتهايي كه من قادر به درك آن نيستم.
خدايا از اينكه توان داده اي تا در جوار پيكارگران راه تو باشم و همراه آنها در جنگ عيله كفر شركت نمايم نعمتي است كه به هيچ عنوان من قادر به سپاسگذاري آن نخواهم بود.
خدايا به جبهه نيامده ام كه از اين راه شهرتي كسب كنم ، به جبهه نيامده ام كه نامم بر سر زبانهاي دوستان و آشنايان باشد ، به جبهه نيامده ام كه دسته هاي گل بر گردنم بيندازند ، به جبهه نيامده ام كه از شر غمها و ناراحتي هاي دنيا در امان باشم ، بلكه جبهه را چون كه راه انبياء و اولياء و محبان تو بود و اصلاً چون راه رسيدن به تو بود انتخاب كردم. پس اي قادر منان مرا در آتش آرزوي رسيدن به خود نسوزان و راه را هر وقت كه صلاح مي داني بر اين حقير هموار گردان.
خدايا سعادت همگام بودن با رزمندگان را مفت بدست نياورده ام. حداقل حاصل سالها دوري از والدين و وطن بوده و متحمل شدن بسياري از سختيها در شبهاي تاريك و در بيابانها و روزهاي گرم و سوزان در ميان طوفانها و در ميان گل و لاي ها البته توفيقي بوده كه خود عنايت كردي ، پس عاجزانه از تو مي خواهم كه لحظه اي مرا به حال خود رها نكني و تا پايان راه همچنان خود راهنمايم باشي و مرا از فيض عظماي ديدارت محروم مگردان.
خدايا من معترف هستم كه گناه بسيار مرتكب شده ام ، چه به لحاظ ناداني و چه از لحاظ سهل انگاري ، اما همچنان چشم به درگاه رحمت تو بوده ، زيرا كه اين تن ضعيف من طاقت و تحمل عذاب تو را ندارد. پس اي خداوند مهربان از تو ميخواهم كه با من با فضيلت رفتار ؛ و با عدالت.
خدايا اين تقاضا ها و دردهاي دلم را به تو گفتم ، گرچه خود بر همه آنها واقفي آن است كه همچنان كه مرا در پرتو عنايات خود غوطه ور نموده اي باز هم در همه جا و در همه حال رحمتت را شامل حالم گرداني.
خرم آن روز كه از اين منزل ويران بروم
راحت جان طلبم و از پي جانان بروم
امروز كه جز شور جواني بسرم نيست
خطم تو نگهدار كه فردا اثرم نيست
مورخه 8/4/65 سرزمين مهران
يك روز مانده به عمليات
حاج علي حاجبي
******************************
بسمه تعالي
خدايا ! بنده اي درمانده و گناهكارم. ذليل و روسياهم . با همه بار گناهي كه بر دوش دارم ، روي به درگاه پر بركت تو نموده ام و از تو عاجزانه مي خواهم مرا از درياي رحمت خود سيرآب گرداني .
خدايا ! تو صاحب شوكت و جلالي ، تو داراي عظمت و قدرتي ، تو قادر توانايي ، تو رحمن و رحيمي ، و تو آنكس را كه خواهي ، نعمت بخشي و بي نياز گرداني .
پس اي قادر متعال ، اين بنده حقير و گنه كارت را از نعمت رحمتت بي نياز گردان و باب اخلاص در اعمال به رويم بگشاي و روحيه ايثار و از خودگذشتگي در وجودم پديد آور.
بسم رب الشهداء والصديقين
( يا من اسمه دواء و ذكره شفاء )
اي خدايي كه نامت تسكين دهنده قلبهاي بيماران است. اي خدائي كه ذكر اسمت زنگار درد و محنت و رنج و بلاها را و از پيكرهاي غم آلود مي زدايد. اي خداوند منان ، اي خداوند ستار و اي خداوند غفار، تو خود مي داني كه زبان ها و قلم ها از ستايش و توصيف عاجزند ، پس چگونه من عاصي به خود اجازه مي دهم كه با تو درد دل كنم.
خداوندا اگر يقين نداشتم كه تو غفارالذنوبي، هرگز لب به سخن گفتن با تو نمي گشودم، ولي تو در عين حال كه غفاري ، ستار هم هستي. با وجودي كه تمام اعمال سر و نهان را مي داني اما ذره اي پرده از كارم بر نمي داري و پيوسته الطاف خود را در تمام امور شامل حالم مي نمائي.
خدايا خود بهتر مي داني كه تا به حال چه عيبهائي و چه نعمتهايي به من عطا نموده ايد چه عنايتهاي بزرگي كه من هرگز لياقت آن را در خود نمي ديدم و اينها چيزهايي بود كه من شعور درك آن را نداشتم و چه بسيار نعمتهايي كه من قادر به درك آن نيستم.
خدايا از اينكه توان داده اي تا در جوار پيكارگران راه تو باشم و همراه آنها در جنگ عيله كفر شركت نمايم نعمتي است كه به هيچ عنوان من قادر به سپاسگذاري آن نخواهم بود.
خدايا به جبهه نيامده ام كه از اين راه شهرتي كسب كنم ، به جبهه نيامده ام كه نامم بر سر زبانهاي دوستان و آشنايان باشد ، به جبهه نيامده ام كه دسته هاي گل بر گردنم بيندازند ، به جبهه نيامده ام كه از شر غمها و ناراحتي هاي دنيا در امان باشم ، بلكه جبهه را چون كه راه انبياء و اولياء و محبان تو بود و اصلاً چون راه رسيدن به تو بود انتخاب كردم. پس اي قادر منان مرا در آتش آرزوي رسيدن به خود نسوزان و راه را هر وقت كه صلاح مي داني بر اين حقير هموار گردان.
خدايا سعادت همگام بودن با رزمندگان را مفت بدست نياورده ام. حداقل حاصل سالها دوري از والدين و وطن بوده و متحمل شدن بسياري از سختيها در شبهاي تاريك و در بيابانها و روزهاي گرم و سوزان در ميان طوفانها و در ميان گل و لاي ها البته توفيقي بوده كه خود عنايت كردي ، پس عاجزانه از تو مي خواهم كه لحظه اي مرا به حال خود رها نكني و تا پايان راه همچنان خود راهنمايم باشي و مرا از فيض عظماي ديدارت محروم مگردان.
خدايا من معترف هستم كه گناه بسيار مرتكب شده ام ، چه به لحاظ ناداني و چه از لحاظ سهل انگاري ، اما همچنان چشم به درگاه رحمت تو بوده ، زيرا كه اين تن ضعيف من طاقت و تحمل عذاب تو را ندارد. پس اي خداوند مهربان از تو ميخواهم كه با من با فضيلت رفتار ؛ و با عدالت.
خدايا اين تقاضا ها و دردهاي دلم را به تو گفتم ، گرچه خود بر همه آنها واقفي آن است كه همچنان كه مرا در پرتو عنايات خود غوطه ور نموده اي باز هم در همه جا و در همه حال رحمتت را شامل حالم گرداني.
خرم آن روز كه از اين منزل ويران بروم
راحت جان طلبم و از پي جانان بروم
امروز كه جز شور جواني بسرم نيست
خطم تو نگهدار كه فردا اثرم نيست
مورخه 8/4/65 سرزمين مهران
يك روز مانده به عمليات
حاج علي حاجبي
******************************
بسمه تعالي
خدايا ! بنده اي درمانده و گناهكارم. ذليل و روسياهم . با همه بار گناهي كه بر دوش دارم ، روي به درگاه پر بركت تو نموده ام و از تو عاجزانه مي خواهم مرا از درياي رحمت خود سيرآب گرداني .
خدايا ! تو صاحب شوكت و جلالي ، تو داراي عظمت و قدرتي ، تو قادر توانايي ، تو رحمن و رحيمي ، و تو آنكس را كه خواهي ، نعمت بخشي و بي نياز گرداني .
پس اي قادر متعال ، اين بنده حقير و گنه كارت را از نعمت رحمتت بي نياز گردان و باب اخلاص در اعمال به رويم بگشاي و روحيه ايثار و از خودگذشتگي در وجودم پديد آور.
نظر شما