روایت بی واسطه یک شهید روحانی از سیره معنوی شهید باهنر
سهشنبه, ۰۹ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۲:۴۷
حجت الاسلام والمسلمين شهيد علي ايرانمنش، پسر دایی و همدرس شهيد باهنر پيش از رسيدن به فیض شهادت، يادگاري نيكو از خود به جا گذاشت و خاطرات ایشان در کتاب «شهيد دكتر باهنر؛ الگوي هنر مقاومت »به تشریح آورده شده است

اين خوابي كه من عرض مي كنم قبل از سال 1332 بود كه ما هنوز به قم نرفته بوديم. شهيد باهنر گفتند:در يك شب جمعه، يكي از اقوام كه فوت كرده بود و انسان متقي و اهل تهجد و نماز شب بود در خواب دیدم که ايشان از عالم بالا آمدند. جلو رفتم، فهميدم كه مرده.
گفتم: چطوريد؟ گفت: حالم خوب و وضعم رو به راه است.
گفتم: چطور از بالا به پايين آمديد؟
گفت: ما در عالم ارواح ملكوت اعلي هستيم و زندگي مان هم خوب است و امشب به ما اجازه دادند كه بياييم براي ديدن شماها..
بعد به من گفت: محمدجواد!؛ شما همان طور كه يك اسم روي كره خاكي داريد، طبق اعمال تان يك اسم مخصوص نيز در بالاها داريد كه به آن اسم شناخته مي شويد.
_شهید باهنر گفت: من هم چسبيدم به دامن اين بنده خدا و گفتم: بايد بگويي اسم من در بالا چيست._
گفت: نام تو در عالم بالا ناصرالدين است يعني ياري كننده دين...
حتي من گمان مي كنم كه ايشان از ميان 4 فرزندي كه دارند اسم فرزند اول شان را گذاشتند «ناصر» و احتمال مي دهم خوابي كه ايشان قبل از رفتن به قم براي ما نقل كردند، شايد همان خاطره خوابي بود كه (تحت تأثيرش) اسم اولين فرزندشان را گذاشتند؛ ناصر و حتي خواب هاي ديگري ديدند كه مي گفتند وضعيتِ بهشت را به من ارائه داده اند؛ با همان كيفيتي كه در قرآن و روايات هست و مي گفت آن قدر نور و صفا و آن قدر روشنايي بود؛ آن چنان كه آن چه در خواب ديده ام، نمي توانم وصف كنم و شهيد باهنر تا اين حد به مرحله صفاي باطن رسيده بودند.
پی نوشت:
جلد دوم كتاب «شهيددكتر باهنر؛ الگوي هنر مقاومت »
ماهنامه شاهد یاران، شماره 111 صفحه 42
نظر شما