دفتر خاطرات (1)؛ منشاء خير و بركت
دوشنبه, ۰۱ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۶
نوید شاهد: شهید لطيف دارای روحیه ای عاری از کبر و غرور و تعلقات مادی بود و همیشه بدون هیچ توقع و چشم داشتی از اطرافیان به آنها کمک می نمود و «منشاء خیر و برکت» بود. در حق آنها نیکی می کرد و اعمال نیک و پسندیده مورد رضای پروردگار را سرلوحه زندگی اش قرار داده بود.
شهید لطيف دارای روحیه ای عاری از کبر و غرور و تعلقات مادی بود و همیشه بدون هیچ توقع و چشم داشتی از اطرافیان به آنها کمک می نمود و «منشاء خیر و برکت» بود. در حق آنها نیکی می کرد و اعمال نیک و پسندیده مورد رضای پروردگار را سرلوحه زندگی اش قرار داده بود.
خوب به یاد دارم مرخصی های سالیانه خود را در زمان حضور در جبهه ذخیره می نمود تا بتواند در اواسط تابستان هر سال که فصل کار و تلاش کشاورزی بود، به کمک پدر و خانواده آيد و بدون در نظر گرفتن پست و مقام اجتماعي خویش همانند كشاورزان ساده زيست روستايي به انجام کارها می پرداخت.
در میان همکاران و همرزمان خویش زبانزد خاص و عام بود. بهتر است بگویم یک الگوی بارز و نمونه به حساب می آمد.
حدود پانزده سال پس از شهادت بنده به صورت اتفاقی با یکی از همکاران وی ملاقاتی داشتم و ایشان بعد از بیان نشانی های شهید رنجبری اعلام داشتند که به جرات می توان گفت: «در دوران آموزش بعد از خدمت که به زمان رژیم ستمشاهی طاغوت بر می گشت این شهید بزرگوار جزو معدود افراد خاصی بود که نمازهای واجب و فرائض دینی خویش را بدون هیچ واهمه ای انجام می داد و همیشه در انجام امور محوله و زندگی شخصی نظم را به طور کامل رعایت می نمود.»
با توجه به اینکه از نظر جسمی خداوند قدرت زیادی به ایشان داده بود و با فنون رزمی ورزش جودو نیز آشنایی کامل داشت ولیکن هیچ وقت به واسطه این نعمت مغرور نبود و همه او را دوست داشتند.
همیشه سعی داشت تا آنجا که بتواند نسبت به ایجاد اشتغال برای چند تن از اقوام، آشنایان، دوستان و تشکیل زندگی مشترکآنها و یا در اختیار نهادن نیمی از مکان زندگی خود برای زوج جوان دریغ ننماید.
شاخصه قابل ذکر ایشان «اراده مصمم و راسخ دررسیدن به اهداف متعالی» خود بود.
راوي خاطره : « احمد رنجبری» برادر شهيد
خوب به یاد دارم مرخصی های سالیانه خود را در زمان حضور در جبهه ذخیره می نمود تا بتواند در اواسط تابستان هر سال که فصل کار و تلاش کشاورزی بود، به کمک پدر و خانواده آيد و بدون در نظر گرفتن پست و مقام اجتماعي خویش همانند كشاورزان ساده زيست روستايي به انجام کارها می پرداخت.
در میان همکاران و همرزمان خویش زبانزد خاص و عام بود. بهتر است بگویم یک الگوی بارز و نمونه به حساب می آمد.
حدود پانزده سال پس از شهادت بنده به صورت اتفاقی با یکی از همکاران وی ملاقاتی داشتم و ایشان بعد از بیان نشانی های شهید رنجبری اعلام داشتند که به جرات می توان گفت: «در دوران آموزش بعد از خدمت که به زمان رژیم ستمشاهی طاغوت بر می گشت این شهید بزرگوار جزو معدود افراد خاصی بود که نمازهای واجب و فرائض دینی خویش را بدون هیچ واهمه ای انجام می داد و همیشه در انجام امور محوله و زندگی شخصی نظم را به طور کامل رعایت می نمود.»
با توجه به اینکه از نظر جسمی خداوند قدرت زیادی به ایشان داده بود و با فنون رزمی ورزش جودو نیز آشنایی کامل داشت ولیکن هیچ وقت به واسطه این نعمت مغرور نبود و همه او را دوست داشتند.
همیشه سعی داشت تا آنجا که بتواند نسبت به ایجاد اشتغال برای چند تن از اقوام، آشنایان، دوستان و تشکیل زندگی مشترکآنها و یا در اختیار نهادن نیمی از مکان زندگی خود برای زوج جوان دریغ ننماید.
شاخصه قابل ذکر ایشان «اراده مصمم و راسخ دررسیدن به اهداف متعالی» خود بود.
راوي خاطره : « احمد رنجبری» برادر شهيد
نظر شما