دفتر خاطرات - بيت المال
دوشنبه, ۲۸ تير ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۸
وقتي او را به عنوان فرمانده لشكر معرفي كردند و خواست به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم رسمي فرماندهي اش را بگيرد...
خاطره ای از شهید رضا چراغی
نوید شاهد: وقتي او را به عنوان فرمانده لشكر معرفي كردند و خواست به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم رسمي فرماندهي اش را بگيرد، مي گفت: خجالت مي كشم بروم دنبال اين چيزها...
او در اين مدت، نسبت به حفظ و نگهداري بيت المال بسيار حساس بود و به هيچ وجه حاضر نبود از آن استفاده شخصي كند. بعضي وقت ها كه با ماشين سپاه به شهر مي آمد، طي چند روزي كه در خانه بود، اگر مي خواست به پادگان يا سپاه برود، با ماشين سپاه مي رفت، ولي وقتي قرار مي شد كار شخصي انجام دهد، از وسايل نقليه ديگر استفاده مي كرد.
روزي، يكي از بستگانمان، از رضا خواست تا او را به جايي ببرد. رضا گفت: اين ماشين بيت المال و كار شما شخصي است. من نمي توانم اين كار را بكنم. چرا كه فرداي قيامت بايد جواب بدهم.
راوي: پدر شهيد رضا چراغي
نوید شاهد: وقتي او را به عنوان فرمانده لشكر معرفي كردند و خواست به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم رسمي فرماندهي اش را بگيرد، مي گفت: خجالت مي كشم بروم دنبال اين چيزها...
او در اين مدت، نسبت به حفظ و نگهداري بيت المال بسيار حساس بود و به هيچ وجه حاضر نبود از آن استفاده شخصي كند. بعضي وقت ها كه با ماشين سپاه به شهر مي آمد، طي چند روزي كه در خانه بود، اگر مي خواست به پادگان يا سپاه برود، با ماشين سپاه مي رفت، ولي وقتي قرار مي شد كار شخصي انجام دهد، از وسايل نقليه ديگر استفاده مي كرد.
روزي، يكي از بستگانمان، از رضا خواست تا او را به جايي ببرد. رضا گفت: اين ماشين بيت المال و كار شما شخصي است. من نمي توانم اين كار را بكنم. چرا كه فرداي قيامت بايد جواب بدهم.
راوي: پدر شهيد رضا چراغي
نظر شما