خلبان مدافع حرمی که عاشق شهادت بود
وی ادامه داد : در آستانه سال 1394 ، وی تصمیم گرفت عازم سوریه شود و به ما گفت که برای آموزش نیروهای سوری می رود، پس از 45 روز که به خانه بازگشت به علت نقل مکان منزلمان به قم، یک ماه و نیم ماند و بعد دوباره اعزام شد، آن زمان خیلی از دوستان و بستگان مخالف بودند و می گفتند اجازه ندهم که برود و این بار شهید می شود ولی من به خداوند توکل کردم و او نیز می گفت که نمی تواند غربت حضرت زینب(س) را ببیند و برای حفظ اسلام و مسلمین باید برود.
همسر خلبان شهید غریب با اشاره به شهادت مهدی در شب شهادت حضرت امام علی (ع) تصریح کرد: آن شب با من تماس گرفت و گفت که امشب شهادت مرا از خدا بخواه، من گفتم فرزندانت به وجود تو احتیاج دارند ولی او گفت آنها هم خدایی دارند و بنا به گفته همرزمانش با چندین بار ذکر یا زینب(س) عملیات را آغاز کرد تا این که دیگر جواب بیسیم را نمی داد و دوستانش او را در حالی پیدا کردند که خونی در بدنش نمانده بود و در بلندی های تدمر به شهادت رسید.
وی با اشاره به این که از آقا مهدی دو فرزند به نام های امیر عباس 9 ساله و محمد امین 7 ساله به یادگار مانده است خاطرنشان کرد: من ده سال با مهدی زندگی کردم، از روز اول هم به من گفت که کار من به این شکل است و همیشه در جهاد هستم ولی من گفتم که عرض زندگی برای من مهمتر از طول آن است و اینقدر زندگی برای من شیرین بود که اگر همین الان بود خودم او را برای رفتن به میدان نبرد آماده می کردم .
حسینی افزود:من خادم جمکران بودم که همسر آقا مهدی شدم با این که نام وی در شناسنامه قاسم بود من به او گفتم من علاقه وارادت خاصی به نام مهدی دارم و اگر اجازه بدهید شما را به این نام صدا کنم از آن پس همه بستگان و خانواده او را به نام مهدی می شناسند ، از سویی مهدی نیز علاقه خاصی به نام عباس داشت که نام یکی از فرزندانمان را امیر عباس گذاشت.
همسر شهید مدافع حرم مهدی غریب با تاکید براین که مهدی عاشق شهادت بود گفت: ما همیشه به حرم حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) می رفتیم، روزی در حرم امام رضا (ع) به فرزندانم گفت که دعا کنید که من شهید شوم، من به او گفتم نباید روحیه بچه ها را خراب کنی که گفت آنها باید آماده شهادت من بشوند تو هم برای من دعا کن که عاقبتم ختم به شهادت شود، من هم جلو ضریح امام رضا (ع) از آقا این درخواست را کردم و برایم خیلی جالب بود که همسرم از من و فرزندانش طلب این دعا را می کرد.
وی با بیان این که اکنون پیش ائمه اطهار(ع) خجل نیستم تصریح کرد: من اکنون دو فرزندم را تربیت می کنم تا آماده شهادت شوند، پدر آنها بسیار شجاع و عاشق ائمه بود و آرزو داشت که مانند حضرت ابوالفضل (ع) چشمان و دستان خود را در راه اسلام داده و مانند حضرت زهرا (س) نیز پیکرش گمنام باشد ، مادر وی نیز پس از شهادت مهدی مانند حضرت زینب (س) صبوری کرد.
گفتنی است، سرهنگ پاسدار شهید قاسم(مهدی) غریب، در اول فروردین سال 1361 در روستای سیدمیران استان گلستان به دنیا آمد. وی در سال 79 پس از قبولی در دانشگاه افسری امام حسین(ع) به سپاه ملحق شد و در طول 15 سال خدمت در سپاه، دوره های سخت آموزشی یگاه ویژه صابرین را گذراند و موفق به اخذ گواهینامه فنی فول کیک بوکسینگ و گواهینامه خلبانی بالگرد فوق سبک گردید. جانباز شهید قاسم غریب، جانشین فرمانده گردان تکاور سپاه نینوا که چشم چپ خویش را نیز از دست داده بود، برای نخستین بار در نوروز 94 و برای آخرین بار نیز در تیرماه همان سال به صورت داوطلبانه به سوریه اعزام شد و در حالی که فرماندهی محور سوم عملیات آزاد سازی شهر تدمر را بر عهده داشت، در 20 تیر مصادف با 24 ماه مبارک رمضان در بلندی های تدمر به شهادت رسید؛پیکر شهید قاسم غریب سومین شهید مدافع حرم در مرکز استان گلستان تشییع و در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد.