به ياد او كه در قلب اروپا پلي به بهشت زد
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۴۱
نويد شاهد/ شهيد «رسول حيدري» نخستين شهيد ايراني در بوسني است كه در قلب اروپا، پلي به بلندي ابديت به بهشت زد و از آن طريق به جرگه عشاق ملحق شد.
به گزارش نويد شاهد، شهيد «رسول حيدري» نخستين شهيد ايراني در بوسني است كه در روز عيد غدير سال 1372 در كشور بوسني - هرزگوين و در بوسناي مركزي واقع در شهر ويسوكو به فيض عظيم شهادت نايل آمد و به بزرگ ترين آرزوي خود رسيد.
* زندگينامه:
روز اول فروردين 1339 چشمان منتظر خانواده اي به نور ارزش روشن شد؛ چه كسي آن روز مي دانست آن نوزاد كه رسول نام گرفت، سردار عشق است، چه كسي در ذهنش مي گنجيد قلب كوچكي كه تندتر از تيك تاك ساعت مي تپيد، روزي مأوايي در دهان بينوايان عالم خواهد شد.
رسول، دوره ابتدايي را در مدرسه پانزده بهمن در شهرستان ملاير تحصيل كرد و با نمرات خوب به پايان رساند. روح بلند رسول از همان كودكي، از او شخصيتي مردانه پديد آورد و هوش و زكاوت و رفتار مردانه اش او را از همكلاسي هايش متمايز كرد.
خانواده رسول مدتي به اهواز مهاجرت كردند و رسول سال دوم و سوم دبيرستان را در آن جا مي گذراند. او در اهواز، بيشتر اوقاتش را به سير و سلوك معنوي سپري مي كرد و پس از بازگشت نيز از اهواز در ملاير به هنرستان فني مي رود و به ادامه تحصيل مي پردازد.
*به او گفتم با اين انشاها سرت را به باد مي دهي!
رسول در هنرستان فني، در شهر كوچك ملاير، به رغم كمبود اطلاعات با مطالعه كتاب هاي گوناگون با الفباي سياست آشنا شد و از همان زمان وارد مسائل اجتماعي و سياسي شد.
سال هاي آخر هنرستان حدود 18 سال داشت كه رسول، مصادف با آغاز جرقه هاي انقلاب است. امام، پاكان را به سوي خود جذب مي كرد و رسول از جمله جواناني بود كه در برپايي تظاهرات و پخش اعلاميه هاي امام، نقش فعال پيدا كرد. او، بيشتر اوقات خود را در محافل مذهبي و مجالس سخنراني سپري مي كرد. در هنرستان، انشاهاي سياسي مي نوشت و براي هم كلاسي هايش مي خواند.
معلم ادبيات وي در اين باره مي گويد: يك بار رسول انشايي نوشته بود كه وقتي سر كلاس خواند به او گفتم "پسر جان، با اين حرف ها مواظب باش، سرت را به باد ندهي ". بعدها فهميدم كه رسول واقعاً فردي شجاع و پر شهامت است.
پايبندي رسول به دستورهاي ديني و دلسوزي اش نسبت به پابرهنگاه، او را جلودار حركت هاي مردمي در شهر ملاير كرد. با اوج گيري انقلاب اسلامي، رسول به مبارزات و فعاليت هايش عليه رژيم وسعت بخشيد و بيشتراوقات خود را صرف پخش اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام مي كرد.
رسول براي از بين بردن عوامل فساد و تباهي فشر جوان، سخت تلاش مي كرد. او در تشكل هاي مردمي و ترغيب قشر جوان به راهپيمايي و تظاهرات عليه رژيم به فعاليت مي پردازد و فعاليت هاي مذهبي و سياسي انجام داد. در راهپيمايي ها به عنوان جلودار حركت مي كرد. يك بار نيز توسط نيروهاي شهرباني دستگير و مورد ضرب و شتم واقع شد؛ اما مهم تر از پيش به تلاش هاي انقلابي خود در شهر ملاير ادامه داد. روزهاي پيروزي انقلاب، پرتلاش و خستگي ناپذير به فعاليت شبانه روزي پرداخت.
* فعاليت هاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي:
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، همچنان پرچمدار جوانان انقلابي ملاير به شمار مي رفت. او پيش از گرفتن ديپلم در سال 1358براي خدمت به مردم مسلمان و انقلابي به همدان رفت و در آن شهر به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد، چرا كه در ملاير هنوز سپاه تشكيل نشده بود.
رسول در سال 1359 به همت چند تن از دوستان انقلابي اش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ملاير را تشكيل داد و نيروهاي انقلابي و متعهد شهر ملاير را جذب سپاه كرد. او در سپاه ملاير قاطعانه به مبارزه عليه عوامل ساواك پرداخت و تعدادي از آنان را دستگير و به مجازات رساند، قاطعيت انقلابي رسول، در دل عوامل ضد انقلاب و عناصر فاسد رعب و وحشت زيادي مي انداخت. به دنبال غائله كردستان و تحركات گروهك هاي ضد انقلاب، رسول با چند تن از دوستان خود داوطلبانه به سوي كردستان شتافت و در شهر پاوه به مبارزه عليه ضد انقلاب مشغول شد. او و همرزمانش در سال 1358 در سريش آباد كردستان پايمردي كرده و از تخريب آن توسط ضد انقلاب جلوگيري كرد؛ وي در آزادسازي بايگان نيز حماسه ها آفريد.
رسول در ملاير و همدان به دليل فعاليت هاي انقلابي و تهديد عناصر فاسد و ضد انقلاب، همواره مورد تهديد جاني قرار مي گرفت؛ ولي بدون اعتنا به اين تهديدها به فعاليت هايش ادامه مي دهد.
* فعاليت هاي شهيد در دوران دفاع مقدس
رسول، پس از شروع جنگ تحميلي، براي دفاع از آرمان هاي انقلاب راهي جبهه هاي حق عليه شد؛ و بارها در عمليات هاي مختلف شركت جسته و مجروح مي شود. در يكي از مرخصي هايش در سال 1360 با دختري پارسا و پاكدامن ازدواج مي كند و پس از ازدواج دوباره به همدان باز مي گردد.
رسول، مدتي در جبهه گيلان غرب و سرپل ذهاب با نيروهاي متجاوز عراقي جنگيد، در اين محور چندين طرح عملياتي را براي ضربه زدن به دشمن ترسيم كرد و خود نيز در اين عمليات هاي تهاجمي فعالانه شركت داشت.
رسول در سال 1363 با درايت، هوشمندي و ابتكار عمل در منطقه شمال غرب، يك رشته اقدام هاي بازدارنده را در مقابل دشمن ترتيب داد و بدين ترتيب، دشمن را از دست يافتن به اهداف خود باز داشت. او سال ها در منقطه كردستان عراق، به شناسايي و مبارزه عليه نيروهاي عراق پرداخت و با وجود كمبود امكانات، تجهيزات و وسايل خم به ابرو نمي آورد و با مشكلات دست و پنجه نرم مي كرد.
رسول يك بار در كردستان عراق از ناحيه كمر سخت مجروح مي شود و از آن جا كه وسايل جراحي پيدا نمي شد او با صبر و تحمل بالا تن به عمل جراحي بدون بي هوشي مي دهد.
او در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود 65 ماه درجبهه هاي جنوب، به ويژه غرب به خدمت خالصانه مي پردازد كه عمدتاً در كردستان عراق به فعاليت شناسايي اقدام مي كند؛ او در شمال عراق تا عمق خاك عراق نفوذ مي كند و گاهي در شناسايي ها تا مرز سوريه به پيش مي رود.
* شهيد رسول را يكي از سربازان واقعي امام خميني ( ره) يافتم
جنگ تحميلي كه تمام شد، رسول براي تكميل تحصيلاتش وارد دانشگاه امام حسين (ع) شده و در رشته علوم سياسي به تحصيل پرداخت؛ سال آخر تحصيل تجاوز صرب هاي نژادپرست به مسلمانان تازه انقلاب يافته بوسني و هرزگوين آغاز مي شود. در اين ميان، رسول به عنوان ديپلمات جمهوري اسلامي به بوسني مأموريت مي يابد در شهر وسيوكو از بوسيناي مركزي، مشغول خدمت مي شود.
رسول با انبوهي از تجربيات انقلابي و رزمي خود در بوسني منشأ خدمات ارزشمند براي مردم بي پناه، به ويژه قشر جوان و مشتاق اين كشور مي شود. او با منش، كردار و اخلاق خود، فرهنگ ديني را ميان مردم بوسني منتشر مي سازد.
"سروويچ " روحاني شهر وسيوكو مي گويد: رسول را عالمي بسيار ساده و مؤمن يافتم؛ او همواره به خدا توكل داشت ".
مردم بوسني او را ياوري صديق براي خود مي شناسند. رسول نيز به مردم وسيوكو عشق مي ورزيد و با آنان باعلاقه و مهرباني رفتار مي كرد. آقاي "چنگيج " ، عضو شوراي " SAD " و مؤسس يگان "پاتريكاليگا " مي گويد: "پيش از هشت ماه بود كه او را مي شناختم، او نماينده واقعي مردم و دولت جمهوري اسلامي ايران بود. از هيچ كمك به ما روگردان نبود و از بهترين دوستان و حاميان مردم بوسني به شمار مي رفت. "
رسول، با علاقه و استعدادي كه داشت، زبان مردم بوسني را براي ارتباط صميمي تر فرا مي گيرد و در روزهاي آخر بي واسطه با آنان رابطه برقرار مي كند.
"ابراهيم آووديچ " مهندس مكانيك درباره رسول مي گويد: "رسول خيلي ساده و پرتحرك، درعين حال شوخ طبع بود. من شهيد رسول را يكي از سربازان واقعي امام خميني ( ره) يافتم كه براي اداي تكليف ديني خود، حركت مي كرد. "
*چگونگي شهادت
شهيد رسول، پس از سال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عيد غدير سال 1372 در كشور بوسني - هرزگوين و در بوسناي مركزي واقع در شهر ويسوكو متوجه شدند كه منطقه اي از جاده وسيوكو توسط نيروهاي كروات (HVO) آلوده شده و اين مسير، مسير عبور ايرانيان بود.
او دستور داد تا اطلاع ثانوي كسي از اين مسير عبور نكند و خود به همراه يكي از رزمندگان بوسني به آن منطقه رفتند تا آن جا را مورد بررسي قرار دهند و قبل از حركت با مادرش كه سيده بود، تماس تلفني گرفت و ضمن تبريك عيد با حالتي روحاني با همه خداحافظي كرد و به كمين نيروهاي كروات كه در آن زمان با نيروهاي مسلمان در حال جنگ بودند، افتاد و پس از مقاوت شجاعانه به فيض عظيم شهادت نايل آمدند و به بزرگ ترين آرزوي خود رسيدند.
او كه قلب مهربانش همواره براي اسلام عزيز و مظلوم مي تپيد، نهايتاً در اين راه شربت شهادت نوشيد و از قلب اروپاي كفر كيش، پلي به بلندي ابديت به بهشت زد و از آن طريق به جرگه عشاق ملحق شد.
* رهبر معظم انقلاب: سعادتي از اين بالاتر نيست
"... ما دلمان براي از دست دادن اين عزيز و ساير عزيزان مي سوزد، لكن سعادتي از اين بالاتر نيست و نمي شود كه جواني برود داخل ميدان و شهيد نشود.
من بارها گفته ام ميدان بوسني، جنگ اسلام و كفر تنها نيست؛ بلكه از اين بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است، آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ايران است.
كسي كه برود آنجا و محيط امن خانواده را رها كند مقامش خيلي بالاتر است. خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر دهد. البته دل هاي شما ملتهب است؛ خداوند اين داغ را كم كند و اجر به شما عطا كند... ".
انتهاي پيام/ ح
* زندگينامه:
روز اول فروردين 1339 چشمان منتظر خانواده اي به نور ارزش روشن شد؛ چه كسي آن روز مي دانست آن نوزاد كه رسول نام گرفت، سردار عشق است، چه كسي در ذهنش مي گنجيد قلب كوچكي كه تندتر از تيك تاك ساعت مي تپيد، روزي مأوايي در دهان بينوايان عالم خواهد شد.
رسول، دوره ابتدايي را در مدرسه پانزده بهمن در شهرستان ملاير تحصيل كرد و با نمرات خوب به پايان رساند. روح بلند رسول از همان كودكي، از او شخصيتي مردانه پديد آورد و هوش و زكاوت و رفتار مردانه اش او را از همكلاسي هايش متمايز كرد.
خانواده رسول مدتي به اهواز مهاجرت كردند و رسول سال دوم و سوم دبيرستان را در آن جا مي گذراند. او در اهواز، بيشتر اوقاتش را به سير و سلوك معنوي سپري مي كرد و پس از بازگشت نيز از اهواز در ملاير به هنرستان فني مي رود و به ادامه تحصيل مي پردازد.
*به او گفتم با اين انشاها سرت را به باد مي دهي!
رسول در هنرستان فني، در شهر كوچك ملاير، به رغم كمبود اطلاعات با مطالعه كتاب هاي گوناگون با الفباي سياست آشنا شد و از همان زمان وارد مسائل اجتماعي و سياسي شد.
سال هاي آخر هنرستان حدود 18 سال داشت كه رسول، مصادف با آغاز جرقه هاي انقلاب است. امام، پاكان را به سوي خود جذب مي كرد و رسول از جمله جواناني بود كه در برپايي تظاهرات و پخش اعلاميه هاي امام، نقش فعال پيدا كرد. او، بيشتر اوقات خود را در محافل مذهبي و مجالس سخنراني سپري مي كرد. در هنرستان، انشاهاي سياسي مي نوشت و براي هم كلاسي هايش مي خواند.
معلم ادبيات وي در اين باره مي گويد: يك بار رسول انشايي نوشته بود كه وقتي سر كلاس خواند به او گفتم "پسر جان، با اين حرف ها مواظب باش، سرت را به باد ندهي ". بعدها فهميدم كه رسول واقعاً فردي شجاع و پر شهامت است.
پايبندي رسول به دستورهاي ديني و دلسوزي اش نسبت به پابرهنگاه، او را جلودار حركت هاي مردمي در شهر ملاير كرد. با اوج گيري انقلاب اسلامي، رسول به مبارزات و فعاليت هايش عليه رژيم وسعت بخشيد و بيشتراوقات خود را صرف پخش اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام مي كرد.
رسول براي از بين بردن عوامل فساد و تباهي فشر جوان، سخت تلاش مي كرد. او در تشكل هاي مردمي و ترغيب قشر جوان به راهپيمايي و تظاهرات عليه رژيم به فعاليت مي پردازد و فعاليت هاي مذهبي و سياسي انجام داد. در راهپيمايي ها به عنوان جلودار حركت مي كرد. يك بار نيز توسط نيروهاي شهرباني دستگير و مورد ضرب و شتم واقع شد؛ اما مهم تر از پيش به تلاش هاي انقلابي خود در شهر ملاير ادامه داد. روزهاي پيروزي انقلاب، پرتلاش و خستگي ناپذير به فعاليت شبانه روزي پرداخت.
* فعاليت هاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي:
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، همچنان پرچمدار جوانان انقلابي ملاير به شمار مي رفت. او پيش از گرفتن ديپلم در سال 1358براي خدمت به مردم مسلمان و انقلابي به همدان رفت و در آن شهر به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد، چرا كه در ملاير هنوز سپاه تشكيل نشده بود.
رسول در سال 1359 به همت چند تن از دوستان انقلابي اش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ملاير را تشكيل داد و نيروهاي انقلابي و متعهد شهر ملاير را جذب سپاه كرد. او در سپاه ملاير قاطعانه به مبارزه عليه عوامل ساواك پرداخت و تعدادي از آنان را دستگير و به مجازات رساند، قاطعيت انقلابي رسول، در دل عوامل ضد انقلاب و عناصر فاسد رعب و وحشت زيادي مي انداخت. به دنبال غائله كردستان و تحركات گروهك هاي ضد انقلاب، رسول با چند تن از دوستان خود داوطلبانه به سوي كردستان شتافت و در شهر پاوه به مبارزه عليه ضد انقلاب مشغول شد. او و همرزمانش در سال 1358 در سريش آباد كردستان پايمردي كرده و از تخريب آن توسط ضد انقلاب جلوگيري كرد؛ وي در آزادسازي بايگان نيز حماسه ها آفريد.
رسول در ملاير و همدان به دليل فعاليت هاي انقلابي و تهديد عناصر فاسد و ضد انقلاب، همواره مورد تهديد جاني قرار مي گرفت؛ ولي بدون اعتنا به اين تهديدها به فعاليت هايش ادامه مي دهد.
* فعاليت هاي شهيد در دوران دفاع مقدس
رسول، پس از شروع جنگ تحميلي، براي دفاع از آرمان هاي انقلاب راهي جبهه هاي حق عليه شد؛ و بارها در عمليات هاي مختلف شركت جسته و مجروح مي شود. در يكي از مرخصي هايش در سال 1360 با دختري پارسا و پاكدامن ازدواج مي كند و پس از ازدواج دوباره به همدان باز مي گردد.
رسول، مدتي در جبهه گيلان غرب و سرپل ذهاب با نيروهاي متجاوز عراقي جنگيد، در اين محور چندين طرح عملياتي را براي ضربه زدن به دشمن ترسيم كرد و خود نيز در اين عمليات هاي تهاجمي فعالانه شركت داشت.
رسول در سال 1363 با درايت، هوشمندي و ابتكار عمل در منطقه شمال غرب، يك رشته اقدام هاي بازدارنده را در مقابل دشمن ترتيب داد و بدين ترتيب، دشمن را از دست يافتن به اهداف خود باز داشت. او سال ها در منقطه كردستان عراق، به شناسايي و مبارزه عليه نيروهاي عراق پرداخت و با وجود كمبود امكانات، تجهيزات و وسايل خم به ابرو نمي آورد و با مشكلات دست و پنجه نرم مي كرد.
رسول يك بار در كردستان عراق از ناحيه كمر سخت مجروح مي شود و از آن جا كه وسايل جراحي پيدا نمي شد او با صبر و تحمل بالا تن به عمل جراحي بدون بي هوشي مي دهد.
او در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود 65 ماه درجبهه هاي جنوب، به ويژه غرب به خدمت خالصانه مي پردازد كه عمدتاً در كردستان عراق به فعاليت شناسايي اقدام مي كند؛ او در شمال عراق تا عمق خاك عراق نفوذ مي كند و گاهي در شناسايي ها تا مرز سوريه به پيش مي رود.
* شهيد رسول را يكي از سربازان واقعي امام خميني ( ره) يافتم
جنگ تحميلي كه تمام شد، رسول براي تكميل تحصيلاتش وارد دانشگاه امام حسين (ع) شده و در رشته علوم سياسي به تحصيل پرداخت؛ سال آخر تحصيل تجاوز صرب هاي نژادپرست به مسلمانان تازه انقلاب يافته بوسني و هرزگوين آغاز مي شود. در اين ميان، رسول به عنوان ديپلمات جمهوري اسلامي به بوسني مأموريت مي يابد در شهر وسيوكو از بوسيناي مركزي، مشغول خدمت مي شود.
رسول با انبوهي از تجربيات انقلابي و رزمي خود در بوسني منشأ خدمات ارزشمند براي مردم بي پناه، به ويژه قشر جوان و مشتاق اين كشور مي شود. او با منش، كردار و اخلاق خود، فرهنگ ديني را ميان مردم بوسني منتشر مي سازد.
"سروويچ " روحاني شهر وسيوكو مي گويد: رسول را عالمي بسيار ساده و مؤمن يافتم؛ او همواره به خدا توكل داشت ".
مردم بوسني او را ياوري صديق براي خود مي شناسند. رسول نيز به مردم وسيوكو عشق مي ورزيد و با آنان باعلاقه و مهرباني رفتار مي كرد. آقاي "چنگيج " ، عضو شوراي " SAD " و مؤسس يگان "پاتريكاليگا " مي گويد: "پيش از هشت ماه بود كه او را مي شناختم، او نماينده واقعي مردم و دولت جمهوري اسلامي ايران بود. از هيچ كمك به ما روگردان نبود و از بهترين دوستان و حاميان مردم بوسني به شمار مي رفت. "
رسول، با علاقه و استعدادي كه داشت، زبان مردم بوسني را براي ارتباط صميمي تر فرا مي گيرد و در روزهاي آخر بي واسطه با آنان رابطه برقرار مي كند.
"ابراهيم آووديچ " مهندس مكانيك درباره رسول مي گويد: "رسول خيلي ساده و پرتحرك، درعين حال شوخ طبع بود. من شهيد رسول را يكي از سربازان واقعي امام خميني ( ره) يافتم كه براي اداي تكليف ديني خود، حركت مي كرد. "
*چگونگي شهادت
شهيد رسول، پس از سال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عيد غدير سال 1372 در كشور بوسني - هرزگوين و در بوسناي مركزي واقع در شهر ويسوكو متوجه شدند كه منطقه اي از جاده وسيوكو توسط نيروهاي كروات (HVO) آلوده شده و اين مسير، مسير عبور ايرانيان بود.
او دستور داد تا اطلاع ثانوي كسي از اين مسير عبور نكند و خود به همراه يكي از رزمندگان بوسني به آن منطقه رفتند تا آن جا را مورد بررسي قرار دهند و قبل از حركت با مادرش كه سيده بود، تماس تلفني گرفت و ضمن تبريك عيد با حالتي روحاني با همه خداحافظي كرد و به كمين نيروهاي كروات كه در آن زمان با نيروهاي مسلمان در حال جنگ بودند، افتاد و پس از مقاوت شجاعانه به فيض عظيم شهادت نايل آمدند و به بزرگ ترين آرزوي خود رسيدند.
او كه قلب مهربانش همواره براي اسلام عزيز و مظلوم مي تپيد، نهايتاً در اين راه شربت شهادت نوشيد و از قلب اروپاي كفر كيش، پلي به بلندي ابديت به بهشت زد و از آن طريق به جرگه عشاق ملحق شد.
* رهبر معظم انقلاب: سعادتي از اين بالاتر نيست
"... ما دلمان براي از دست دادن اين عزيز و ساير عزيزان مي سوزد، لكن سعادتي از اين بالاتر نيست و نمي شود كه جواني برود داخل ميدان و شهيد نشود.
من بارها گفته ام ميدان بوسني، جنگ اسلام و كفر تنها نيست؛ بلكه از اين بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است، آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ايران است.
كسي كه برود آنجا و محيط امن خانواده را رها كند مقامش خيلي بالاتر است. خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر دهد. البته دل هاي شما ملتهب است؛ خداوند اين داغ را كم كند و اجر به شما عطا كند... ".
انتهاي پيام/ ح
نظر شما