شهید حاج یدالله کلهر، علمدار دلاور لشکر 10 سیدالشهدا(ع)
شنبه, ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۰۶
یکم بهمن سالروز عروج عاشقانه سردار رشید سپاه اسلام حاج «یدالله کلهر» قائم مقام لشکر 10 سیدالشهدا(ع) است، شهیدی که با زمزمه مداوم و شبانه روزی ذکر مقدس و آسمانی یا حسین(ع) به عنوان یک پاسدار ولایت مدار مکتب عاشورا، علمدار این لشکر عملیاتی در دوران دفاع مقدس بود.
نوید شاهد: سردار رشید اسلام حاج یدالله کلهر در سال 1333 در روستای «باباسلمان» شهریار در خانواده ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد.
وی پس از گذراندن دوران کودکی و دبستان به دلیل نبود امکانات در روستا، مقطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان را در شهریار گذراند و در سال 1353 به خدمت سربازی رفت و پس از فراغت از آن به کار آزاد روی آورد.
از ویژگی های آشکار وی در دوران جوانی، کمک به مردم محروم و مستعضف و دستگیری از افراد محروم و کم تر برخوردار جامعه بود.
شهید کلهر رفتاری بزرگ منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود به طوری وضعیت سخت زندگی در روستا و دیدن فقر و تنگدستی مردم، آتش عشق به برقراری عدالت و مبارزه را در درون او شعله ور می کرد، به همین علت در نخستین طلیعه حرکت های انقلابی، به صف انقلابیون پیوست و با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حُر کنونی) شجاعت های بی نظیر از خود به یادگار گذاشت.
در آن زمان حساس از مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی یک بار هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
این شهید سرافراز سپاه اسلام پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ضرورت دفاع از کوی و برزن در تشکیل پایگاه های دفاعی و کمیته های انقلاب اسلامی در مساجد برای حراست از دستاوردهای نظام نوپای انقلاب اسلامی در محل سکونت خود، نقش رهبری داشت و با دادن آگاهی به مردم، نسبت به رفع نیازهای آنان اقدام می کرد.
حاج یدالله کلهر در شهریور 1358 با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرج به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و به خاطر شایستگی های فراوانش در دفاع از آرمان های نظام اسلامی به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد.
وی در نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج برای مقابله با گروهک های ضد انقلاب و معاند نظام اسلامی به کردستان، سرپرستی این گروه را بر عهده گرفت و در آزادسازی شهر سنندج از لوث وجود عناصر بیگانه و مزدور ضد انقلاب با وجود آن که نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان ماموریت به کرج بازگشتند، در منطقه باقی ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد.
شهید کلهر با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی به کرج بازگشت و پس از سازماندهی تعدادی از نیروهای رسمی سپاه پاسداران و بسیج مستعضفین به جنوب عزیمت کرد و در همان روزهای نخست جنگ، جبهه «فیاضیه» در آبادان را تشکیل داد و مدتها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول به خدمت شد.
این شهید سرافراز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات «طریق القدس» با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادت ها و خلاقیت هایی که از خود نشان داد به عنوان جانشین فرمانده تیپ « المهدی (ع)» منصوب شد.
شهید کلهر در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان به عنوان فرمانده لشکر 27، مسوول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم( ص) مشغول به خدمت به انقلاب اسلامی و سربازی بنیانگذار فقید نظام اسلامی به ارائه خدمات بیشماری مشغول بود.
کلهر در سال 1359 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری است که از نعمت پدر محروم ماند و حتی در زمان حیات کلهر، به دلیل وضعیت دوران جنگ و حضور شهید کلهر در جبهه، طعم محبت پدرانه را نچشید.
این شهید سرافراز سپاه اسلام در طول جنگ، چند بار مجروح شد و آخرین جراحتش به اندازه ای شدید بود که درمان آن یک سال طول کشید.
صلابت، شهامت، صبر و توکل او بر خدا و حضور او در میادین مختلف از همان دوران جوانی از او فرماندهی لایق ساخته بود به طوری که شجاعت در ذات او بود.
او علمدار رشید لشکر سیدالشهدا(ع) بود و عمرش در جهاد فی سبیل الله طی می شد، ضربت ها را به جان می خرید تا انقلاب اسلامی، آرمان های مقدس امام و شهدا آسیب نبیند.
شهید کلهر کمتر حرف می زد، اما هرگاه لب به سخن می گشود، درک عمیقش از مسائل و فکر بلند او در بررسی و تحلیل قضایا در لابه لای جمله های کوتاهش آشکار می شد.
در خاطره ای، برادرش نقل می کند که در عملیات «کربلای 5» دوست و همرزم صمیمی شهید کلهر به نام «سیدحسن میررضی» به شهادت رسید، این شهادت برای شهید کلهر خیلی سنگین تمام شد. از آنجا که ارتباط بسیار نزدیک و صمیمی با هم داشتند، ایشان بی تابی می کردند و در همان منطقه عملیات داخل نفربر رفته بود و با حزن و اندوه و غم از دست دادن یار نزدیک خود گریه می کرد. رفقا و دوستان هرچه اصرار کردند ایشان آرام نشد. تا این که حاج آقا (شهید) میثمی او را می بیند، به طرفش می رود و در گوش وی قدری صحبت می کند. شهید کلهر بلافاصله گریه اش قطع می شود و تبسم می کند پس از این که شهید میثمی می رود، دوستان جویای موضوع می شوند.
وی می گوید که ایشان در گوش من همان حرفی را گفتند که حضرت رسول اکرم(ص) به حضرت زهرا(س) فرمودند و دیری نپایید که همین موضوع به واقعیت پیوست و در مرحله بعد عملیات «کربلای 5» شهید کلهر به جمع دوستان شهیدش پیوست.
در مراسم وداع با پیکر شهید حاج یدالله کلهر در اردوگاه کوثر که در 10 کیلومتری سوسنگرد واقع شده بود و در آن ساعاتی که شهید کلهر را در حسینیه اردوگاه تشییع می کردند، برای نخستین و آخرین بار، چادرهای اردوگاه مورد هجوم نزدیک به 25 فروند هواپیمای دشمن بعثی قرار گرفت و به برکت خون این شهید و روح آسمان آن باعث شد که هیچ فردی از رزمندگان در چادر نباشد و گرنه تعداد زیادی از رزمندگان به شهادت می رسیدند.
وی پس از گذراندن دوران کودکی و دبستان به دلیل نبود امکانات در روستا، مقطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان را در شهریار گذراند و در سال 1353 به خدمت سربازی رفت و پس از فراغت از آن به کار آزاد روی آورد.
از ویژگی های آشکار وی در دوران جوانی، کمک به مردم محروم و مستعضف و دستگیری از افراد محروم و کم تر برخوردار جامعه بود.
شهید کلهر رفتاری بزرگ منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود به طوری وضعیت سخت زندگی در روستا و دیدن فقر و تنگدستی مردم، آتش عشق به برقراری عدالت و مبارزه را در درون او شعله ور می کرد، به همین علت در نخستین طلیعه حرکت های انقلابی، به صف انقلابیون پیوست و با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حُر کنونی) شجاعت های بی نظیر از خود به یادگار گذاشت.
در آن زمان حساس از مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی یک بار هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
این شهید سرافراز سپاه اسلام پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ضرورت دفاع از کوی و برزن در تشکیل پایگاه های دفاعی و کمیته های انقلاب اسلامی در مساجد برای حراست از دستاوردهای نظام نوپای انقلاب اسلامی در محل سکونت خود، نقش رهبری داشت و با دادن آگاهی به مردم، نسبت به رفع نیازهای آنان اقدام می کرد.
حاج یدالله کلهر در شهریور 1358 با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرج به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و به خاطر شایستگی های فراوانش در دفاع از آرمان های نظام اسلامی به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد.
وی در نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج برای مقابله با گروهک های ضد انقلاب و معاند نظام اسلامی به کردستان، سرپرستی این گروه را بر عهده گرفت و در آزادسازی شهر سنندج از لوث وجود عناصر بیگانه و مزدور ضد انقلاب با وجود آن که نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان ماموریت به کرج بازگشتند، در منطقه باقی ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد.
شهید کلهر با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی به کرج بازگشت و پس از سازماندهی تعدادی از نیروهای رسمی سپاه پاسداران و بسیج مستعضفین به جنوب عزیمت کرد و در همان روزهای نخست جنگ، جبهه «فیاضیه» در آبادان را تشکیل داد و مدتها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول به خدمت شد.
این شهید سرافراز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات «طریق القدس» با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادت ها و خلاقیت هایی که از خود نشان داد به عنوان جانشین فرمانده تیپ « المهدی (ع)» منصوب شد.
شهید کلهر در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان به عنوان فرمانده لشکر 27، مسوول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم( ص) مشغول به خدمت به انقلاب اسلامی و سربازی بنیانگذار فقید نظام اسلامی به ارائه خدمات بیشماری مشغول بود.
کلهر در سال 1359 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری است که از نعمت پدر محروم ماند و حتی در زمان حیات کلهر، به دلیل وضعیت دوران جنگ و حضور شهید کلهر در جبهه، طعم محبت پدرانه را نچشید.
این شهید سرافراز سپاه اسلام در طول جنگ، چند بار مجروح شد و آخرین جراحتش به اندازه ای شدید بود که درمان آن یک سال طول کشید.
صلابت، شهامت، صبر و توکل او بر خدا و حضور او در میادین مختلف از همان دوران جوانی از او فرماندهی لایق ساخته بود به طوری که شجاعت در ذات او بود.
او علمدار رشید لشکر سیدالشهدا(ع) بود و عمرش در جهاد فی سبیل الله طی می شد، ضربت ها را به جان می خرید تا انقلاب اسلامی، آرمان های مقدس امام و شهدا آسیب نبیند.
شهید کلهر کمتر حرف می زد، اما هرگاه لب به سخن می گشود، درک عمیقش از مسائل و فکر بلند او در بررسی و تحلیل قضایا در لابه لای جمله های کوتاهش آشکار می شد.
در خاطره ای، برادرش نقل می کند که در عملیات «کربلای 5» دوست و همرزم صمیمی شهید کلهر به نام «سیدحسن میررضی» به شهادت رسید، این شهادت برای شهید کلهر خیلی سنگین تمام شد. از آنجا که ارتباط بسیار نزدیک و صمیمی با هم داشتند، ایشان بی تابی می کردند و در همان منطقه عملیات داخل نفربر رفته بود و با حزن و اندوه و غم از دست دادن یار نزدیک خود گریه می کرد. رفقا و دوستان هرچه اصرار کردند ایشان آرام نشد. تا این که حاج آقا (شهید) میثمی او را می بیند، به طرفش می رود و در گوش وی قدری صحبت می کند. شهید کلهر بلافاصله گریه اش قطع می شود و تبسم می کند پس از این که شهید میثمی می رود، دوستان جویای موضوع می شوند.
وی می گوید که ایشان در گوش من همان حرفی را گفتند که حضرت رسول اکرم(ص) به حضرت زهرا(س) فرمودند و دیری نپایید که همین موضوع به واقعیت پیوست و در مرحله بعد عملیات «کربلای 5» شهید کلهر به جمع دوستان شهیدش پیوست.
در مراسم وداع با پیکر شهید حاج یدالله کلهر در اردوگاه کوثر که در 10 کیلومتری سوسنگرد واقع شده بود و در آن ساعاتی که شهید کلهر را در حسینیه اردوگاه تشییع می کردند، برای نخستین و آخرین بار، چادرهای اردوگاه مورد هجوم نزدیک به 25 فروند هواپیمای دشمن بعثی قرار گرفت و به برکت خون این شهید و روح آسمان آن باعث شد که هیچ فردی از رزمندگان در چادر نباشد و گرنه تعداد زیادی از رزمندگان به شهادت می رسیدند.
نظر شما