كاسه ي شهد و شيريني به جاي جام زهر...
پنجشنبه, ۲۷ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد: هر كسي در اين ايام، اظهارات مخالفان ما را در دنيا گوش كرده يا خوانده باشد، مي فهمد كه دشمنان نظام ما، چه طور از عزت امروز جمهوري اسلامي، از ته دل ناراحتند. پيروزي ملت ايران، به كام اينها تلخ آمد. خداي متعال، همه ي كارها را با حساب انجام مي دهد
به گزارش نويد شاهد به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي سيدعلي خامنه اي (مد ظله العالي) - مؤسسه پژوهشي فرهنگي انقلاب اسلامي ،گلچين بيانات فرمانده كل قوا در مورد قطعنامه ي 598 به مناسبت سالگرد پذيرش آن بدين شرح آمده است:
هر كسي در اين ايام، اظهارات مخالفان ما را در دنيا گوش كرده يا خوانده باشد، مي فهمد كه دشمنان نظام ما، چه طور از عزت امروز جمهوري اسلامي، از ته دل ناراحتند. پيروزي ملت ايران، به كام اينها تلخ آمد. خداي متعال، همه ي كارها را با حساب انجام مي دهد. يك روز بنده ي صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص كه هيچ چيز را براي خودش نمي خواست و همه ي كارها را براي خدا مي كرد و همه چيز را براي او مي خواست، در قضيه ي قطعنامه گفت: كاسه ي زهر را نوشيدم. اين تلخي را او تحمل كرد؛ ولي خداي متعال به آن بنده ي صالح عوض داد و هنوز دو سال و اندي نگذشته كاسه ي شهد و شيريني پيروزي را به ملتش چشاند و كامشان را شيرين كرد. آن فداكاري، اين ثمره را داشت. «اللهم ما بنا من نعمة فمنك لا اله الا انت». همه چيز متعلق به او و به اراده ي اوست.
سخنراني در ديدار با گروه كثيري از آزادگان و اقشار مختلف مردم، در اولين روز از هفته ي وحدت 11/07/1369
خصوصيت ملي مردم ايران
ما در جنگ فهميديم كه ملت ما يك فرصت فوق العاده دارد؛ يك فرصت ملي و آن اين است كه مردم احساس مسؤوليت دارند. مردم ايران اين گونه اند. شايد همه ي مردم دنيا اين طور نباشند. بعد از قضيه ي قبول قطعنامه، كه دشمن فرصت طلبي مي كرد و مي خواست از موقعيت سوء استفاده كند، ناگهان شما ديديد آن چنان جبهه ها پر شد كه در طول جنگ، كمتر سابقه داشت، يا هيچ سابقه نداشت. بعد از قطعنامه، اين گونه شد. قطعنامه را كه قبول كرديم، عراق حمله كرد. مردم ديدند دشمن نارو مي زند و فرصت طلبي مي كند. ناگهان، همه احساس مسؤوليت كردند. نگفتند: «ديگر كار از كار گذشته است. مي خواستند قبول نكنند! چرا امام قبول كرد؟!» مي توانستند اين گونه بگويند؛ اما نگفتند. اين، يك خصوصيت ملي است و ما اين را در جنگ مي فهميم؛ كمااين كه در انقلاب مي فهميم و در ديگر قضاياي بزرگ مي فهميم. هيچ صحنه اي مثل صحنه ي جنگ، براي گزارش خصوصيات يك ملت و همه ي چيزهايي كه در گزاره ي تاريخي مورد نظر است، مناسب نيست.
بيانات در ديدار مسؤولان برگزاركننده «هفته ي دفاع مقدس» 29/06/1372
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1388/13880424204777b9a.jpg
پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود
قطعنامه را هم كه امام قبول كرد، به خاطر اين فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشكلاتي بود كه مسؤولين آن روزِ امورِ اقتصادي كشورْ مقابلِ رويِ او گذاشتند و نشان دادند كه كشور نمي كِشد و نمي تواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريكا نبود؛ به خاطر اين نبود كه امريكا ممكن است در امر جنگ دخالت كند. چون امريكا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مي كرد. وانگهي؛ اگر همه ي دنيا در امر جنگ دخالت مي كردند، امام رضوان اللَّه عليه، كسي نبود كه رو برگرداند. بر نمي گشت! آن، يك مسأله ي داخلي بود؛ مسأله ي ديگري بود.
در تمام عمر ده ساله ي حيات مبارك امام رضوان اللَّه تعالي عليه، پس از پيروزي انقلاب، يك لحظه اتّفاق نيفتاد كه او به خاطر سنگينيِ بارِ تهديدِ دشمن، در هر بُعدي از ابعاد، دچار ترديد شود. اين، يعني همان برخورداري از روحيه ي حسيني.
جنگ، تلفات دارد. جان يك انسان، براي امام خيلي عزيز بود. امام بزرگوار، گاهي براي انساني كه رنج مي بُرد، اشك مي ريخت و يا در چشمانش اشك جمع مي شد! ما بارها اين حالت را در امام مشاهده كرده بوديم. انساني رحيم و عطوف، داراي دلي سرشار از محبّت و انسانيت بود. اما همين دل سرشار از محبّت، در مقابل تهديد شهرها به بمباران هوايي، پايش نلرزيد و نلغزيد. از راهْ برنگشت و عقب نشيني نكرد. همه ي دشمنان انقلاب در طول اين ده سال، فهميدند و تجربه كردند كه امام را نمي شود ترساند. اين، نعمت بسيار بزرگي است كه دشمن احساس كند عنصري چون امام، با ترس و تهديد از ميدان خارج نمي شود. امام، با منش و شخصيت درخشان خود، كاري كرد كه همه در دنيا، اين نكته را فهميدند. فهميدند كه اين مرد را از ميدان نمي شود خارج كرد؛ تهديد نمي شود كرد؛ با فشار و با تهديدهاي عملي هم نمي شود او را از راه خود منصرف كرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبيق دهند.
بيانات در اجتماع پرشكوه زائران مرقد امام خميني(ره) 14/03/1375
خانواده هاي شهدا، از مهمترين ابزارهاي الهي براي استمرار جهاد ملت ايران بودند
حتما خوانده ايد كه اميرالمؤمنين يا خود پيغمبر در مراحل اعزام نيرو به جبهه ها، چه كشيدند! قرآن مي گويد: «يقولون ان بيوتنا عورة و ماهي بعورة ان يريدون الا فرارا»؛ به آنان مي گويي عازم جبهه ي نبرد شويد، اما هر كدامشان بهانه اي مي آورند. مي گويند: «خانه مان خراب است. گرفتاري داريم. فصل تابستان است و هنگام چيدن خرما و برداشت محصول. كار و كسبمان كساد مي شود.» نفس پيغمبر بود، اما نمي توانست آنان را به جبهه بكشاند! بعد از جريان قطعنامه كه مجددا عراق حمله كرد و حضرت امام پيام دادند و بنده هم چيزي نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال ديدم سراسر كوه و دشت و بيابان، پوشيده از مردم است. آيا اينها كار نداشتند؟ كشاورزي نداشتند؟ بيوتشان «عوره» نبود؟ عجيب است! اين چه حركت و چه قدرتي بود؟ البته جز قدرت خدا هيچ چيز ديگر نبود و عاملش هم امثال شما بوديد. مي خواهم اين را عرض كنم كه پدران و مادران شهدا، از مهمترين ابزارهاي الهي بودند براي اين كه جهاد استمرار پيدا كند؛ براي اين كه ملت شكست نخورد؛ براي اين كه انقلاب در قمار جهاني نبازد و در اين مقابله ي جهاني نتوانند آن را از ميدان خارج كنند. شما بزرگترين ابزار بوديد. نفس امام در شما، در ملت و در جوانان اثر كرد.
بيانات در ديدار با خانواده هاي شهداي مشهد 25/01/1371
دليل رد قطعنامه ي اول
جنگ را چه كسي به وجود آورد؟ نمي شود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همه ي قراين از اول كار نشان مي داد كه استكبار پشت سر عراق است؛ او را كمك نظامي كردند؛ از لحاظ تبليغاتي به او كمك كردند و شوراي امنيت را در خدمت متجاوز قرار دادند. با اين كه جنگ به اين اهميت در اين نقطه ي حساس واقع شده بود، اما روزهايي گذشت كه سازمان ملل در آن روزها، هيچ عكس العملي نشان نداد؛ اين عادي نيست. در حمله ي عراق به كويت، بعد از چند ساعت شوراي امنيت موضعگيري كرد؛ اما در حمله ي عراق به ايران، تا وقتي كه تانكهاي عراقي پيشروي مي كردند، شوراي امنيت ساكت و تماشاچي نشست؛ بعد از آن كه هزاران كيلومتر را تصرف كرده بودند، شوراي امنيت يك كلمه حرف زد، كه آن هم تقبيح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نكرد كه چرا تجاوز كرده و جنگ را شروع كرده است؛ به دو طرف گفت كه حالا بياييد دست از جنگ بكشيد و آتش بس كنيد! يعني درحقيقت، تثبيت عراق در اراضي اشغالي ما. البته ما قبول نكرديم و آن قطعنامه را رد كرديم.
خطبه هاي نماز جمعه ي تهران 05/07/1370
تكليف و مصلحت اسلام اين است
مي بينيد آنچه كه امام مي كند در دلهاي جا باز مي كند اين مردمي كه هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزيزمان آن وقتي كه مصلحت دانست قطعنامه را قبول كرد گفت نه آتش بس، ملاحظه نكرد كه حالا من هفته ي قبل يا ده روز قبل يا يك ماه قبل، خود من چي گفتم نه تكليف اين است مصلحت اسلام اين است، كي چه خواهد گفت براي امام مطرح نيست و چون براي خدا كار مي كند خدا هم براي او همه ي مقدمات را فراهم مي آورد، «من كان لله كان الله له» دلهاي مردم مجذوب سخن امام مي شود همان مردمي كه تا ديروز شعار مي دادند به جنگ جنگ آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دلهاي آنها كارگر مي شود كه آنها بر مي گردند راهپيمايي مي كنند شعار مي دهند كه نخير امروز بايد آتش بس باشد؛ اين نشانه ي خلوص است.
بيانات در خطبه هاي نماز جمعه تهران 11/01/1368
قبول قطعنامه ي 598، توطئه ي وسيع دشمن را بار ديگر با هدايت الهي به خود او برگرداند
اين قطعنامه كه زير فشار سهمگين رزمندگان اسلام بر پيكر دشمن صادر شد، سندي است كه شعار دفاع مقدس ما در آن تأمين گرديده بود و اجراي كامل آن، دشمن را به شكست قطعي مي رسانيد و لذا هرگز جمهوري اسلامي آن را رد نكرد. آنچه براي ايران اسلامي مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن مي شد، اصرار بر تنبيه متجاوز به قدر كافي در ميدانهاي نبرد و نيز بي اعتمادي در اجراي ميثاقهاي بين المللي توسط قدرتهاي بزرگ بود.
از صدور قطعنامه تا قبول رسمي آن از سوي جمهوري اسلامي، دنيا شاهد سنگينترين ضربات نيروهاي اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهه هاي جنگ از سويي و فشارهاي همه جانبه از سوي حاميان رژيم عراق عليه ايران اسلامي از سوي ديگر بود. حصر اقتصادي، حمله به تأسيسات ما در خليج فارس و تمركز بي سابقه ي نيروهاي نظامي امريكا و ناتو در اطراف مرزهاي آبي و هوايي و حتّي تجاوز به آنها، بخشي از اين فشارها بود؛ به طوري كه تقريباً هيچ فشار ممكن باقي نماند، مگر آن كه بر ملت ايران وارد شد و رژيم امريكا تقريباً به طور مستقيم وارد صحنه شد. تهديدها، بمبارانهاي وسيع شيميايي و جنايت حمله به شهرها و هواپيماي مسافربري و كشتي غيرنظامي و اثبات اين كه استكبار در حمايت از عراق آمادگي براي دست يازيدن به هر جنايتي دارد، بخشي از حوادث اين دوران است و جا دارد در موقع مقتضي، اين حقايق هشداردهنده براي ملت ايران شكافته و بر ملا گردد.
قبول قطعنامه ي 598 از سوي جمهوري اسلامي و رهبر عظيم الشّأن فقيد آن، توطئه ي وسيع دشمن را بار ديگر با هدايت الهي به خود او برگرداند و دشمن را كه تحت شعار صلح طلبي، به هر جنايتي دست مي زد، خلع شعار كرد. شايد مشيت الهي بر اين بود كه با قبول قطعنامه، حقانيت جمهوري اسلامي بيش از پيش در جهان آشكار شود و ملت ايران به هدفهاي اساسي خود در سطح بين المللي نزديكتر گردد.
با اين ابتكار جمهوري اسلامي، دشمن در دو راهي شكست قرار گرفت: اگر اجرا شود، ايران اسلامي به خواسته هاي خود رسيده است و اگر اجرا نشود، داعيه ي هميشگي جمهوري اسلامي مبني بر لزوم قطع ريشه ي تجاوز و رابطه ي ميان تجاوزِ عراق و حاكميت سلطه در جهان و اين كه رژيم عراق در ادعاي صلح طلبي صداقت نداشته است، به اثبات مي رسد و بي اعتمادي به قرارهاي ساخته ي قدرتها كه جمهوري اسلامي همواره مدعي آن بوده است، در ميان ملتها رايج خواهد شد و آنها را بر تكيه ي فقط به نيروي خويش، تشويق خواهد كرد.
حكام سبكسر عراق كه در طول جنگ عملاً نشان داده اند از تشخيص مصالح عاجزند، اين بار نيز زيانبارترين راه را گزيدند؛ يعني ابتدا با حمله به ايران و نديده گرفتن شعارهاي خود در قبول قطعنامه، بي اعتباري سخن و عمل خود را به ديرباورترين اشخاص هم ثابت كردند و البته وقتي با حضور بي نظير رزمندگان در جبهه، مجبور به عقب نشيني در بخش عظيمي از مرزها شدند، يك بار ديگر آزموده را آزمودند. با تعلل در اجراي قطعنامه، باز هم اقدامي ديگر در جهت عكس منافع سياسي و اقتصادي و نظامي و حيثيتي خود انجام دادند و جهالت و آزمندي خود را به اثبات رساندند.
نگهداشتن بخشي از اراضي ايران اسلامي كه عمدتاً دزدانه و پس از آتش بس تصرف شده، به قيمت تعطيل قطعنامه يي كه مدتها دم از اجراي آن مي زده اند، جز نكبت و پشيماني، چيزي براي آنها به ارمغان نخواهد آورد و اين حيله ي شيطاني نيز به خود آنان بر خواهد گشت: «ولايحيق المكر السّيئي الّا باهله». آنان دير يا زود، مجبور به تخليه ي اين اراضي خواهند شد و همه مي دانند كه ايران انقلابي، حضور متجاوز غاصب پليد را در مرزهاي خود، زمان درازي تحمل نخواهد كرد و به طور حتم خسارتي كه در اين مرحله نصيب متجاوز و منطقه خواهد شد، مانند گذشته خسارتي سنگين خواهد بود. اگر يك سال پيش، صدام به اجراي قطعنامه تن داده بود، اينك اسرا برگشته، اروند لايروبي شده و صلح مستقر گرديده و پيشرفت بازسازيها چشمگير بود. آنچه از تعلل رژيم عراق در عمل به قطعنامه، تا كنون بر دو كشور وارد شده، و آنچه از اين پس وارد شود، مسؤوليتش بر دوش رژيم عراق و شخص صدام است.
پيام به مناسبت نهمين سالگرد جنگ تحميلي 30/06/1368
نظر شما