فاتح قلبها
سهشنبه, ۰۶ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۲۹
فاتح قلبها
به نماز اول وقت و جماعت، عادت داشت به همه سفارش مي كرد كه هر جا هستيد، نماز را اول وقت و به جماعت بخوانيد.
باختران كه بوديم جنب مسجد تركان، پيرمردي مغازه داشت كه با انقلاب و اسلام ميانه خوبي نداشت، چهره و لبخند آقا مهدي و احوالپرسي هايشان در پيرمرد تأثير گذاشته بود.
پيرمرد مي گفت: من اصلاً با شماها ميانه خوبي ندارم ولي نمي دانم اين يكي چطوري توي دلم جا گرفته، بي نهايت دوستش دارم، نمي آيد دلتنگش مي شوم.
از آقا مهدي پرسيدم: چطوري اين پيرمرد را آرام كردي و در او تأثير گذاشتي؟
با لبخند مليح گفت: مسلمانها بايد اينطور باشند، بايد آنقدر جاذبه داشته باشيم كه دشمن هم ما را دوست داشته باشد، اگر به اين درجه رسيديم موفق هستيم.
بايد بر قلب دشمن تأثير گذاشت و پيروز شد و اگر جسم كسي را فتح كني هنوز شكست خورده اي!
راوي: علي جهانگرد
به نماز اول وقت و جماعت، عادت داشت به همه سفارش مي كرد كه هر جا هستيد، نماز را اول وقت و به جماعت بخوانيد.
باختران كه بوديم جنب مسجد تركان، پيرمردي مغازه داشت كه با انقلاب و اسلام ميانه خوبي نداشت، چهره و لبخند آقا مهدي و احوالپرسي هايشان در پيرمرد تأثير گذاشته بود.
پيرمرد مي گفت: من اصلاً با شماها ميانه خوبي ندارم ولي نمي دانم اين يكي چطوري توي دلم جا گرفته، بي نهايت دوستش دارم، نمي آيد دلتنگش مي شوم.
از آقا مهدي پرسيدم: چطوري اين پيرمرد را آرام كردي و در او تأثير گذاشتي؟
با لبخند مليح گفت: مسلمانها بايد اينطور باشند، بايد آنقدر جاذبه داشته باشيم كه دشمن هم ما را دوست داشته باشد، اگر به اين درجه رسيديم موفق هستيم.
بايد بر قلب دشمن تأثير گذاشت و پيروز شد و اگر جسم كسي را فتح كني هنوز شكست خورده اي!
راوي: علي جهانگرد
نظر شما