انقلاب اسلامي ايران از آنجا كه بر اساس افكار بلند و انديشه متعالي حضرت امام(ره) تكوين يافته، همواره در عوامل پيدايش و طرح شعار هاي محوري و تعيين اهداف و آرمان هاي بلند و راهكارهاي وصول به آن، با باورها و اعتقادها وآرمان هاي اين شخصيت ملكوتي پيوندي ناگسستني داشته است. زماني كه اين مرد بزرگ با انديشه هاي اسلامي اقدام به امر به معروف و نهي از منكر به حكومت وقت كرد، ايران كشوري بود وابسته، جزو اقمار بلوك غرب اما در همسايگي با ابرقدرت شرق و همين موقعيت جغرافيايي و ژئوپوليتيكي براي غرب و شرق آنرا از اهميت و جايگاه ويژها ي برخوردار كرده بود. اين بماند كه در سال هاي دور حتي قدرت هاي موجود آن روز، ايران را به سه قسمت تقسيم كرده بودند، قسمتي از شمال تا ميانه ايران زير نفوذ روسيه و منطقه ا ي از جنوب تا ميانه به آنچه امروز به جهان غرب موسوم شده است وابسته بود. آن روزها انگليسي ها منشاء قدرت بودند، و قسمت ميانه ايران به منطقه بي طرف موسوم بود. از همان گذشته هاي دور، دو قدرت برتر جهان به ايران چشم دوخته و هرگز از آن غافل نبودند. به همين دليل انقلاب اسلامي در يكي از حساسترين نقاط جهان مانند زلزله ا ي غير مترقبه خوابگاه آرام و بي دغدغه استكبار را به لرزه در آورد. با وقوع انقلاب اسلامي ايران «براي اولين بار يك كشور مسلمان به طور موفقيت آميزي قدرت هاي بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد، آنان را تحقير كرد و به منافع ماديشان خسارت واردكرد.» و خواب خوش تحليل گران و نظريه پردازاني كه افول اديان الهي را امري محتوم، پيشب يني مي كردند آشفته و انبوه نظريات آنها را از اعتبار ساقط كرد.

انقلاب اسلامي ايران از آنجا كه بر اساس افكار بلند و انديشه متعالي حضرت امام(ره) تكوين يافته، همواره در عوامل پيدايش و طرح شعار هاي محوري و تعيين اهداف و آرمان هاي بلند و راهكارهاي وصول به آن، با باورها و اعتقادها وآرمان هاي اين شخصيت ملكوتي پيوندي ناگسستني داشته است.

زماني كه اين مرد بزرگ با انديشه هاي اسلامي اقدام به امر به معروف و نهي از منكر به حكومت وقت كرد، ايران كشوري بود وابسته، جزو اقمار بلوك غرب اما در همسايگي با ابرقدرت شرق و همين موقعيت جغرافيايي و ژئوپوليتيكي براي غرب و شرق آنرا از اهميت و جايگاه ويژه ا ي برخوردار كرده بود.

اين بماند كه در سال هاي دور حتي قدرت هاي موجود آن روز، ايران را به سه قسمت تقسيم كرده بودند، قسمتي از شمال تا ميانه ايران زير نفوذ روسيه و منطقه ا ي از جنوب تا ميانه به آنچه امروز به جهان غرب موسوم شده است وابسته بود. آن روزها انگليسي ها منشاء قدرت بودند، و قسمت ميانه ايران به منطقه بي طرف موسوم بود. از همان گذشته هاي دور، دو قدرت برتر جهان به ايران چشم دوخته و هرگز از آن غافل نبودند. به همين دليل انقلاب اسلامي در يكي از حساست رين نقاط جهان مانند زلزلها ي غير مترقبه خوابگاه آرام و بي دغدغه استكبار را به لرزه در آورد. با وقوع انقلاب اسلامي ايران «براي اولين بار يك كشور مسلمان به طور موفقيت آميزي قدرت هاي بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد، آنان را تحقير كرد و به منافع ماديشان خسارت واردكرد. » و خواب خوش تحليل گران و نظريه پردازاني كه افول اديان الهي را امري محتوم، پيشب يني مي كردند آشفته و انبوه نظريات آنها را از اعتبار ساقط كرد.

قدرت هاي بزرگ غربي در مواجهه با عظمت هاي بي بديلي كه امام(ره) وانقلاب اسلامي آفريده بود با پتانسيل نهفته و قدرت اسلام آشنا شدند، در همان آغازين ماه هاي پيروزي انقلاب روزنامه تايمز نوشت: «اوج گيري خيزش مذهبي به دنبال بركناري شاه توسط امام خميني(ره) در ايران جريان يافت و سراسر جهان را درنورديد و در پاييز سال 1357 دنياي غرب به دليل انقلاب ايران بار ديگر اسلام را كشف كرد... ما غربي ها خيلي زود فهميديم كه الله اكبر در عربي: خدا بزرگ است، معني مي دهد.»

يادداشتي كه در ادامه ميآ يد و به همت گروه تحريريه فصلنامه شاهد انديشه نگاشته شده نگاهي دارد به مقوله انقلاب و مفهوم شهادت در گفته هاي امام خميني(ره)..
نگاهي متعالي به انقلاب اسلامي
رهبر كبير انقلاب نسبت به انقلاب ديدگاهي متعالي داشتند و آن را حاصل پيروزي حق بر باطل مي دانستند، اما نگاه واقع ببنانه و هستي شناسانه ايشان به انقلاب تعريف جامعي به دست داده است. آنجا كه فرمودند: »البته مي دانيد كه بعد از هر انقلابي يك مشكلات زيادي براي كشور و براي دولت ها پيش مي آيد اين اجتناب ناپذير است. هيچ نمي شود تصور كرد كه انقلابي حاصل مي شود يك رژيم دو هزار و پانصد ساله با همه قدرتي كه داشت شكسته بشود و از بين برود و آرام باشد و مملكت همه چيز به جاي خودش باشد و همه چيزها زود اصلاح بشود، همه حوائج برآورده بشود اينها يك اموري است كه هيچ امكان ندارد براي يك انقلابي، بعضي انقلاب هايي كه در حدود 60 سال پيش از اين شده است الان هم با مشكلات روبرو هستند و من گمانم اين است كه انقلاب ما بهترين انقلابي بوده است كه با ضايعاتي كم، نتايج زيادي از آن تاكنون برداشتيم و اميدواريم كه بعد از اين هم برداشته بشود و نكته ا ش هم اين بوده است كه انقلاب هاي ديگر، انقلاب هاي يك رژيمي بر يك رژيمي، يك رژيم مشابه رژيم بوده و انقلاب ما انقلاب اسلامي است چون متكي بر اسلام است. « (صحيفه نور، جلد 8، صفحه 167 ، تاريخ 28 / 4/ 58 )
ايشان در گفتارهاي متعددي به مسلمانان توصيه مي كردند در ماهيت اين انقلاب بينديشند و معتقد بودند: «امروز دنيا با ما به خاطر اسلام بد است، بعضي ها كه جاهلند مي گويند اسلام به درد نمي خورد اما بعضي ها كه كمي اوضاع مردم ايران را مي دانند مي گويند اسلام خوب است، ولي نه اسلام اينها بلكه اسلام راستين. امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم كسي با ما بد نبود... امروز آمريكا و شوروي را كه آنقدر در دنيا فساد مي كنند كسي محكوم نمي كند ولي تمام محكوميت ها مال ماست. « (صحيفه نور، جلد 17 ، صفحه 256 ، تاريخ 28 / 2/ 62 )
انقلاب ايران و ساير انقلاب هاي جهان
از رهگذر پيوند تنگاتنگ انقلاب اسلامي با انديشه و شخصيت جامع امام تمايز غير قابل انكار انقلاب اسلامي از ساير انقلاب هاي جهان در قرن بيستم شكل ميپذ يرد. امام(ره) در تعريف و تعيين اهداف انقلاب اسلامي، رهبري جريان مبارزه، مواجهه با قدرت هاي افزون طلب و تاكتيك ها و روش هاي حفظ و استمرار دستاورد هاي انقلاب اسلامي، داراي دكترين سياسي ويژه و منحصر به فرد بودند. دكترين سياسي امام بر پايه مباني ثابت و استوار و عميق به غيب و امداد غيبي، ايمان خلل ناپذير به تعاليم اسلام و وحي، اتكا و توكل راسخ بر قدرت لايزال الهي، و تكليف مداري مطلق و... قرار داشت، دكتريني سياسي كه «به اعتراف غريبان، غرب از شناخت آن عاجز مانده است. »به تعبير دقيقت ر، انديشه سياسي امام كه پايه اصلي و عنصر حياتي شروع و استمرار جريان انقلاب اسلامي بوده، نتيجه منطقي تفسير عرفاني ايشان از هستي و معني وجودي انسان و... است. امام با بهره گيري از انديشه نو و ريشه دار الهي خود در صحنه سياست بين المللي نه تنها با توفيق در سرنگوني رژيم قدرتمند پهلوي به هدايت جريان جهاني انقلاب اسلامي پرداخت بلكه با ارايه تفكري جديد، فرهنگي، كاملا ديني و الهي با نفي آموزه هاي مكاتب مادي «مدنيت غرب را نيز به چالش كشاند.» به اين لحاظ نوآوري امام نسبت به دنياي معاصر، قبل از آن كه در سطح عمل سياسي باشد در افق انديشه سياسي است، انديشه سياسي حضرت امام در نسبت با دنياي معاصر داراي نو آوري هاي فراواني است و مي شود گفت كه نقطه عطفي را براي انديشه سياسي معاصر به وجود آورد.
حضرت امام بر مبناي اين انديشه سياسي بزرگت رين انقلاب اجتماعي قرن بيستم را كه در نظر تحليل گران بين المللي در چارچوب معيار هاي سنجش ساير انقلاب هاي بزرگ جهان نمي گنجيد، به حركت درآوردند؛ چنان كه ميشل فوكو ( Michel Foucauit ) انديشمند و جامعه شناس برجسته فرانسوي در نوشته هاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال 57 ) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليل گران غربي كه جريان انقلاب ايران را عبور جامعه ايران از غيرمدرن و سنتي به مدرنيته، تفسير مي كردند، با معيار قرار دادن وقايع عيني و تحولات جاري كه از نزديك مشاهده نموده مينويسد: «من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هر تحول اجتماعي اتفاق بسط مدرنتيه بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعي است كه در برابر مدنيته قرار دارد.»در واقع «فوكو ميپذيرد كه انقلاب اسلامي ايران دو سده اقتدار يك انديشه سياسي را با همه سوابق چند صد ساله ا ش به چالش كشانده... و اين انقلاب حرف تاز ها ي دارد و ويژگي بارز انديشه سياسي حضرت امام(ره) هم همين است. »
«شما در انديشه هاي سياسي غرب اگر چه اختلافات فراواني ميبيند اما همه آنها در يك نقطه مشتركا ند و آن نفي هويت ديني است. « و حال آن كه »ويژگي بارز انديشه سياسي امام راحل هويت ديني آن است كه آمد و انديشها ي را فراتر از چارچوب كلان انديشه سكولار غربي مطرح كرد...
دقيقاً به دليل بر خورداري حضرت امام(ره) از اين انديشه سياسي كه برمبناي تعاليم اسلامي و فقه غني شيعه استوار شده بود انقلاب اسلامي صورت پذيرفت و از همين ناحيه بود كه از ابتدا هر چه از مراحل آغاز و رشد و بالندگي انقلاب زمان بيشتري مي گذشت بر همگان اين واقعيت عيان مي شد كه «انقلاب اسلامي از همه انقلاب ها جداست. »
بر اين اساس طراح و معمار كبير انقلاب اسلامي همواره با تأكيد بر پيوند عميق و ناگسستني انقلاب اسلامي ايران با آموزه هاي اسلامي و تعاليم ديني بر استثنايي بودن آن تأكيد مي كردند، چنان كه در وصيت نامه سياسي و الهي خود با بيان اين مطلب كه: «ما مي دانيم اين انقلاب كه دست جهان خواران را از ايران بزرگ كوتاه كرد با تأييدات غيبي پيروز گرديد.»، تأكيد كردند: »بنابراين نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي از همه انقلاب ها جداست هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام، ترديدي نيست كه اين تحفه الهي و غيبي بود كه از جانب خداوند منان براي ملت مظلوم و غارت زده عنايت شده است. »(تبيان: مقاله امام خميني(ره) و معجزه انقلاب اسلامي.)

امام خميني(ره) و عاشورا
امام خميني(ره) كه تربيت يافته مكتب حسيني بود افق ها و تعريف هاي تازها ي از اسلام ارايه كرد. در زماني كه علماي سنتي هرگونه نگاه تازه به اسلام را نوعي بدعت مي شمردند، حضرت امام با تبيين تظريه هاي خود و تأكيد بر ايثار اباعبدالله تفسير تازها ي ارايه نمودند و عملا حكومت را با چالشي عظيم مواجه كردند، چرا كه اگر حكومت ميت وانست جلوي نشر انديشه هاي امام را بگيرد، نميت وانست جلوي شبيه سازي هاي مردم را درباره قيام اباعبدالله و اوضاع كنوني خود بگيرد. فلسفها ي كه امام از اقامه شعائر حسيني به شيعيان ياد داد به سوگواري ها معنا و مفهوم ديگري بخشيد. امام خميني(ره) درباره اهداف نهضت حسيني گفتها ند: «سيد الشهداء سلام الله عليه كه همه عمرش و همه زندگيش را براي رفع منكر و جلوگيري از حكومت ظلم و جلوگيري از مفاسدي كه حكومت ها در دنيا ايجاد كردند، تمام عمرش را صرف اين كرد و تمام زندگيش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته بشود و از بين برود؛ معروف در كار باشد، منكرات از بين بروند.» (صحيفه نور، ج 20 ، ص 190 )
يا:
«سيد الشهداء سلام الله عليه از همان روز اول كه قيام كردند براي اين امر، انگيزه شان اقامه عدل بود فرمودند كه مي بينيد كه معروف عمل بهش نمي شود و منكر بهش عمل مي شود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود و ما كه تابع حضرت سيدالشهداء هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعي در زندگي داشت، قيامش، انگيزه ا ش نهي از منكر بود كه هر منكري بايد از بين برود. از جمله قضيه حكومت جور، حكومت جور بايد از بين برود. »( صحيفه نور، ج 7، ص 236 )
همچنين رهبر انقلاب با تبيين اين نگاه كه سيدالشهداء براي ايجاد يك حكومت عادل دعوت مردم را لبيك گفته بودند در پيامي برداشت تازه ا ي از حركت اباعبدالله ارايه نمودند: «سيدالشهداء سلام الله عليه تمام حيثيت خودش، جان خودش را و بچه هايش را، همه چيز را [ فدا كرد] در صورتي كه مي دانست قضيه اين طور مي شود، كسي كه فرمايشات ايشان را از وقتي كه از مدينه بيرون آمدند و به مكه آمدند و از مكه آمدند بيرون حرف هاي ايشان را مي شنود همه را، ميبيند كه ايشان متوجه بوده است كه چه دارد مي كند، اين جور نبود كه آمده است ببيند كه بلكه آمده بود حكومت هم مي خواست بگيرد، اصلا براي اين معنا آمده بود و اين يك فخري است و آنهايي كه خيال مي كنند كه حضرت سيدالشهداء براي حكومت نيامده خير؛ اينها براي حكومت آمدند، براي اين كه بايد حكومت دست مثل سيدالشهداء باشد، مثل كساني كه شيعه سيدالشهداء هستند باشد. « (صحيفه نور، ج 20 ، ص 190 )

همچنين نگاهي كه امام به ابعاد سياسي قيام عاشورا داشتند، نمونه خوبي براي تمام انقلاب هاي مذهبي در دنيا به وجود آوردند. ايشان فرمودها ند: «وقتي كه حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه آمد مكه و ازمكه بيرون رفت، يك حركت سياسي بزرگي بود كه در يك وقتي كه همه مردم دارند به مكه مي روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسي بود تمام حركاتش، حركات سياسي بود، اسلامي – سياسي بود كه بني اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود. »(صحيفه نور، ج 18 ، ص 140 )
آغاز قيام امام خميني در عصر عاشوراي 42 بود و نقطه اوج قيام در سال 57 نيز در محرم جلوه مي كند. پيام حماسي امام به مناسبت محرم آن سال شعار «پيروزي خون بر شمشير» را به عنوان منطق انقلاب اسلامي در مواجهه با دنياي كنوني ندا داد. راهپيمايي ميليون ها تن در تهران و سراسر ايران در روزهاي تاسوعا و عاشوراي حسيني در سال 57 كمر رژيم شاه و آمريكا را در حمايت از شاه شكست و از آن پس هر سال، محرم و عاشورا عرصه بسيج نيروهاي مومن به انقلاب اسلامي و افزايش روح سلحشوري در مدافعان انقلاب شد و در طول دوران 8 سال دفاع مقدس، حسين وار ملت ايران نيز محرم و عاشورا
و نام مقدس سالار شهيدان و اصحابش نه تنها به عنوان رمز عمليات و اسامي لشگرها و گردان ها و عمليات موفق سپاه اسلام، بلكه به عنوان مهمترين الگو و انگيزه عموم رزمندگان، تاثير معجزه آساي خويش را بر جاي نهاد. اگر در تحليل مسايل جنگ تحميلي، فرهنگ شهادت طلبي و ايثار در راه خدا را كه اولين درس مكتب عاشوراست، و شعار پيروزي خون بر شمشير را كه زبان و منطق عاشوراست، و عشق به حسين(ع) و كربلاي حسيني را از 8 سال مقاومت شگفت ملت ايران در برابر تجاوزگران ناديده بگيريم هيچ مطلب و سخن قابل عرضه ديگري باقي نمي ماند. و اين تنها در دوران دفاع مقدس نيست كه معجزه نام مقدس حسين(ع) و تاثير قيام عاشورا و پيام هاي آن رخ مينمايد بلكه پيروزي انقلاب اسلامي بر رژيم مسلح شاه با وجود حمايت هايي كه قدرتمندترين دولت هاي جهان از وي مي كردند، مستقيماً از نفوذ عميقِ منطق و پيام عاشورا در متن انقلاب اسلامي و نزد مدافعان آن نشات گرفته است، و البته بر آگاهان به تاريخ اسلام و بخصوص در عصر حاضر پوشيده نيست كه رويكرد بي سابقه ملت ايران به روح فرهنگ عاشورا و مفاهيم قيام خيز آن مانند: آزاديخواهي، شهادت طلبي، مبارزه و قيام و استقامت در راه خدا و از جان گذشتگي و ايثار در مسير هدف هاي الهي، مديون عمل و انديشه و بيدارگري امام خميني است. و همچنان كه روح عاشورا و پيام عاشورا و درس هاي عاشورا حقي و سهمي بزرگ و بيبديل در پيدايش و پيروزي انقلاب اسلامي دارند، امام خميني را نيز در احياي فرهنگ عاشورا و زدودن زنگارهاي خرافه و بدعت و پيرايه از آن، سهمي و حقي است بس بزرگ. (مقاله امام خميني احياگر فرهنگ عاشورا، حميد انصاري)
شخصيت امام حسين(ع) از نگاه امام خميني(ره)
اگر بخواهيم در رابطه با فلسفه نهضت امام حسين(ع) صحبت كنيم بايد به يك متفكر و اسلام شناس ژرف ا نديش بپردازيم كه بهتر از امام راحل پيدا نمي شود. امام راحل اهداف مختلفي را براي قيام امام حسين(ع) بيان كردند كه اولاً همه اينها در طول يكديگرند و نه تنها با هم منافاتي ندارند بلكه مكمل هم هستند، در ادامه ميتوان نگاه امام را به اين شخصيت بزرگ جهان اسلام را مشاهده كرد. نگاه امام به سالار شهيدان از معرفت نشأت گرفته و از ميان تمام صحبت هاي ايشان چنين برداشت كرد كه سيدالشهداء اهداف بلندي براي قيام داشتند، مانند:
1) بازگرداندن جامعه به سنت وسيره پيامبر: به دليل انحراف جامعه اسلامي از سنت و سيره نبوي در دوره حاكميت يزيد، امام حسين(ع) تلاش اصلي و محوري خود را بازگرداندن جامعه به سنت و سيره نبوي معرفي مين مايد. امام حسين(ع) درخطبها ي مي فرمايد كه پيامبر اكرم(ص) فرموده است: كسي كه ببيند يك سلطان جائري حلال مي شمرد حرمات الله را و مع ذالك ساكت شد و تغيير نداد با قول خودش با عمل خودش اين انحرافي كه سلطان جائر پيدا كرده، حتم است بر خداي تبارك و تعالي كه جاي او را هم همان جاي سلطان جائر در آخرت قرار بدهد.
2) حفظ و احياي شريعت: در طول هدف پيشين احياي شريعت اسلامي از دستبرد و تطاول معاندان از جمله هدف هاي والاي حسيني است. خطري كه معاويه و يزيد براي اسلام داشتند منصب خلافت نبود اين كمترين خطر بود ولي خطر اصلي اين بود كه مي خواستند: اسلام را به صورت سلطنت در بياورند. مي خواستند معنويت را به صورت طاغوت درآورند. اسلام را منقلب كنند و به يك رژيم كاملاً طاغوتي درآورند. اسلام را وارونه كردند، اين خطر بزرگي بود كه امام حسين(ع) با قيامش و نثار خونش آن را رفع كرد. سيدالشهدا در اين راه جان خود را فدا كرد
3) اقامه عدل و معروف و رفع منكر: از همان روزاول فرمودند: ميب ينيد كه به معروف عمل نمي شود و به منكر عمل مي شود. او انگيزه اش اين بود كه معروف را اقامه كند و منكر را از بين ببرد. انحراف همه از منكرات است و جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكر است و بايد از بين برود.
4 ) تشكيل حكومت اسلامي: آنها كه خيال مي كنند كه سيدالشهدا براي حكومت نيامده بود و خود اينها براي حكومت آمدند سخت در اشتباهند. براي اينكه حكومت بايد در دست كسي مثل سيدالشهدا باشد زيرا اصل قيام انبياء از اول تا آخر اين بوده است.
5) شهادت: خون شهيد رسواگر ظالم و نشانه نزديكت ر شدن پيروزي مكتب است هر شهيدي كه مي داد، ابتهاج حسين زيادتر مي شد. چرا؟ چون به هدف و يك قدم به پيروزي نزديكت ر مي شد. (سرويس خبري برنا، عاشورا در نگاه امام خميني، آزاده فضلي)

اگر بخواهيم نظريات امام را به صورت بنيادي بررسي كنيم بيش از هر چيز به واژها ي چون شهادت نياز داريم تا بتوانيم بهتر آن را درك كنيم. شهادت از نظر امام خميني(ره) يك امر مقدس است و عامل پيروزي حق بر باطل. امام شهادت را براي انقلاب اسلامي يك نعمت بزرگ برمي شمرد و بارها در سخنراني هايش از خون هايي كه براي انقلاب داده شده تجليل كرده و آرزو مي كند كه اي كاش او هم جزو شهدا قرار مي گرفت. امام با بررسي زندگي ائمه و شاهد مثال هايي كهميآ وردند قيام مردم را عليه حكومت فاسد وقت، داراي وجه ها ي اسلامي مي كردند، براي همين تمام اركان مذهبي جامعه براي يك قيام عظيم آماده مي شدند و ديگر هراسي از مرگ نداشتند، چرا كه ديگر مرگ آنان شهادت بود و قربِ الهي.

امام و شهادت
فراخواني امام(ره) در پژوهش سيره پيامبر(ص) و ائمه(ع) با اين هدف متعالي است كه مبارزه پيگير و بي امان با دستگاه هاي ستم و دربارهاي فاسد توسط اولياي دين به گونه برجستها ي نمودار شود. وجود بيش از پنجاه روايت در كتب گرانقدر وسايلا لشيعه و مستدرك مبني بر امر ائمه اطهار(ع) به كناره گيري از سلاطين و دستگاه هاي ستمپ يشه آنان و حتي امر به ريختن خاك به دهان مداحان پادشاهان و ستمگران دال بر دعوت به جهاد

مسلمين از سوي آنان است. امام بيان مي دارند:
«اگر آن گونه كه گفته ا ند ائمه در خانه، مردم را به سوي بني اميه و بني عباس مي خواندند، چرا پيوسته در حبس و تحت نظر بوده، عاقبت به شهادت مي رسيدند؟ امام كاظم(ع) و امام عسگري(ع) و ديگر امامان را به علت خواندن نماز، در حبس و تبعيد نگه مي داشتند.»
سيره روشن امير مومنان(ع) و جنگ هاي پي در پي آن حضرت با قاسطين و مارقين و ناكثين، كمترين شبهه يا عذر را براي راحت طلبان به نام شيعه باقي نگذاشته است. در امامت امام مجتبي(ع) نيز هنگامي كه شرايط اسفبار و خيانت ياران، امكان پيروزي بر معاويه را سلب نمود، صلح رسواگرانه ايشان، خود نيز قيامي ايثارگرانه و شهادت طلبانه بود. ابعاد افشاگري و رسواكنندگي اين صلح در مورد سلطنت معاويه، با قيام كربلا و مفتضح نمودن يزيد برابري مي كند. در قيام حضرت سيدالشهدا، امام(ع) با نثار فرزندان و اصحاب خود در راه خداوند، اساس سلطنت را در هم شكست و به تقويت اسلام انجاميد. بي گمان قيام جاويد كربلا، اسلام و مذهب تشيع را تا ابد بيمه كرد. آنچه در معرفت شناسي سيره انبيا و ائمه اطهار(ع) بديهي و قطعي است، آن است كه مسئله قدرت طلبي به هيچ وجه در كار نبوده، اداي وظيفه در راه ساختن انسانيت انسان ها، عامل اساسي اقدامات و شيوه هاي مختلف عملي محسوب مي شود. انسان سازي و هدايت انسان ها تا بدانجا داراي اهميت بوده است كه اگر اداي اين تكليف نبود، حتي خلافت ظاهري هم از سوي اوليا دين پذيرفته نمي شد. مروري بر كلمات مولاي متقيان در ارزش گذاري به حكومت ظاهري را ميت وان در سخناني كه به ابن عباس فرمود و همچنين در سخنان ديگري كه خطاب به شيعيان بيان داشت، بهترين شاهد ادعاي امام(ره) دانست. (مقاله تمسك به كتاب و عترت در وصيتنامه سياسي - الهي امام خميني(ره)، روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان مازندران.)
امام و شهدا بي شك اگر بخواهيم نظرات امام را درباره ايثار و شهادت بررسي كنيم كتاب قطوري خواهد شد. اما با يك نگاه گذرا به صحيفه امام(ره) ميتوان نكته ها و بيانات بديعي را برداشت كرد. در زير به اختصار نگاهي انداختيم به صحيفه امام و بيانات ايشان نسبت به مقوله شهادت كه اساس شكل گيري انقلاب اسلامي و موتور محركه آن به سمت حكومت عدل است.

مفهوم شهادت
فداكاري با مبادي معنوي من نميت وانم باور كنم كه كسي مبادي معنوي نداشته باشد و براي مردم كوشش كند. من اصلًا باورم نمي آيد. آنهايي كه مبادي معنوي دارند، آنهايي كه خدا قائلند، آنهايي كه جزا قائلند، آنهايي كه عطا قائلند، اينها تعقل دارد كه يك كسي خودش را، جان خودش را بدهد يك جان بالاتر بگيرد؛ همه چيزش را بدهد و از خدا زيادتر، آنقدري كه هيچ چشمي نميت واند ببيند و هيچ گوشي نميتواند بشنود بگيرد. اين يك امري است معقول كه ما عبا بدهيم صدتا عبا بگيريم. يك جاني كه توي اين كالبدْ محبوس است بدهيم آزاد بشويم، يك جاني كه الهي است، آزاد است، محيط است، همه چيز است، ارادها ش فعال است، مي گويد بشو مي شود، هر چيز و هر چه بخواهد مي شود، يك همچو چيزي بگيرد. اين معقول است كه انسان در اينجا فداكاري كند جان بدهد؛ اما آن كسي كه اين مبادي را ندارد، يا بسيار احمق است يا دروغ است مطلب. من مي گويم دروغ است مطلب؛ تعميه است. اينكه من براي مردم، براي توده دارم زحمت مي كشم. (ج 5، ص 510 )

شهادت طلبي جوانان
شهادت براي مُسْلم، براي مؤمن سعادت است؛ جوانهاي ما شهادت را سعادت مي دانند؛ اين رمز پيروزي است. آنها كه مادي هستند و ماديگر، آنها هرگز شهادت را نمي خواهند ولي جوانان ما شهادت را سعادتِ خودشان مي دانند، اول راحتِ خودشان مي دانند. اين رمز پيروزي بود. آنها كه گمان كردند ميتوانند در اين برهه از زمان بين جوانان من، بين جوانان ما، بين عزيزان ما اختلاف بيندازند در اشتباهند. جوانان ما همه به اسلام متوجهند؛ همه با ايمان راسخ به پيش مي روند... ( ج 7، ص 136 و 137 ) تجليل از فداكاريهاي اهالي خوزستان و مناطق جنگي انسان كه بايد اين راه را برود و مردني است، چه بهتر كه اين سعادت راتحصيل كند و امانت را به صاحب امانت بسپرد؛ موت اختياري؛ شهادت؛ رسيدن به خدا در لباس شهيد و با ايده شهدا. در بستر مردن، مردن است و چيز نيست، لكن در راه خدا رفتن شهادت است و سرفرازي و تحصيل شرافت براي انسان و براي انسان ها... ( ج 14 ، ص 257 )

مقام شهدا
صبر و استقامت در برابر مصائب و فجايع بزرگان اسلام ما، در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند، زندان رفتند، فداكاري ها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. امروز وظيفه ماست كه در برابر خطراتي كه متوجه اسلام و مسلمين ميب اشد، براي تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع نماييم و جلو اغراض و مطامع آنها را بگيريم. (ج 1، ص 166 ) نميت رسم و نترسيدها م اگر ما براي مقصد اسلامي، براي مقصدي كه انبيا خودشان را به آب و آتش زدند، اولياي عظام خودشان را به كشتن دادند، علماي بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بريدند، حبس كردند، تبعيد كردند، حبسهاي طولاني كردند، اگر چنانچه ما براي مقاصد اسلام بترسيم، دين نداريم. ديندار هم براي اينكه خرقه را از اين عالم خالي كند ميت رسد؟ اگر ما ماوراي اين عالم را اعتقاد داشته باشيم، بايد شكر كنيم كه در راه خدا كشته بشويم و برويم در صف شهدا. بترسيم؟ از چه چيز بترسيم؟ آن بايد بترسد كه غير اين عالم جايي ندارد. خداي تبارك و تعالي وعده كرده به ما كه يك جاي خوب داريد، اگر چنانچه به دين من رفتار كنيد؛ و ما اميدوارم كه رفتار كنيم؛ اميد دارم كه رفتار كنيم. ما از چه بترسيم؟ چه ترسي ما داريم از شماها؟ شما آن آخر امر اين است كه ما را اعدام كنيد؛ اول زندگي راحت ماست؛ از اين كثافتكاريها بيرون مي رويم؛ از اين رنج و مِحَن خلاص مي شويم. آقاي ما فرموده: والَّلهِ، لَابْنُ ابيطالبٍ آنَسُ باِلْمَوْتِ مِنَ الطِّفلِ بثَِدْيِ امِّه. خوب ايشان فرمودها ند، ما البته نميت وانيم همچو دعوي ها بكنيم، لكن ما شيعه او هستيم. ما اگر از مرگ بترسيم، معنايش اين است كه ماوراء الطبيعه قبول نيست. ( ج 1، ص 293 )

پيام به ملت ايران
ما سوگمندانه و مفتخرانه عزيزاني را در راه هدف كه واژگوني رژيم طاغوتي و برپاداشتن پرچم پرافتخار اسلام است، فدا كرديم؛ و اين درست راه اسلام و برنامه مسلمين راستين در صدر اسلام بوده و در طول تاريخ خواهد بود و: لَكُمْ في رَسُولِ الَّلهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ ( 1). پيغمبر بزرگ اسلام همه چيزش را فداي اسلام كرد تا پرچم توحيد را به اهتزاز در آورد؛ و ما به حكم پيروي از آن بزرگوار بايد همه چيزمان را فدا كنيم تا پرچم توحيد برقرار ماند. ( ج 3، ص 422 ) آزادي و استقلال، فداكاري لازم دارد

وقتي يك امري براي خدا شد و مقابل ظلم شد، ما چه غمي داريم. اصلًا اين غمي ندارد كه ما براي خدا داريم كار مي كنيم و جوانهاي ما براي خدا دارند فداكاري مي كنند؛ هيچ ابداً از اين هراسي به دلتان راه ندهيد. وسوسه هاي شياطين كه خوب ما چه كنيم، چه مي شود، يا از اين حرفهايي كه شياطين القا مي كنند و بعضي شياطين هم مي گويند به ماها و به شما؛ هيچ ابداً. خودتان محكم بايستيد و هيچ هراس به دلتان راه ندهيد كه شما پيروزيد ان شاء الَّله. چه كشته بشويم و چه بكُشيم حق با ماست. ما اگر كشته هم بشويم در راه حق كشته شديم و پيروزي است، و اگر بكشيم هم در راه حق است و پيروزي است. (ج 4،ص 152 )

جلوه ا ي از مبارزه علي(ع) با طاغوت ها
نبايد ما نگران باشيم از اينكه فدايي مي دهيم؛ اين سيره انبيا بوده است كه اين كارها را مي كردها ند. انبيا، اوليا، در مقابل ظَلَمه، در مقابل اشخاصي كه ظلم به مردم مي كردند، قيام مي كردند و كشته مي شدند و كشتار مي كردند و جوانهايشان را مي دادند و اصحابشان را مي دادند و مسئله ا ي نيست كه ما حالا يك نگراني داشته باشيم كه مبادا خونْ راه بيفتد! بايد خون راه بيفتد؛ بايد يك ملتي كه مي خواهد خودش را نجات بدهد از زيربار اين همه جنايات و اين همه خسارات كه بر او وارد شده است، همين طور مجاني نمي شود كه انسان به دست بياورد. يكي از اين مادرها- ظاهراً در بهشت زهرا- ايستاده و صحبت كرده كه درخت آزادي محتاج به آبياري است و خون پسر من يكي از چيزهايي است كه آبياري مي كند. ما يك همچو شيرزنان داريم. (ج 4، ص 151 )

مصاحبه با روزنامه انگليسي فاينشنال تايمز
ملت ايران براي رهايي از چنگال ديو استبداد و استعمار و رسيدن به حكومت اسلامي، نهضت مقدس اسلامي خود را آغاز كرده و به ياري خداي تعالي تا رسيدن به پيروزي ادامه خواهد داد. بديهي است كه چون دشمنان قسم خورده مردم، يعني شاه و حاميانش به آساني حاضر به كنار رفتن نيستند، لهذا لجاجت دشمنان ملت و مقاومت دليرانه مردم مسلمان در مقابل آنان، ضايعاتي براي آنان به بار خواهد آورد. ولكن مسلمان مي داند كه اگر كشته شود در صف شهداي كربلاست و چيزي را از دست نمي دهد و بدين مناسبت تا پيروزي نهايي به قيام خود ادامه مي دهد. (ج 4، 366 )

اقامه عدل از وظايف مهم
امروز روزي نيست كه شما بنشينيد توي خانهت ان و بگوييد كه تكليف من اين است كه بروم مثلًا فرض كن دكان و برگردم، بروم مسجد و برگردم، بروم محراب و برگردم. امروز آن روز نيست. اگر آن روز بود، خوب من هم قم بودم و مشغول درسم بودم، مشغول بحثم بودم و مشغول استفاده از آقايان. امروز آنطور نيست آقا. امروز مطلب مهم است. از مهماتي است كه جان بايد پايش داد. همان مهمي است كه سيدالشهداء جانش را داد برايش، همان مهمي است كه پيغمبر اسلام بيست و سه سال زحمت برايش كشيد، همان مهمي است كه حضرت امير- سلام الَّله عليه- هجده ماه با معاويه جنگ كرد در صورتي كه معاويه دعوي اسلام مي كرد ... براي اينكه يك سلطان جائر بود، براي اينكه يك دستگاه جائر بود، بايد به زمينش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به كشتن داد، آنقدر از آنها را هم كشت؛ براي چه؟ براي اينكه اقامه حق بكند، اقامه عدل بكند. (ج 6، ص 33 )

بيمه شدن اسلام با شهادت ها
خون داديد، جوان داديد لكن خون و جوان شما به نفع اسلام و براي اسلام بود. اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه او شهيد شود. اسلام شهيدان زياد داشته است. اميرالمؤمنين- سلام الَّله عليه- شهيد اسلام است و براي اسلام شهادت پيدا كرد. حسين بن علي در راه اسلام شهيد شد. ما باكي از شهادت نداريم، ما باكي از كشته دادن نداريم. شما ملت ايران كه با خون خود، با جوانهاي خود اسلام را بيمه كرديد، دست اجانب را قطع كرديد، شما بر همه ما منت داريد. (ج 6، ص 270 )

اسلام و حماسه شيعه
درود بر شهداي راه آزادي! سلام بر شهداي سرتاسر ايران! درود بر شهداي شهرستان قم! درود بر شما جوانان رشيد! سلام بر بانوان و جوانان رشيد قم! درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ايران! من از شما مفارقت كردم در صورتي كه اكثر جوانان فعلي نارس بودند؛ و به خدمت شما آمدم در صورتي كه بسياري از جوانان ما از دست رفته است. بسياري از آنهايي كه ما نديديم آنها را و حالا شمايل آنها را ميب ينيم، شهيد شدند- افتخار شهادت در راه اسلام، افتخار شهادت در راه قرآن كريم، افتخار شهادت در راه آزادي و استقلال، افتخارشهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حكومت عدل اسلامي،«جمهوري اسلامي ». شما جوانان برومند ايران، و شما جوانان برومند قم به اسلام عزيز حق پيدا كرديد. اسلام بر همه منت دارد، ما هيچ منتي بر اسلام نداريم. من منت از شما مي كشم؛ من زير منت شما ملت ايران و شما اهالي محترم قم، زير منت شماها هستم. شماها بوديد كه نهضت اسلامي را به ثمر رسانديد. شما ملت بزرگ ايران و اهالي معظم قم بوديد كه با مشت بر تانكها و توپها و مسلسلها غلبه كرديد. (ج 6، ص 360 )
استقبال توده ها براي رأي به »جمهوري اسلامي «
تمام قدرتهاي بزرگ نتوانست جلو اين ملت را بگيرد و اين ملت با مشت خالي غلبه كرد بر آنها. و نبود جز اينكه اسلام در كار بود و مردم شهادت را طالب بودند؛ و نبود الّا اينكه همه با هم بودند: از آن بچه كوچك تا آن پيرمرد هشتاد ساله، همه يك حرف مي زدند. (ج 7، ص 46 )
تجلي نور قرآن بر دل ها
اين معجزه است كه خانم ها را در مقابل تانك و توپ، در مقابل مسلسل ها، در مقابل توپها و تانكها برقرار كرد و از هيچ چيز نهراسيديد. اين نور قرآن و اسلام است كه در دلهاي شما و در قلوب همه ملت ايران جلوه كرده است. اين نور ايمان است كه شما خانمها هم از شهادت نمي هراسيد. (ج 7، ص 192 )

شهادت در راه هدف
اسلام از روز اول كه ظهور پيدا كرد، با شهادت، اين دين حنيف را ترويج كرد. اسلام شهداي بزرگ داشته است و مفتخر است به اينكه در راه خدا و در راه هدف، شهداي بزرگ داده است. ما هم مفتخريم به اينكه در راه اسلام و در راه هدفمان شهيد بدهيم؛ و اين آخرْ شهيد ما نيست. ما باز شهدايي ممكن است بدهيم؛ و براي ما زندگي اين دنيا مطرح نيست. مطرح هدف است و در راه هدف كوشش مي كنيم؛ و هرچه پيش بيايد چون براي هدف است از او استقبال مي كنيم. (ج 7، ص 197 )
آزادي يا بيب ند و باري؟!
ملت ما اين همه زحمت كشيدند و اين همه خون دادند و اين همه گرفتاري پيدا كردند و اين همه فرياد زدند، اينها براي اسلام اين كارها را كردند. اسلام را مردم مي خواهند. اگر ما اسلام نداشتيم الآن هم همان معاني سابق بود. مردم براي جهات ديگري غير اسلام نمي روند خون خودشان را بريزند. مردم شهادت رامي خواهند. الآن هم باز اشخاصي مي آيند از من استدعا مي كنند كه دعا كنيد كه ما شهيد بشويم. شهادت را براي چه مي خواهند؟ شهادت را براي اين مي خواهند كه يك مثلًا غير اسلام يك چيز ديگري تحقق پيدا كند؟ يك دمكراسي غربي باشد؟ يك آزادي مثل شوروي باشد؟ يك آزادي مثل- مثلًا- امريكا باشد؟ يا اسلام را مي خواهند اينها؟ (ج 7، ص 537 )
نشانه هاي قيام لله
شما براي خدا نهضت كرديد، دليلش اينكه جان را گذاشتيد كف دست و راه افتاديد در خيابانها و فرياد كرديد اسلام. اين دليل بر اين است كه شما براي خدا كرديد اين كار را. اگر براي خدا نبود، خوب، كسي جان برادرش را، خودش را نمي دهد. تو مي داني كه دارد تفنگ مي آيد، دارند مسلسل ميبندند؛ دارد توپ مي آيد، تانك مي آيد، سرباز مسلح است. اين دليل بر اين است كه براي خدا اين كار انجام گرفت. همين وصيت خدا موعظها ي كه خدا كرده است، عمل شد: أعظكم بواحدة. يكي. إنما أعظكم بواحدة. به آنها بگو كه من فقط يك موعظه دارم و آن اين است كه نهضت شما، قيام شما، براي خدا باشد. توي اين همه چيز هست، توي اين يك كار، يك موعظه، همه چيز هست. شما اين موعظه خدا را پذيرفتيد تا حالا، نگذاريد از دستتان برود. (ج 8، ص 204 )
ناتواني قدرت ها از مقابله با ملت متحد
مملكت اسلام از اول 15 خرداد تا حالا، بيشتر از صدهزار جمعيت از آن كشته شده است و بيشتر از صدهزار معلول ما الآن داريم. اينها براي چه معلول شده ا ند؟ براي چه كشته شده ا ند؟ براي نفت بوده است؟ آدم براي نفت خودش را مي كشد؟ براي خانه بوده است؟ براي ارزاني بوده است؟ خوب، ما از تظاهرات مردم بايد اينها را بفهميم. همه مي گفتند: ما اسلام را مي خواهيم. اگر اسلام نبود، نه نفت ميتوانست هيچ كاري بكند و نه ساير چيزها. مگر مردم مي شود جوانهايشان را بدهند براي نفت؟ مي شود جوانشان را بدهند براي خانه؟ (ج 13 ، ص 350 )
بي اعتنايي به زخارف دنيا، خصلت عاشقان شهادت
ملتي كه براي شهادت مي رود، ملتي كه زن و مردش عاشق شهادت هستند و فرياد شهيد شدن مي زنند، يك همچو ملتي ديگر از اينكه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمين الد. اقتصادش چطور است، اين مال آنهايي است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايي كه دل به خدا دادند، آنها اينطور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد؛ فلان چيز كمباشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد. اينها كه در نظر اينكه شهيد مي خواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براي شهادت مي رود به او بگويي كه مثلًا مالت را دزد برده است، او اصلًا اعتنا به اين حرف ندارد. به او بگويي كه قيمت [اجناس ] گران است، او كه نرفته براي اينكه غنيمتي بياورد. غنيمتي كه او مي خواهد بياورد آن غنيمتي است كه هيچ زوال ندارد. آن چيزي است كه هيچ شكست ندارد. آن كاري است كه از دست هيچ كس بر نمي آيد جز از دست خداي تبارك وتعالي و ملت ما دارد اين كار را مي كند و من اميدوارم كه همه اينطور بشويم. (ج 19 ، ص 198 )

پيام به ملت ايران
ملتي كه براي رضاي حق تعالي انقلاب كرد و براي ارزش هاي معنوي و انساني بپاخاسته است، چه باك دارد از شهادت عزيزان و آسيب ديدن نور چشمانش و تحمل سختيها و مَكارِه، كه جنت لقاء الَّله كه فوق تصور عارفان است، مَحفُوف به مكاره است. چه مي گويم! اين جنت اوليا، مكاره را در كام ملت ما شيرينتر از عسل كرده. (ج 19 ، ص 497 )


منبع: فصلنامه فرهنگي و پژو هشي شاهد انديشه/ شماره 7/ ويژه فرهنگ ايثار و شهادت در نظريه هاي انقلاب و امام
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده