آخرین اخبار:
کد خبر : ۱۹۳۹۶۷
۱۲:۴۲

۱۳۸۷/۱۱/۲۱

جامعه شناسي انقلاب

در طول دو يا سه قرن گذشته انقلابها برخي از بزرگترين تغييرات اجتماعي را در تاريخ جهان پديد آورده اند.انقلابهاي آمريكا و فرانسه ،به ترتيب در سالهاي ۱۷۷۶ و ۱۷۸۹ مهمترين انقلابهاي قرن هجدهم بودند.برخي از انديشه هاي رهبران آنها بعدها تاثير زيادي بر جاي گذاشتند.مفاهيم آزادي،شهروندي و برابري كه اين دو انقلاب به خاطر آنها نبرد مي كردند به صورت اساسي ترين ارزشهاي سياسي مدرن درآمدند.اعلام اين ارزشها به عنوان هدف و اين فرض كه با بسيج توده اي مي توان آنها را تحقق بخشيد يك نوآوري ژرف تاريخي بود.در دورانهاي پيشين ،تنها آرمان گراترين خيالبافان جرأت كرده بودند اظهار كنند كه انسانها مي توانند نظمي اجتماعي ايجاد كنند كه مشاركت سياسي در آن براي هر كسي آزاد باشد. انقلاب چيست؟چه شرايط اجتماعي منجر به دگرگوني انقلابي مي شود؟چگونه بايد جنبشهاي اعتراض يا شورش را تحليل كنيم؟بدون شناخت شرايطي كه در آن فرايندهاي عمده دگرگوني رخ داده اند ممكن نيست بتوان انقلاب را بطور كلي درك كرد.



از آنجا كه انقلابها در تاريخ جهان طي دو قرن گذشته بسيار مهم بوده اند،شگفت انگيز نيست كه نظريه هاي گوناگوني به منظور كوشش براي تبيين آنها بوجود آمده است.برخي از اين نظريه ها در اوايل عمر علوم اجتماعي تنظيم گرديدند؛مهمترين رويكرد در اين زمينه نظريه كارل ماركس است.ماركس مدتها پيش از هر يك از انقلابهايي كه به نام انديشه هاي او رخ داده زندگي مي كرد،اما بر آن بود كه نظرياتش تنها به عنوان تحليلي از شرايط دگرگوني انقلابي در نظر گرفته نشود،بلكه به عنوان وسيله اي براي پيشبرد اين گونه دگرگونيها مورد استفاده قرار گيرد.

▪ مقدمه
در طول دو يا سه قرن گذشته انقلابها برخي از بزرگترين تغييرات اجتماعي را در تاريخ جهان پديد آورده اند.انقلابهاي آمريكا و فرانسه ،به ترتيب در سالهاي ۱۷۷۶ و ۱۷۸۹ مهمترين انقلابهاي قرن هجدهم بودند.برخي از انديشه هاي رهبران آنها بعدها تاثير زيادي بر جاي گذاشتند.مفاهيم آزادي،شهروندي و برابري كه اين دو انقلاب به خاطر آنها نبرد مي كردند به صورت اساسي ترين ارزشهاي سياسي مدرن درآمدند.اعلام اين ارزشها به عنوان هدف و اين فرض كه با بسيج توده اي مي توان آنها را تحقق بخشيد يك نوآوري ژرف تاريخي بود.در دورانهاي پيشين ،تنها آرمان گراترين خيالبافان جرأت كرده بودند اظهار كنند كه انسانها مي توانند نظمي اجتماعي ايجاد كنند كه مشاركت سياسي در آن براي هر كسي آزاد باشد.
انقلاب چيست؟چه شرايط اجتماعي منجر به دگرگوني انقلابي مي شود؟چگونه بايد جنبشهاي اعتراض يا شورش را تحليل كنيم؟بدون شناخت شرايطي كه در آن فرايندهاي عمده دگرگوني رخ داده اند ممكن نيست بتوان انقلاب را بطور كلي درك كرد.
● انقلاب
▪ انقلابها در قرن بيستم
تقريباً همه انقلابهاي قرن بيستم در جوامع در حال توسعه رخ داده اند ،نه در كشورهاي صنعتي.دو رويداد انقلابي كه عميق ترين نتايج را براي كل جهان داشته اند،انقلاب ۱۹۱۷ روسيه و انقلاب ۱۹۴۹ چين بودند.هر دو انقلاب در جوامع عمدتاً روستايي و دهقاني رخ دادند،اگرچه شوروي از آن هنگام تاكنون به سطح بالايي از صنعتي شدن دست يافته است.بسياري از كشورهاي جهان سوم نيز انقلاب را در اين قرن تجربه كرده اند براي مثال مكزيك ،تركيه،مصر،ويتنام،كوبا و نيكاراگوئه.
ايران در سال ۱۳۵۷ شمسي (۱۹۷۸ ميلادي) انقلاب عظيم مردمي را پشت سر گذاشت .جامعه شناسان و متفكران غربي بنا به چند دليل از پرداختن به انقلاب ايران و نظريه پردازي در مورد آن پرهيز كردند:اول اينكه ماهيت جامعه شناسي بطور اخص آن در غرب يك ماهيت سرمايه داري و در خدمت دولتهاي استعمارگر غربي مي باشد و انقلاب ايران در نقطه مقابل اين تفكر مي باشد.ثانياً انقلاب ايران تمام نظريه پردازي هاي جامعه شناسي كه در مورد ماهيت انقلاب در سراسر جهان بوده است را بر هم زده است.زيرا انقلاب اسلامي ايران منطبق با هيچ كدام از نظريه هاي جامعه شناسي انقلاب نيست.براي همين بطور مثال گيدنز كه يك جامعه شناس انگليسي و مشاور توني بلر نخست وزير انگليس مي باشد در كتاب مباني جامعه شناسي خود در بيان انقلابهايي كه در قرن بيستم رخ داده است نامي از انقلاب مردمي ۱۹۷۸ ايران نبرده است.
▪ انقلاب روسيه
▪ انقلاب چين
▪ انقلاب كوبا
▪ انقلاب ايران
● نظريه هاي انقلاب
از آنجا كه انقلابها در تاريخ جهان طي دو قرن گذشته بسيار مهم بوده اند،شگفت انگيز نيست كه نظريه هاي گوناگوني به منظور كوشش براي تبيين آنها بوجود آمده است.برخي از اين نظريه ها در اوايل عمر علوم اجتماعي تنظيم گرديدند؛مهمترين رويكرد در اين زمينه نظريه كارل ماركس است.ماركس مدتها پيش از هر يك از انقلابهايي كه به نام انديشه هاي او رخ داده زندگي مي كرد،اما بر آن بود كه نظرياتش تنها به عنوان تحليلي از شرايط دگرگوني انقلابي در نظر گرفته نشود،بلكه به عنوان وسيله اي براي پيشبرد اين گونه دگرگونيها مورد استفاده قرار گيرد.انديشه هاي ماركس،صرف نظر از اعتبار حقيقي آنها،تأثير عملي فوق العاده زيادي بر دگرگونيهاي اجتماعي قرن بيستم داشته اند.
نظريه هاي مهم ديگر بسيار ديرتر به وجود آمدند و انديشمندان كوشش كرده اند هم انقلابهاي اوليه (مانند انقلابهاي آمريكا يا فرانسه)و هم انقلابهاي بعدي را تبيين كنند.برخي دامنه تحليل را حتي گسترده تر ساخته و كوشيده اند فعاليت انقلابي را در ارتباط با شكلهاي ديگر شورش يا اعتراض تبيين كنند.
▪ نظريه ماركس
▪ نظريه چالمرز جانسون
▪ نظريه جيمز ديويس
▪ نظريه چارلز تيلي
● نتايج انقلاب
وقايع بعد از انقلاب تا اندازه اي تحت تأثير همان رويدادهايي است كه منجر به انقلاب شده اند.گاهي بعد از يك دوره مبارزه انقلابي كشور فقير شده و به شدت دچار نفاق و از هم گسيختگي مي گردد.بقاياي رژيم شكست خورده يا گروههاي ديگري كه براي قدرت مبارزه مي كنند،ممكن است نيروهاي خود را دوباره گردآوري كرده و مجدداً دست به تهاجم بزنند.اگر دولتهاي مجاور با حكومت جديد دشمن باشند،احتمال موفقيت حكومت جديد در بازسازي اجتماعي كمتر مي شود مگر آنكه آنها از حكومت جديد طرفداري كرده و آماده حمايت جدي از آن باشند.
▪ نتايج كوتاه مدت
▪ نتايج دراز مدت
● جنبشهاي اجتماعي
علاوه بر جنبشهايي كه به فعاليت انقلابي مي پردازند،در جوامع امروزي انواع مختلفي از جنبشهاي اجتماعي ديگر وجود دارد كه برخي ديرپاي و بعضي بسيار زودگذرند.جنبشهاي اجتماعي به همان اندازه سازمانهاي رسمي بوروكراتيك كه اغلب مورد مخالفت آنها هستند يك ويژگي آشكار دنياي مدرن هستند.مطالعه ماهيت و تأثير جنبشهاي اجتماعي حوزه اي مهم و جالب توجه در جامعه شناسي است.
جنبش اجتماعي چيست؟
▪ طبقه بندي جنبشهاي اجتماعي
▪ نظريه هاي جنبشهاي اجتماعي
● جنبشهاي اجتماعي و جامعه شناسي
جنبشهاي اجتماعي از دو جهت مورد توجه جامعه شناسان قرار مي گيرند.از يك طرف ،موضوعي براي مطالعه فراهم مي سازند،اما مهمتر از اين،ممكن است به تغيير شيوه نگرش جامعه شناسان نسبت به حوزه هاي رفتاري كه در صدد تحليل آنها هستند ،كمك كنند.براي مثال جنبش زنان تنها از اين نظر كه موضوعي براي تحقيق به دست مي دهد مورد توجه جامعه شناسي قرار نگرفته است.اين جنبش ضعفهايي را در چارچوبهاي پذيرفته شده تفكر جامعه شناختي آشكار كرده و با توسعه مفاهيمي (مانند پدر سالاري )مسائل جنسيت و قدرت را قابل درك ساخته است.به اين ترتيب نه تنها ميان جنبشهاي اجتماعي و سازمانهايي كه رو در روي آنها قرار مي گيرند،بلكه بين جنبشهاي اجتماعي و خود جامعه شناسي نيز ارتباط متقابل مستمري وجود دارد.
جنبشهاي اجتماعي در ايران
شبكه رشد

گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه