اعزامی از شهر ری

اعزامی از شهر ری

بُرشی از کتاب "اعزامی از شهرری"| چمن‌های میدان ارک

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از «محمود روشن ماسوله» جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «نماز مغرب و عشا را در مسجد به جماعت خواندم. بعد از نماز، همه از مسجد خارج شدند و مسجد خلوت شد. تعدادی مسافر شهرستانی داخل مسجد مانده بودند که بعد از چند دقیقه، به همراه بعضی از آن مسافرها رفتم داخل چمن‌های وسط میدان ارک نشستم. هوا کاملاً تاریک شده بود. جایی برای رفتن نداشتم.»

بُرشی از کتاب "اعزامی از شهرری"| منطقه عشق‌حسین

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «چند ساعتی در راه بودیم تا اتوبوس‌ها به منطقه رهایی نیروها برای عملیات رسیدند. از اتوبوس‌ها پیاده شدیم. رزمندگانی که قبلا به این منطقه آمده و اتراق کرده بودند، نام آن را منطقه عشق‌حسین گذاشتند. شاید به این دلیل بود که نیروها از آنجا به خط مقدم برای عملیات میرفتند و از هر وقت خود را به لقای امام حسین نزدیک‌تر می دیدند.»

بُرشی از کتاب "اعزامی از شهرری"| عملیات کربلای یک

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «بالاخره پس از مدت ها انتظار و آموزش و ورزش و تمرین، روز موعود فرارسید و هنگامه رفتن شد. نیروها در حال آماده شدن برای حرکت بودند. به هر کدام از ما یک ماسک به همراه فیلتر برای محافظت از تنفس بمب شیمیایی و یک دست بادگیر برای جلوگیری از آلوده شدن پوست بر اثر بمب شیمیایی تحویل دادند.»

بُرشی از کتاب "اعزامی از شهرری"| کودکی پُرماجرا!

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: « پدر بزرگ برای کار در جاده سازی به سمت مازندران رفت تا با کارگری کردن بتواند پولی به دست بیاورد. حدود هفت با هشت سال از او خبری نشد. همه فکر می کردند شاید حادثه ای برایش پیش آمده و از دنیا رفته باشد که این قدر طول کشیده است.»

بُرشی از کتاب "اعزامی از شهرری"| جبهه‌های کردستان

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «بچه‌های قدیمی سپاه سقز می گفتند که خاک کردستان مقدس است، چون در هر قطعه آن خون شهیدی ریخته شده تا کردستان به دست دشمن نیفتد.»

بُرشی از کتاب " اعزامی از شهر ری "| اردوگاه قلاجه

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب " اعزامی از شهر ری " که حاوی خاطراتی از جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «روز جا به جایی از اردوگاه دز فرارسید. چادرها را جمع و بار کامیون کردیم. خودمان هم سوار اتوبوس شدیم. اتوبوس از اردوگاه به طرف غرب کشور حرکت کرد و وارد جاده های کوهستانی شدیم. شب شد. من بیدار بودم.»

معرفی کتاب| « اعزامی از شهر ری »

نوید شاهد - کتاب «اعزامی از شهرری» اثر «محمود روشن ماسوله» که خاطرات روزهای دفاع مقدس خود را به رشته تحریر درآورده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه