شعر دفاع مقدس - صفحه 7

آخرین اخبار:
شعر دفاع مقدس

«صدای بال لک‌لک‌ها» به چاپ سوم رسید

مجموعه‌شعر «صدای بال لک‌لک‌ها» سروده مریم اسلامی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ سوم رسید.

«باران تر» تقدیم به دو برادر شهید حمیدرضا و رضا شاهنده

«باران تر» سروده فرشته رستمی به دو برادر شهید حمیدرضا و رضا شاهنده تقدیم شده است.

با روشن ترین نگاه تو آفتاب سایه اي بیش نیست

زیباترین نگاه تو را قاب کرده ام/ و بر بلندترین دیوار به تماشا گذاشته ام/ سنگرنشین شب هاي بی ستاره و ماه

شور محرم

رفتی مگر بهشت مجسم بیاوري!/ بر زخم هاي حادثه مرهم بیاوري/ تا چند سال من بنشینم به انتظار / تا چند در بهار محرم بیاوري!

سفر کردي اما قرار این نبود /که هرگز دگر بر نگردي پدر!

به من خیره بودي به سردي پدر!/ در آن صبح لبریز زردي پدر!/ سفر کردي اما قرار این نبود/ که هرگز دگر بر نگردي پدر!

هیچ کس مثل تو این گونه به پایان نرسید!

بعد از آن روز سیاهی که خیابان نرسید/ هیچ کس مثل تو این گونه به پایان نرسید/ آه! اي سرخ تر از هر چه رگم می گوید

کاش اي کاش که می شد که بگویم که پدر / چه کسی باز به داد دل مادر برسد

کاشکی این شب، شب مانده به آخر برسد/ تا سحر باز همان پر زده از در برسد/ آن قدر منتظرم خیره به در تا کلمات/ از تن زخمی تو بر تن دفتر برسد

سنگ ها و دست ها

شریف!/ وقتی سنگ ها دستهات را پیدا نکردند/ بلند شو!/ تکه تکه هاي تنم را بردار/ پرتاب کن/ ذره ذره هاي گم شده ام را

قدس

شهاب سنگ ها/ پرتاب سنگ اند/ به سوي ستاره هاي شکسته صهیون/ ستاره نیستند!

اسمت را براي اولین بار در «الجزیره» شنیدم وقتی که براي آخرین بار شهادت خواستی

اسمت را براي اولین بار /در «الجزیره» شنیدم/ وقتی که براي آخرین بار شهادت خواستی/ روز بعد تیتر تمام روزنامه هاي عرب بودي

شهر از رد پاي تو گلگون برادر

باز هم چشم هاي تو را خون... برادر!/ دست هاي تو در دست زیتون برادر!/ خانه ات را به روي تو آوار کردند/فوج خفاش هاي شبیخون برادر!

به سنگر بخوان شعر خون با تفنگ

بزن ساز آتش به گاه نبرد / که رقاص خون برنشیند به گرد/ به مردی فکن ناله درجان شب /به جانش بزن شعله سوز و تب

شعر شهيد حسن يوسفي فر+دستخط

شهيد حسن يوسفي فر در تاريخ 27 فروردین 1363 در راه پاسداري از انقلاب مقدس اسلامي شربنت شهادت نوشيدند و به لقاء الله پيوستند.

وقت آن است که سجاده ز خون تر بشود

عشق تا سمت پریشانی شب می آید/ کسی انگار به مهمانی شب می آید / در رگ حادثه دیری ست که خون آشفته ست

دوازده روایت جنگ

دوازدهم/ آبان/ هزار و سیصد و شصت وپنج / معلم ادبیات / دفتر حضور غیاب / و سه نفرآخر کلاس

یک لنگه از پاهایتان در دشت جا مانده

از آخرین پوتین فقط یک رد پا مانده / یک تانک در ابهام مشتی رمل جا مانده / از حاجی و میدان مین و سنگر و ترکش
طراحی و تولید: ایران سامانه