برای اولین بار دیدم، حمید گریه کرد طوری که اشکهایش روی صورتش کاملاً جاری شد، علت را جویا شدم و حمید هم در حالی که اشکهایش را از صورتش پاک و ناراحتیاش را از این بابت بیان میکرد. جنگ تمام شد و من به آرزویم نرسیدم ...» ادامه این خاطره از خواهر شهید «حمید قزوینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.