بنیاد شهید و امور ایثارگران

ویژه نامه شهدای شهدای هفتم تیر

فاجعه بمب گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران است که در هفتم تیر ۱۳۶۰ منجر به شهادت هفتاد و سه نفر از اعضای این حزب شد. این انفجار در ساعت ۲۰:۳۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران در سالن اجتماعات حزب واقع در سرچشمه تهران در جلسه ای که برای بررسی انتخابات ریاست جمهوری آینده برگزار می شد، رخ داده و منجر به شهادت آیت الله بهشتی و جمع زیادی از اعضای حرب جمهوری اسلامی نماینده مجلس شورای اسلامی و هیئت دولت عضویت داشتند، شد.

وصیت نامه شهید "حمید باکری"؛ شهید مفقود الاثر

وصیت نامه شهید حمید باکری: وقتی به درک وصایا رسیدید، بارها آنرا بخوانید

شهید باکری در وصیت نامه خود، پس از ذکر نکات و توصیه هایی چنین می نویسد: انشااله وقتی که به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نماید هرچند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید.

خلاصه‌ای از زندگی برادر رزمنده "سعید باقی نژاد خاقاجانی " از زبان پدر ایشان

همچون کوه استوار

شهید باقی نژاد متولد 1346 می باشد. وی در سال 1363، در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکر مطهر ایشان چند سال بعد یافت و به خانه بازگشت...

وصیت نامه شهید " سعید باقی نژاد خاقازانی "

گریزی از مرگ نیست

شهید باقی نژاد در وصیت نامه خود چنین می گوید: برادران و خواهران و تمام کسانی که وصیت من به گوشتان می رسد بدانید که مرگ حق است، که اگر به طرف او نرویم او به طرف ما می‌آید؛ پس گریزی از مرگ نیست.

دو نامه خواندنی از شهید غلامرضا باقی نژاد حاجی محمدی

شهیدی که رسول اكرم (صلى الله عليه و سلم) را در خواب ديد

شهید باقی نژاد می نویسد: وقتي كه به خواب رفتم امام خميني را در خواب ديدم، تا خواستند شروع به صحبت كنند، گفتم صبر كنید تا بروم قلم بياورم. زمانی که برگشتم ديدم چهره شان عوض شده و به صورتی نورانی در آمد. من همان جا به وجود ایشان پي بردم و شناختمشان؛ چون تمام اوصاف حضرت محمد (ص) را ديدم . خلاصه موقعيت را درك كردم و تقريبا به حمد افتادم. خيلي كوچكتر از آن هستم كه در نامه تفكرات خودم را برايتان نقل كنم.

زندگینامه شهید "حمید باقی"

شهیدی که سر بر بالین امامش نهاد

شهید بقی در هنگام شهادت، سر بر دامان یکی از همکاران خود داشت؛ وی ضمن اینکه بر لبان دعایی را ذکر می کرد به برادر همکار می گوید: سرم را بر زمین بگذار؛ چون آقا ابا عبدالله آمده و ایشان می خواهد سرم را بر دامن بگیرد و در همین وقت جان به جان آفرین می سپارد.

خاطره شهید "حمید باقی" به نقل از خانواده ایشان

نجات از تیر خلاص ضدانقلاب

در حمله ای از طرف کومله ها به شهید و دوستان رزمنده همراهشان که بسیاری از این عزیزان به شهادت رسیدند، کومله ای ها اقدام به خلاص نمودن رزمنده های نیمه جان نمودند؛ اما شهید باقی به علت خونریزی زیاد حالتی شبیه به زنده بودن نداشت را از قضای الهی به خود رها ساختند.

زندگی نامه شهید حسین باقی

شهادت غریبانه به جرم افشای زندانهای رژیم بعثی به گزارشگران صلیب سرخ

شهید باقی در مصاحبه با نمایندگان سلیب سرخ بدون واهمه از اوضاع نابسامان اسارت می گوید. همین بهانه ای به دست عراقی ها می دهد تا او را تحت شکنجه فراوان قرار دهند و ایشان نیز سر انجام با وجود تحمل شکنجه ها، در نهایت به شهادت برسند.

نامه کوتاه شهید "حسین باقی": نگران دوری تان هستم

دوری از خانواده سخت است؛ زمانی که کمترین پل ارتباطی نیز وجود داشته باشد این سختی دو چندان می شود. رزمنده های عزیزمان در دوره هایی که در جبهه دور از خانواده به سر می بردند این سختی را همراه دلتنگی بسیار تحمل می کردند. در نامه هایی که از آنان باقی مانده ردی از این دلتنگی مشخص است.

زندگی نامه شهید "عسگر باقری ویشکانی" شهید آزاد سازی مهران

دلش از دنیا به تنگ آمده بود؛ بدن مطهرش تکه تکه شد

شهید باقری ویشکانی از شهادت دوستانش دلش از دنیا به تنگ آمده بود و مدام به پدر گرامی خود گفته بود که من لیاقت شهادت را ندارم؛ اما سر انجام شربت شهادت را نوشید.

وصیت نامه انقلابی شهید "عسگر باقری ویشکانی"

به خانواده شهدا سر می زنید؟

شهید باقری ویشکانی در وصیت نامه خود از ارزش والای شهادت می گوید و از خداوند می خواهد تا شهادت در جبهه ها را نصیبش بگرداند.

آخرین نامه شهید "عسگر باقری ویشکانی": تهران چه خبر است؟

شهید باقری ویشکانی در نامه خود به خانواده شان حال و هوای پشت سنگر ها را توصیف می کند؛ از شور و هیجانی که دارند می نویسد.

وصیت نامه شهید "علی باقری نیت"/تا آخرین قطره خونم می جنگم تا شهد شهادت را بنوشم

شهید باقری نیت در وصیت نامه خود مردم را به حمایت از پرچم سرخی که سند مبارزه آنان است دعوت می کند.

نامه ای از شهید "علی باقری نیت"

نوشته ای کوتاه به قلم شهید باقری نیت از سفر به سوریه

شهید باقری نیت در جنوب لبنان حضور داشتند. در نامه خود به زیارت حضرت زینب، حضرت رقیه و دیگر شهدای مدفون در آنجا اشاره میکنند و می گویند من به جای همگی شما زیارت نمودم.

زندگی نامه شهید "محمدرضا باقری نراقی": لباس رزم به تن می کنم

شهید باقری در دوره ای مسئولیت آموزش دوره چریکی (سپاه پاسداران) را به عهده داشتند. زمانی که احساس کردند در جبهه به وجود ایشان بیشتر احتیاج است، لباس آموزش را از تن بیرون کرده و لباس رزم به تن کردند.

مروری بر زندگی و وصیت نامه "شهید حمید باقری مورچــه خورتی"/ ندای مرا به گوش ملت برسانید

شهید باقری در وصیت نامه خود مادر و پدرش را به صبر زینبی دعوت کرده و از آنها چنین خواسته که ندایش را به گوش مردم برسانند و راهش را ادامه دهند. در ادامه زندگی نامه وی فراز هایی از وصیت نامه وی را می خوانید.

با شهدای هفتم تیر تهران بزرگ؛ شهید محمود تفویضی/ «وقف خدمت»

از همسر شهید نقل است که ایشان در زمانی که به کار دولتی مشغول بودند، روزها اكثرا بعد از نماز صبح ديگر نمي خوابيد و قبل از طلوع آفتاب اكثرا از خانه خارج مي شد و شبها دير وقت به خانه مي آمد و به نوعی خود را وقف کار کرده بود.

با شهدای هفتم تیر تهران بزرگ؛ شهید "رضا ترابی"/ مسئول تبليغات شاخه دانشجويي حزب جمهوری اسلامی

شهید رضا ترابی از شهدای حادثه هفتم تیر 1360 می باشد. وی زمانی که تنها سیزده سال داشت پدرش را از دست داد. اما از تلاش دست نکشید و در دانشگاه قبول شد. وی نهایتا در هفتم تیر ماه به شهادت رسید.

زندگی نامه شهيد حسن بخشايش؛ از شهدای هفتم تیر

با شهدای هفتم تیر تهران بزرگ؛ «شهید حسن بخشایش»: افشاگر جريان انحرافي

شهيد حسن بخشايش در سال 1336 در تهران به دنيا آمد. وي در سال 1355 وارد دانشگاه علوم تبريز شد . در سال 56 و قيام مردم مسلمان تبريز صورت فعالانه تري به مبارزات خود ادامه داد. در سال 57 به همراه دوستانش تشكيل گروه دادند. وي در سـال 58 مقابل آشوبگران حزب منحلة‌خلق مسلمان مقاومت کرد و در سال 59 همگام با آغاز انقـــلاب فرهنگي به تهران آمده و از مهر ماه 59 همكاري نزديك و تشكيلاتي خود را با حزب جمهوري اسلامي آغاز نمود.

زندگینامه شهید "قاسم باقری کزازی"

جوانمردانه رفت

شهید باقری در تمام طول مدتی که در جبهه مشغول بودند را بدون هیچ چشم داشتی وقف پاسداری کردند؛ حتی برای اعیاد نیز به مرخصی نمی آمدند و به نوعی بیشتر وقت خود را در جبهه عاشقانه سپری می کردند.

بنیاد شهید و امور ایثارگران - صفحه 147