نوید شاهد - «اتوبوسهای گل مالی شده و آمبولانسها با سرعت میآمدند و مجروحها را پیاده میکردند. هر طرف که میرفتم مجروحها زمزمه یا الله بر لب داشتند، ولی چقدر آرام بودند و با قیافههای زیبا و چشمان جذاب به ما نگاه میکردند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «یک دسته گوسفند بزرگ از سینه کوه پایین میآمد. یک لحظه متوجه شدیم که چند نفر از اشرار در حال فرار از روستا هستند. بچهها از هر طرف آنها را به رگبار مسلسل بستند که ناگهان آنها خودشان را به داخل گوسفندان انداختند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «یک روز سخت بیمار شده بودم، کارم به بستری شدن در بیمارستان جندی شاپور اهواز کشیده شده بود. نیمههای شب زیر سرم بودم که ناگهان دیدم زخمیهای فراوانی آوردند. به طوری که دور و برتختها روی زمین پر از مجروح شد ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۳۶۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۲
نوید شاهد – در قسمتی از کتاب " نگارستان " که برگرفته از دفترچههای خاطرات هشت سال دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی است، میخوانید: «ناگهان عراقیها جزیره را به رگبار توپ و خمپاره بستند. به طوری که در اثر انفجار، از سقف نمازخانه، گردوغبار به سر و صورت بچهها ریخت، در آن روز، نماز جماعت با حالی برگزار شد ...»
کد خبر: ۵۱۳۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «آهسته اسلحهاش را برداشتم تا بیدار شد، دست انداخت دید اسلحهاش نیست. بلافاصله ضامن یکی از نارنجکها را کشید و گفت اگر اسلحهام را نیاوری همین الان خودم را میکشم، بدجوری ترسیدم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۵
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «پیر و مراد رزمندگان به آنها تذکر داد؛ برای خدا کار کنید تا نتیجه کارتان تا ابد باقی بماند. رزمندگان هم فقط با خدا معامله کردند. ولی واقعیت امر آن است گاهی ما غافل شدیم و هدر رفتیم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۵۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۶
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «بچههای تبلیغات یک بلندگو را در لابهلای صخرهها قرار داده بودند و برای عراقیها سرودهای انقلابی پخش میکردند، هر موقع سرود به آهنگ الله واحد خمینی قائد میرسید، مثل اینکه اعصاب عراقیها به هم میریخت آنقدر خمپاره به سر آن بلندگوی بیچاره میریختند که حد نداشت ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۱۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۶
نوید شاهد - کتاب " نگارستان " برگرفته از دفترچههای خاطرات هشت سال دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی است که برای نخستین بار سال 1395 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۸۲۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
نوید شاهد _ "مجموعه نگارستان جانان" آثار هنری شهدای دوران دفاع مقدس استان البرز است که به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکاری دبیرخانه دائمی شهدای هنرمند استان البرز گردآوری و تدوین شده است.
کد خبر: ۴۸۱۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
در کلاس های قرآن شرکت می کرد و یکی از دانش آموزان برتر شهر در قرآن خوانی بود و در همین زمینه هم جوایز بسیار ی کسب کرد. این مأنوس بودن با قرآن بر اخلاق او هم تاثیرگذار بود...
کد خبر: ۴۳۳۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۶