تولد یک سالگی محمدهادی نزدیک بود. دوست داشتم تولدش را بگیرم ولی استرس نبود آقا مهدی بی قرارم می کرد. چاره ای نبود، زندگی جریان داشت و من باید بدون آقا مهدی تنها زندگی را می گذراندم.
شهید مرتضی عطایی، معروف به ابوعلی فقط کارهای فرهنگی انجام نمی داد. بلکه کارهای خیر هم انجام می داد. ایشان بیش از 20 بار به کربلا رفت و اربعین ها نیز یک کاروان از مردان فامیل جمع می کرد و به کربلا می رفتند.
ما عملیات را خوب پیش برده بودیم. مهدی عزیزی و بچه هایش در حال تثبیت خط بودند که متوجه شدیم به طور همزمان از چند خانه ای که بچه ها آن ها رو کرده بودند، مثل مور و ملخ نیروی دشمن بیرون می ریزه.
شهیدان مدافع حرم؛ شهید محسن حججی و شهید مصطفی قاسم پور در همایش حضور پیدا کردند و قسم خوردند حتی اگر هزار بار دیگر هم زنده شوند باز راه مولایشان حسین(ع) را ادامه خواهند داد.
شهید محمد مسرور، اولین طلبه شهید مدافع حرم شهرستان کازرون هستند. این شهید والامقام در تاریخ 16 بهمن ماه در عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا، در حومه حلب به دست تروریست های تکفیری به جمع شهدای مدافع حرم پیوستند.
شهید صادق شیبک، دومین شهید مدافع حرم گالیکش و نهمین شهید مدافع حرم استان گلستان و هفتمین شهید مدافع مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران در سوریه هنگام دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید.
وقتی به مصطفی فکر می کنم یک جریان خنک، آرام در رگ هایم روان می شود. از وقتی که یادم است، این بچه بمب انرژی و محبت بود. خودش و محمدحسین یک تیم کامل برای شیطنت بودند.
شهید محسن قوطاسلو اهل پاکدشت تهران و 25 ساله بود که عزم رفتن به جبهه سوریه را کرد. وی اولین شهید مدافع ارتش جمهوری اسلامی ایران است. محسن متولد 1369 بود و از سال 1388 به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست.
علاقه خاصی به حضرت آقا داشتی، یادت هست آموزشی که بودیم محرم ها، بیت رهبری مراسم عمومی عزاداری داشت. کلاس ها که تمام می شد چقدر سریع لباست را عوض می کردی و عجله داشتی خودت را به بیت برسانی. خیلی وقت ها با هم می رفتیم .
کوچکتر که بود با برادرهایش از مادر پول می گرفتند و می رفتند کاغذرنگی و ریسه و پرچم می خریدند. هر سال نیمه شعبان و بعضی از عیدهای دیگر جلوی در خانه و بخشی از کوچه شان را تزیین می کردند.
عبدالله از دوران راهنمایی تابستان ها می رفت سرکار، از کبابی و پارچه فروشی گرفته تا فروش آکواریوم. بگی نگی دستش رفت توی جیب خودش. یک روز از سرکار که برگشت حسابی سرحال بود.
شب سال نو با آن تعداد، خانواده هایی که پیکر شهیدشان بازگشته بود مهمان بیت رهبری بودیم. نه ماه از شهادت آقا عبدالله می گ ذشت. از بازرسی های متعدد گذشتیم و چند دقیقه ای مانده به اذان مغرب وارد سالن بزرگ بیت رهبری شدیم.
یکی از مدافعان حرم حضرت زینب(س) در سوریه با تأکید بر اینکه هر آنچه داریم از محرم و صفر است، گفت: همه پیروزیهای ما در سوریه نیز از برکات امام خمینی(ره) بوده است.