خاطرات دفاع مقدس - صفحه 20

آخرین اخبار:
خاطرات دفاع مقدس
خاطرات «پرویز نوروز» از پیشکسوتان دفاع مقدس استان کرمانشاه؛

ایثارگری‌های او را بسیار دیدیم و بهره‌ها بردیم

دشمن شبانه فاصله بین خودرو‌ها را مین‌گذاری می‌کند. شهید «ابوالحسن یاری» همیشه عادت داشت در این‌گونه کار‌ها نفر اول باشد. ما از این‌گونه ایثارگری‌های او بسیار دیدیم و بهره‌ها برده بودیم. اولین ماشین را که حرکت می‌دهد، با مین برخورد کرده و به شدت مجروح و در حال انتقال به پشت جبهه، به شهادت می‌رسد.

این داستان واقعی است/ شهیدی که پل عبور رزمندگان از میدان مین شد!

حسين به طرف سيم هاي خاردار رفت، خودش را روي سيم ها انداخت و گفت:« از روي من عبور کنيد، معطل نشويد.»
همزمان با 25 دیماه سالروز عملیات بیت المقدس

آشنایی با عملیات بیت‌المقدس ۲

عملیّات بیت‌المقدس ۲ در تاریخ ۲۵/۱۰/۶۶ و با رمز مقدس «یا زهرا (س)» در منطقه عملیّاتی شمال سلیمانیه و با هدف آزادسازی ارتفاعات غرب شهر ماووت عراق آغاز شد.
معرفی کتاب:

«ده متری چشمان کمین» خاطرات حاج جعفر مظاهری

«ده متری چشمان کمین» خاطرات جعفر مظاهری از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس در استان همدان است که در برگیرنده خاطرات وی از ایام کودکی ، دوران انقلاب اسلامی ، حوادث کردستان ، آغاز جنگ تحمیلی و حضور در سرپل ذهاب و دیگر مناطق جنگی و عملیات هایی چون رمضان و ثارالله است.
شهید عباس سعدالله

توصیه شهید عباس سعدالله به پدرش / وقتی کار برای خدا باشد...

بابا! مگه تو برای مردم کار می‌کنی؟ وقتی برای خداست. بذار هر کی هر چی می‌خواد بگه

زندگی نامه کامل و وصایای سردار شهید حسین غنیمت پور

عروسم جنگ است، حجله ام سنگر، تير و تركش ها نقل و نبات عروسي ام
معرفی کتاب

کتاب «چراغ راه»؛ زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان»

کتاب «چراغ راه»؛ به قلم حسن جلالی و سکینه صرفی، زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان» است.
خاطراتی از شهید والامقام غلام رضا سالار

سفارش شهید به نماز اول وقت

اون نمازش رو سر وقت نمی‌خونه، دیگه نمی‌خوام باهاش دوست باشم
نویسنده سمیرا سادات امامی

معرفی کتاب «جنگ پشت میله ها»؛ خاطرات آزاده و جانباز سید مجید ابوالحسنی

کمی قبل از ورودی حرم با توقف اتوبوس‌ها و باز شدن در، دیگر هیچ‌کدام به حال خود نبودیم. تمام تهدیدهای فرمانده را از یاد برديم و فقط می‌خواستیم به حرم برسیم. آنجا بود که بعد از نُه سال، انگار طعم آزادی را می‌چشیديم و می‌توانستيم پرواز کنيم.
شهید نعمت الله زیاری

روحیه ایثار و فداکاری در سیره شهید نعمت الله زیاری

نعمت مثل اولاد آنها هر کاری که داشتند، برایشان انجام می داد
عمليات‌ كربلاي پنج؛ انهدام‌ قوي‌ترين‌ دژ دشمن‌؛ 19 / دی ماه /1365

نقش رزمندگان استان سمنان در عملیات کربلای پنج

در عمليات کربلاي 5 امام خميني(ره) گفتند: «حسيني بجنگيد»؛ اين جمله چنان نيرويي به رزمندگان و مجروحان اين عمليات داد که دوباره به صحنه مبارزه برگشتند و حماسه‌اي ماندگار از خود بر جاي گذاشتند.
نویسنده: یار محمد عرب عامری

خاطرات شهيد ذبيح‌الله عامري و شهيد محمدرضا معينيان در «تا کوی نیکنامی»

خداي اونها هم بزرگه! من بايد به خاطر دفاع از اسلام و دينم جبهه برم!
مروری بر زندگی نامه و وصایای سردار شهید زین العابدین علی

منافقان و دنياپرستان اين را بدانند...

جبهه و جنگ چنان وي را عاشق كرده بود كه او حتي راضي نمي شد تركش ها را از بدنش جدا كرده و انگشتان شكسته خود را درمان كند
نویسنده محمد محقق

خاطراتی از شهید احمد صادقی شهمیرزادی در «تا کوچه های شهر خدا»

این جا پادگانه یا مجلس عروسی!
خاطرات رزمندگان لشکر ثارالله از عملیات کربلای 4؛

شناسایی در خاک دشمن/ اسارت در خاک خودي!

چندين سال در عمق خاک دشمن شناسايي کردم، ولي اسير نشدم، آن روز نزديک بود در خاک خودمان اسير شوم.
گردآورنده :حسن جلالی - سکینه صرفی

خاطرات پنج شهید شهرستان دامغان در «پیام آوران»

شهید یحیی حیدری - شهید ابراهیم رجب بیکی - شهید ابوالفضل مهرابی - شهید احمد مصحفی - شهید رمضان علی قصاب زاده
شهید محّمد تقی روشن نهاد

دو توصیه شهید محمد تقی روشن نهاد به برادرش

هر بار که رفتیم دیدنش برای من و برادرم یکی دو تا نصیحت کنار گذاشته بود.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت بیست و یکم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت بیستم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه