نویسنده: سرکار خانم آرزو ایمانی
حسین بی طاقت شده بود. از روی صندلی بلند شد و به طرف میز مسئوول رفت و گفت: « آقای عزیز، مگه این اجناسی که برای مردم می آرید، توی نوبت قرار نمی دید؟».
کد خبر: ۴۲۸۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
نویسنده: سمیرا سادات امامی
خیلی وقتها، زمانی که محمدشریف در خانه بود از فاطمه میخواست برایش قرآن بخواند و او با علاقۀ زیاد گوش میداد و خود نیز لحن زیبايی در قرائت داشت. صدای خوش محمدشریف همراه آرامشی که هنگام خواندن قرآن در صورتش موج میزد، هنوز هم یکی از دلنشینترین خاطرات حک شده در ذهن فاطمه و دخترش منصوره است.
کد خبر: ۴۲۸۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰
یار محمد عرب عامری
پرسیدم: « چته؟ چرا اینقدر گرفته اي؟ »
چشمانش را از زمین بر نداشت. گفت: « پرویز قدیری، علی رضا رشمه ای، محمدرضا عاشور، مجتبی مداح، تو چه میدونی اینها کی بودن؟ پرویز شهید شد، دلم به بقیه خوش بود. علیرضا رفت، هنوز دوتاشون بودن. حالا موندم تنها!
کد خبر: ۴۲۸۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹
گفتم : آقا رضا ! امکانات خیلی کمه ! بچه ها مدت زیادیه تو خطن ! خسته شدن ! لطف کنین گردان ما رو عوض کنین ! . کمی با من شوخی کرد . از خط پرسید . وضعیت را توضیح دادم . منتظر جواب بودم . او مثل این که حرف مرا نشنیده ، حرف های متفرقه می زد . درخواستم را تکرار کردم . در جواب گفت : نیروهای بسیجی هیچ وقت خسته نمی شن ! روحیه آنها خیلی قوی است ! ماییم که خسته شده ایم و روحیه ماندن نداریم ! بسیجی ها را بد نام نکنید !
کد خبر: ۴۲۷۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۳
مولف محمد حسن معینیان
گوشه هایی از زندگی نامه، وصایا و شرح حال مسافران عرش، جوانان بهشت و مردان بی ادعایی را بیان می کند که از دیار لاسجرد راهی ِ صحنه های نبرد شدند و به آرزوی دیرینه ی خود نایل آمدند.
کد خبر: ۴۲۷۵۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۹
نویسنده سید فهیمه میر سید
گفت:«راستش يك علّت ديگهاش اينه كه اون جا دور از مسجده، موقع نماز كجا بريم؟ بريم استخر كوشمغان، مسجد هم زياد دور نيست.».
کد خبر: ۴۲۷۵۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۸
زندگینامه فرماندهان شهید استان سمنان
در اين طرح فرماندهاني كه سمتي بالاتر از معاون گردان داشته اند، مورد توجه قرار گرفته اند. زندگي نامه مستند آن ها حداكثر در ده صفحه بر اساس اطلاعات موجود و با توجه به محتويات پرونده ها گاه كمتر و گاه بيشتر به نگارش درآمده است.
کد خبر: ۴۲۷۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۷
فرهنگ نامه شهدای استان سمنان
نام و نام خانوادگی، نام مستعار، جنسیت، ملیت،دین،مذهب،ایل، نام پدر، سال فوت پدر(اگر قبل از شهادت شهید اتفاق افتاده باشد)،نام مادر،سال فوت مادر (اگر قبل از شهادت شهید اتفاق افتاده باشد) تاریخ تولد (روز ماه و سال)، محل تولد، وضعیت تاهل، سال ازدواج تعداد فرزندان (به تفکیک دختر و پسر) میزان تحصیلات، شغل، یگان اعزامی، مسئولیت در جبهه، کیفیت شهادت، نحوه شهادت، محل شهادت، تاریخ شهات (روز و ماه و سال) محل دفن شهید اطلاعاتی است که در زندگی نامه هر مدخل درج شده است.
کد خبر: ۴۲۷۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۶
نویسندگان سکینه صرفی و حسن جلالی
برای مدت چند ماهی از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عازم کشور لبنان و سوریه شد ، همین سفارش را تاکید کرد . همیشه با فرستادن نامه از وضعیت او مطلع می شدیم . آن روزی که از لبنان بازگشت ، اشک امانمان را بریده بود . انگار سالیان زیادی از او دور بودیم و حالا با آمدنش گم گشته مان را یافته ایم . او مرا به صبر دعوت کرد و گفت : « باید صبوری حضرت زینب کبری (س) را ستود . به جرأت می توانم بگویم که خالق ، دیگر چنین مخلوقی را خلق نکرده است . خواهرم هنگامی که به زیارت حرم شریف آن بانوی محترمه در زینبیه رفتم ، ارزش و مقام خواهر را با تمام وجودم دریافتم . امیدوارم در راه خدمت به شما توفیق بیشتری از درگاهش بیایم »
کد خبر: ۴۲۷۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۵
مولف شهاب الدین نبوی
سید جمال ، در کربلای 4 شهید نشد . ظاهرا زمان آن فرا نرسیده بود . هر کاری موقعی دارد ، و هرچه خدا صلاح بداند همان خواهد شد . در خط مقدم لحظه ای آرام نداشت ، ولی در هیچ لحظه ای دعا را هم فراموش نمی کرد . عارفی بود در لباس رزم . رزمنده ای بود عاشق معبود و مشتاق لقاء یاز ، و منتظر فرا رسیدن لحظه موعود .
کد خبر: ۴۲۶۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱
نویسندگان:سمیرا ثباتی مقدم - مجتبی ترحمی - آرزو ایمانی - فاطمه نورزیان- طیبه جعفری
تلاش می کنم تا از میان جمعیت خودم را به خانه برسانم . از دیدن دیوار خراب شده خانه و سقف ریخته شده بیشتر وحشت می کنم . با صدای بلند مامانم را صدا می زنم : « مامان ! مامان ! کجایی مامان ؟ » می خواهم بروم توی خانه که آقای حسینی دستم را می گیرد : « کجا می ری محسن ؟ صبر کن ! » . با گریه می گویم :
کد خبر: ۴۲۶۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱
مولف محمد اطهری
لحظات پاياني دوره است، بچهها از اين فرصت استفاده كرده و با دوستان همدوره خداحافظی ميكنند. يكي صورت به صورت دوست همدورهاش گذاشته و در گوشش چيزي نجوا ميكند. يكي به ديگري نشانی میدهد و میگوید: «یادت نره؛ حتما نامه بنویس. رسیدی منطقه؛ عکس بفرست...» يكي هم دست در گردن دوستش انداخته و نميتواند به سادگي از او جدا شود.
کد خبر: ۴۲۶۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۸
شهید سید حسن شاهچراغی
شاهچراغی سربازی فداکار بود برای حفظ ارزشهای اصیل اسلامی و در عین حال دارای برخورد کریمانه و سعه صدر بود که درخور یک مجاهد بزرگ اسلامی است.
آن روز کیهان یکپارچه می گریست. در و دیوار، زمین و آسمان، مرد و زن، کارگر و کارمند، اهل قلم و اهل قدم، کسبه محل و همه مردم اشک می ریختند
کد خبر: ۴۲۶۴۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۵
مولف علی رضا عالمی
هر گاه بر سر سفره های می نشستیم ، در موقع صرف غذا حدیث شریف حضرت علی (ع) را متذکر می شد که «اگر میل به غذا دارید غذا بخورید و تا میل دارید دست از غذا بکشید و اگر میل به غذا ندارید ، غذا نخورید » خود او هم خیلی مقید به عمل کردن بود.
کد خبر: ۴۲۶۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳
خاطراتی از شهید رضا عامری
دلم ميخواست باز هم بمونيم. هر چه اصرار كردم يكي دو روز ديگه بمونيم، گفت: « توميخواي بموني بمون! من بايد پنجم كهنآباد باشم. عروسي خواهرمه! ».
کد خبر: ۴۲۶۱۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲
کتاب «سردار کوهستان» به قلم بنیامین شکوهفر، خاطرات سردار شهید مرتضی شادلو است.
کد خبر: ۴۲۴۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۰
کد خبر: ۴۲۳۱۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۲
نویسنده یار محمد عرب عامری
بايد با شوهرت بسازي و خوب زندگي كني! اگه با هم نسازين و بخواين دعوا راه بيندازين، اميد نداشته باش كه من با زنم دعوا و بدرفتاري كنم! من زنم رو دوست دارم و به هيچ قيمتي هم حاضر نيستم كه به خاطر ديگران باهاش اوقات تلخي كنم. حواست رو جمع كن، سعي كن زندگي شيريني داشته باشي.
کد خبر: ۴۲۳۰۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۲
کد خبر: ۴۲۲۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۸
نویسنده محمد مهدی عبدالله زاده
آنسالها شبنشینی رفتن رسم بود؛ مخصوصاً زمستانها. تا دیروقت هم طول میکشید. علی پنج شش ساله بود. او روي کول من بود و رضا روي کول بابا. زمین پوشیده از برف و یخزده بود. باد سردی میوزید. برای همین یک کت انداخته بودم روی سرش. چند قدم که از خانهي عمه دور شدیم، گفت:«آبجی خسته شدی!».
- عیب نداره! راحت باش سرت رو بگذار روي دوشم!
- ایکاش خونهي ما همین بغل بود. دلم برات میسوزه. داری هِن هِن میکنی
کد خبر: ۴۲۲۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۸