معرفی کتاب - صفحه 10

معرفی کتاب

معرفی کتاب | مثل خورشید

کتاب «مثل خورشید» به اهتمام «بهزاد پودات» و با حمایت کنگره سرداران شهید و شهدای استان هرمزگان گردآوری و تالیف شده است که به صورت نگاهی به زندگی غواص شهید «خورشید خادمی ماشاری» می‌باشد.

«زمین را شمع بکش» اثر نویسنده کرمانشاهی روانه بازار کتاب شد

کتاب «زمین را شمع بکش»خاطرات و حکایت ستوان دوم «خسرو وفایی» از خدمت صادقانه در ارتش و هشت سال دفاع مقدس اثر «شمسی وفایی» نویسنده کرمانشاهی روانه بازار کتاب شد.

معرفی کتاب | رودی که دریا شد

کتاب «رودی که دریا شد» به اهتمام «بهزاد پودات» و با حمایت کنگره سرداران شهید و شهدای استان هرمزگان گردآوری و تالیف شده است که به صورت خاطراتی از زندگی و فعالیت های سردار شهید حاج علی حاجبی می‌باشد.

برشی از کتاب «ماندگاران»|سفر آخر!

در قسمتی از کتاب «ماندگاران» که مجموعه نفیس ۵۰ عکس و خاطره مرتبط با شهدای استان قزوین است، می‌خوانید: «شهید احمد الهیاری فرمانده گردان بود و من هم جانشین ایشان. او دقیقا فهمیده بود که این سفر، سفر آخرش است. در آرامش کامل نشسته و در حال نوشتن وصیت‌نامه است».

معرفی کتاب | چای روضه

کتاب «چای روضه» به اهتمام «سمیه باستین» گردآوری و تالیف شده است که به صورت گزیده‌ای از خاطرات محرم و صفر شهدای استان هرمزگان می‌باشد.

معرفی کتاب | تبعیدی‌ها

کتاب «تبعیدی‌ها» داستان اسارت پاسدار شجاعی است که به عنوان بسیجی به جبهه می‌رود و پس از یک نبرد سهمگین، با تنی مجروح و نیمه‌جان اسیر دشمن بعثی می‌شود.

معرفی کتاب | یواشکی با خدا

کتاب «یواشکی با خدا» به اهتمام «سمیه باستین» گردآوری و تالیف شده است که به صورت گزیده‌ای از خاطرات معنویات در جبهه شهدا و ایثارگران استان هرمزگان می‌باشد.

معرفی کتاب | «مرد نکونام نمیرد هرگز»

کتاب «مرد نکونام نمیرد هرگز»، زندگی‌نامه و خاطرات خود نوشت زنده یاد جانباز دکتر «ابوالفضل فخر الاسلام» که توسط فاطمه حسینی گردآوری و تالیف شده است.

معرفی کتاب | «ماهورزان»

کتاب «ماهورزان» که به قلم «اکرم السادات فارسی» از نویسندگان جوان شهرستان خمین نگارش شده، روایت بخشی از تاریخ روستای ماهورزان همراه با زندگی شهدای این روستا است.

معرفی کتاب | «تفاوت ره»

کتاب "تفاوت ره" به تالیف علی کارخانه و فرزانه مرادی توسط نشر یوحنا و با کوشش بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی تهیه و چاپ شده است.

معرفی کتاب | معبری که باید باز می‌شد

کتاب «معبری که باید باز می‌شد» به اهتمام «سمیه باستین» گردآوری و تالیف شده که به صورت گزیده‌ای از خاطرات عملیات‌های شهدای دفاع مقدس استان هرمزگان است.
توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد

داستان زندگی شهید آیت‌الله بهشتی در «عبای سوخته»

کتاب «عبای سوخته» شامل بیش از 70 برش از زندگی و احوالات شهید آیت‌الله «محمدحسینی بهشتی» روانه بازار شد.

«ذبیح روز هفتم» در بازار کتاب + تیزر

کتاب «ذبیح روز هفتم» خاطراتی از سردار شهید «ذبیح الله عاصی زاده» سرباز سپاه اسلام است که به قلم مصطفی زمانی فر به نگارش در آمده است. نوید شاهد یزد تیزر معرفی این کتاب را برای علاقمندان منتشر می کند.

بُرش 46 از کتاب "چشم‌هایش می‌خندید"/ ماجرای ژاکت حمید

گیتی احدی خواهر شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: مامان موقع اعزام کلی سفارش کرده بود؛ هوای غرب سرده ها. همیشه این ژاکت‌ها تن‌تون باشه تا یه وقت خدای نکرده سرما نخورین. وقتی پیش هم نشستند، متوجّه شدم ژاکت حمید تنش نیست. پرسیدم: «حمید! پس ژاکت تو کو؟ چرا نپوشیدی؟» مامان هم تازه متوجّه شد.

بُرش 45 از کتاب "چشم‌هایش می‌خندید"/ هوا ابری است

حسین محمدی دوست شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: در جمعی بودیم حمید صدایش را صاف کرد و زیرلب گفت: «بامبول داریم.» چشمکی زد و رفت. منظورش را گرفتم. بامبول یکی از اصطلاحات رمزی گروه‌مان بود؛ یعنی این‌که هوا ابری است و غریبه‌ای توی جمع داریم که نمی‌شود درباره‌ی قرارهای دوستانه حرف زد.

بُرش 44 از کتاب "چشم‌هایش می‌خندید"/ دل خوشی‌های شهدا

منیژه قریشی مادر شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: حمید با دوستانش مهمان ما بودند. پاییز بود و هوا کمی سوز داشت. دوتا لحاف و تشک برای خودمان برداشتم و بقیّه را دادم به آنها. به تعدادشان نبود و نگران بودم سرما بخورند. صدای خنده‌ها و شوخی‌های‌شان تا چند ساعت می‌آمد. حاج‌آقا هم دلش می‌خواست در جمع آن‌ها باشد. می‌گفت: «خوش به حال‌شون که این‌قدر دل‌خوشند.»

برش 53 از کتاب "روی جاده رملی"/ بر فراز اهواز

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: سوار هواپیمای سی130 شدیم. اوّلین بار بود که این هواپیما را از نزدیک می‌دیدم و قرار بود با آن به اهواز برویم. داخل هواپیما یک ردیف صندلی برزنتی بود و بقیّه ی قسمتها خالی بود. چشمم را در اطراف چرخاندم. روی یکی از صندلی های گوشه ی سمت راست هواپیما نشستم. فرخی کنارم نشست...

برش 52 از کتاب "روی جاده‌های رملی"/ هواپیمای سی - ۱۳۰

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده‌های رملی" روایت می‌کند: صبح زود به پایگاه نیروی هوایی در تهران رسیدیم. هنگام ورود درجه‌دار دژبان جلومان را سد کرد. خب! اینجا اومدین چیکار؟ فرخی گفت: اومدیم با هواپیمای سی ۱۳۰ بریم اهواز. دژبان گفت: نمیشه، باید به عنوان امریه پرواز داشته باشین.

برش 51 از کتاب «روی جاده رملی»/ پاتک‌های دشمن

محمد علی عرفانی در کتاب «روی جاده‌های رملی» روایت می‌کند: آتش تهیّه ی عراق هر روز ادامه داشت. عراق با هدف تحمیل تلفات سنگین و ناتوان کردن ارتش ایران این کار را انجام می‌داد. در این پاتک‌ها بسیاری از همکاران زخمی شدند.

معرفی کتاب | «لاله‌ها و سنگرها»

کتاب «لاله‌ها و سنگرها» نقش پشتیبانی و مهندسی - رزمی و زندگی‌نامه شهدای جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان بوده که توسط «سید محمدرضا سید حسینی»، «غلامعلی کدئی» و «رضا اکرمیان» گردآوری شده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه