نوید شاهد ایلام - صفحه 250

شهيد رمضان مراد خاني فرزند كاظم در سومين روز از خرداد ماه سال 1343 شمسي در شهر آبدانان ديده به جهان گشود،وي تحصيلات خود را تا اخذ مدرك ديپلم متوسطه ادامه داد و پس از آن با رسيدن به سن قانوني انجام خدمت نظام وظيفه سربازي در دوران دفاع مقدس به ارتش جمهوري اسلامي ايران پيوست و راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت شد تا آنكه در پانزدهم مهر ماه سال 1367 در منطقه كردستان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسيد. مزار اين شهيد در آبدانان قرار دارد.

برای من ناراحت نباشید من مطمئنم اگر در صحنه نبرد بین حق و باطل با لشکر حق باشم و بمیرم به عالیترین درجه انسانی رسیده ام...

شهید سوماری در زمان جنگ تحمیلی به عنوان رزمنده بسیجی به سپاه سومار پیوست و راهی جبهه های نبرد شد ...

از همه حلالیت می طلبم و از خداوند هم طلب بخش می کنم اگر کسی چیزی از من می خواست که در اینجا نداشتم و به او بدهم مرا به خدا ببخشید...

مادر بزرگوار شهید می گوید یک روز پسرم با لباس مشکی به منزل آمد من خیلی ناراحت شدم و ترسیدم ، گفتم پسرم چرا سیاه پوشیدی؟ ...

وی با داشتن روحیه شجاعت و دلبستگی که به امام و انقلاب داشتند در این عملیات داوطلبانه علیه بعثیون در منطقه ای از خرمشهر به نام (پیش ساخته) که دشمن قصد داشت از آن محور وارد خاک خرمشهر شود شرکت نمود ...

شهید حسین والی نسب فرزند رستم در اولین روز از تیر ماه سال 1339 شمسی در خانواده ای شیعه و ایرانی الاصل ساکن شهر العماره عراق دیده به جهان گشود .وی که دارای سواد خواندن و نوشتن بود برای تأمین معاش و پیشبرد امور زندگی پس از ورود به ایران به کار در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مشغول گردید.ایشان بعنوان راننده غلتک جهت از بین بردن ناهمواریها در جاده ها و کوه ها مشغول کار شدند. و در دوازدهمین روز مهر ماه سال 1369 در حین جاده سازی بر اثر برخورد با مین در منطقه دشت عباس به شهادت رسید.مزار این شهید گرانقدر در شهرستان دهلران قرار دارد.

وی که تحصیلات خود را تا سال سوم دوره ی متوسطه پی گرفته بود در زمان جنگ تحمیلی بنا بر حسب وظیفه جهت دفاع از کیان مملکت خویش سنگر دانش را رها و به عنوان رزمنده بسیجی به سپاه پاسداران پیوست ...

خدایا هرچه زود تر راه کربلا را باز گردان و مردم را از چشم انتظاری به در آور و آنها را به آرزویشان برسان...

شهید قنبر علی رضایتی در سال 1349 در روستای مهر ملکشاهی در میان خانواده ای فقیر ولی متدین پا به عرصه هستی نهاد با تلاش و همراهی خانواده تا مقطع دیپلم تحصیل نمود و بعد از آن بنا به اصرار خانواده سنت حسنه ازدواج را به جا آورد که در این هنگام به خدمت مقدس سربازی فراخونده شد و در نیروی انتظامی مشغول خدمت صادقانه در راستای حفظ امنیت و پاسداری از مرزهای کشورمان گردید که سرانجام در درگیری با اشرار و سوداگران مرگ در ایرانشهر سیستان و بلوچستان بر اثر اصابت تیر مستقیم در دهمین روز از مهرماه1375 دعوت حق را لبیک گفت. مزار این شهید عزیز در قبرستان مهرملکشاهی قرار دارد.

وی تحصیلات خود را تا کلاس پنجم ابتدایی در روستای زادگاهش پی گرفت و برای تأمین معاش خانواده به فعالیتهای دامداری روی آورد...

هدف نهائى ما از بين بردن تمامى دولتهاى استعمارى و استقرار پرچم لا اله الا الله در سر تا سر عالم است...

با عشق به امام و شهادت حوزه را رها و به سپاه پاسداران پیوست و در نبرد با دشمن و منافقین غیرتمندانه و با شجاعت تمام می جنگید...

انسان از مصاحبت با او لذت می برد ، به مسائل مادی اهمیت نمی داد. از همان ابتدا احساس کردم جایش در دنیای دیگر است. مثل یک پرنده ی پر بسته و عاشق آزادی بود...

تصاویری از رزمندگان و فرماندهان دلیر استان ایلام در مناطق جبهه و جنگ استان...

در بهمن ماه 52 در قطار اهواز-تهران بدست مأموران ساواک دستگیر شدند در حالیکه یک کیف که حاوی اعلامیه ها و پوسترهایی بر ضد رژیم شاه همراه ایشان بوده است...

وی که دارای سواد خواندن ونوشتن نظام قدیم بود، برای پیشبرد امور زندگی به تامین معاش خانواده به فعالیتهای کشاورزی روی آورد...

می گفت باید رو در روی هم حرف هایتان را بزنید، معتقد بود پشت سر هم بدگویی کردن و حرف زدن دل را تاریک می کند و فاصله ها را بیشتر می کند...

شرارتها و تحرک گروهک ها و منافقین در گوشه و کنار عرصه را بر انسانهایی مومن چون عزیز نیازیان تنگ می کرد چرا که ایشان نسبت به این مسائل بسیار احساس مسئولیت می کردند...

خانواده این شهید به علت اصالت ایرانی داشتن در سال 1359 به کشور ایران رانده شدند، بعد از یکسال سکونت در ایران به صورت داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل رفتند و به منطقه کردستان اعزام شدند...