سالروز شهادت شهید

شهید مهندس حسن آقاسی‌زاده شعرباف از نخبگان مؤمن و متعهد انقلاب اسلامی بود که علم خود را در خدمت آرمان‌های امام و میهن قرار داد. ایشان که در دانشگاه تورنتو کانادا با رتبه ممتاز تحصیل کرده بود، همه موقعیت‌های دنیایی را رها کرد تا به صف مدافعان وطن بپیوندد و سرانجام در مهرماه ۱۳۶۶، در مسیر دفاع از خاک و ایمان این سرزمین، به شهادت رسید.

شهید «سید محمود میر حسینی» در بخشی از دستنوشته‌های خود می‌نویسد: پیامم به امت حزب الله و شهید پرور این است که همواره به ندای حسین زمان لبیک گفته و پیرو این مرد خدا باشند؛ هر چند من کوچکتر از آن هستم که به امت بزرگوار و سلحشورم، پیام بدهم.

اگر بخواهیم شهید حسن باقری را بشناسیم و این شناخت را با مطالعه کتاب کسب کنیم، از کجا باید شروع کنیم؟ میان این‌همه کتاب موجود در بازار، کدام عناوین می‌توانند نخستین قدم‌های ما در مسیر شناخت این فرمانده شهید و این قهرمان بزرگ سال‌های دفاع مقدس باشند؟

امروز 19 فروردین ماه مصادف با سالروز شهادت آیت الله محمد باقر صدر و خواهر فاضله‎اش بنت الهدای صدر در زندانهای بعثی عراق است. این دو از علمای مبارزی بودند که به مسائل روز و مبتلا به جامعه اسلامی می پرداختند و سیستم آموزشی جدیدی را در جهت اصلاح و پویایی حوزه بنیان نهادند.

هیجدهم فروردین‌ماه سالروز شهادت سردار شهید محمدحسن طوسی قائم‌مقام فرماندهی لشکر ۲۵ کربلا در دروان دفاع مقدس است.

سردار شهيد حسين املاكي، در تاریخ ۹ فروردين سال ۶۷ در عمليات والفجر ۱۰ در منطقه عمومي سيد صادق، بر روي ارتفاعات باني بنوك عراق به همراه ياران و همرزمانش، مظلومانه در اثر حمله ناجوانمردانه و بمباران شيميايي عراق به شهادت رسيد.

شهید داود مهديان چهارم آذر 1347 ، درشهرستان ري چشم به جهان گشود دانش آموز دوم راهنمايي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت...

شهیدمحمد محمدباقر نهم فروردين 1341در شهرستان تهران چشم به جهان گشود.دانش آموز سوم متوسطه در رشته صنا يع فلزي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت...

در دوارن انقلاب و روزهای پر تلاطم آن ، یک پای ثابت تظاهرات بود و از روز پیروزی انقلاب 22 بهمن ماه همراه دیگر شیفتگان انقلاب به پاسداری از ده آوردهای انقلاب اسلامی مشغول شد در همین ایام با چند نفر از امنای مسجد محل اولین شورای اسلامی محلی را در مسجد ولیعصر (عج) تشکیل داد ...

شهيد مسلم نظري توفنده اي كه هيچگاه از پاي ننشست و مردانه جنگيد و مردانه شهيد شد. شهيدي كه تا چون او و تا چون آنها در صحنه انقلاب حضور دارند اسلام و انقلاب را خدشه اي وارد نخواهد شد.

هرکاه مي خواست اعزام شود من در ساکش کلي وسايل مي گذاشتم در حاليکه او مخالف کار من بود و مي گفت نيازي نيست، من که بچه نيستم و من مي گفتم : چرا هنوز هم بچه مني...

هيچگونه ترسي و يا ناراحتي بخاطر شهيد شدن ندارم زيرا به فرموده رهبر انقلاب (خداي تبارک و تعالي شهداء را مقارن انبيا قرار داده است)

شهيد ايرج کشاورز در تاريخ 1368/5/10در يکي از روستاهاي منطقه سقز مورد حمله ضدانقلاب داخلي وابسته به بيگانگان قرار مي گيرند و تعدادي از دوستان او شهيد و 11 نفر ديگر به اسارت ضدانقلاب در مي آيند و شهيد ايرج کشاورز به همراه يکي از دوستان تا آخرين گلوله به مقاومت مي پردازند.

يکي از همرزمان شهيد رضا ستايش مي گويد : او يک سرباز به تمام معنا بود هنگامي که اعلام مي کردند چه کسي داوطلبانه حاضر است به جبهه مقدم برود او دستش را بلند مي کرد و پيشاپيش همه حرکت مي نمود يک پارچه سبز به سر بسته بود که رويش نوشته بود مسافران کربلا و مي گفت نهضت ما نهضت حسيني است پس بايد تا کربلا پيش برويم

در سال 1344 بدنيا آمدند و در سال 1364 در عمليات قادر در اطراف اشنويه در خاك عراق به شهادت رسيدند و در گلزار شهداي رودسر به خاك سپرده شد.

شهيد شاداب از نظر اخلاقي انساني متواضع و فروتن بود. نسبت به پدر و مادر احترام خاصي قائل بود. وي هميشه خوشحال بود و سعي مي نمود كه ناراحتي خود را پنهان كند به مراسم مذهبي سيد الشهداء و خواندن دعاي كميل علاقه داشت و چند جزء از قرآن كريم را از بر بود و از حفظ مي خواند. به دانش آموزان كم بضاعت كمك مالي مي كرد و به ايتام رسيدگي مي نمود

شهيد چون ديگر همسالان خود به محيط دبستان وارد و پس از پشت سر گذاشتن دوران ابتدايي موفق به اخذ ديپلم گرديد.

برادرانم را به دين و اسلام دعوت كنيد و بگویید كه راهم را دنبال كنند. مادر عزيز كه بعد از خدا مهربانترين و عزيزترين موجودها نزد من هستي و من به وجود تو مادر افتخار مي‌كنم كه چنين فرزند را تربيت كردي كه افتخار اسلام باشد.

مادر یک مسئله را برای شما بگویم که من هر چه سعی کردم نتوانستم در لابلای صفحات کتابها، عشق بخدا و حق و حقیقت را بیابم اما اینجا یک چیز دیگری هست که من اصلاً نمی توانم بر روی کاغذ بیاورم و بعد انشاء الله در آینده برای شما توضیح بیشتری خواهم داد.

شهيد علي صبوري متولد 1345 در شهر آستانه اشرفيه بدنيا آمد نام پدر، مهدي و مادرشان سيد بانو بوده ايشان دوران کودکي خود را در همين شهر گذراند و از آنجايي که علاقه فراواني به درس وتحصيل داشت با جديت وتلاش فراوان تحصيلات ابتدايي خود را نزد معلمان با تجربه اش آموخت. ايشان در سال هاي آغاز جنگ همراه با تحصيل به فراگيري فنون جنگي از جمله خنثي کردن مين پرداختند بيشتر عمليات ها کار خنثي کردن مين را انجام دادند تا اينکه روزي ايشان در شهر شلمچه در تاريخ 1362/2/11 در حالي که مشغول ديده باني بودند تيري به جان مبارکشان اثابت نمودند وسبب گرديد تا به بالاترين آرزوي خود يعني لقاي پروردگار برسند.