جانباز ولی‌الله احمدیان

جانباز «ولی‌الله احمدیان» با لبخند از خاطره‌ای شیرین می‌گوید: «مادرم به شوخی گفت دیگر برایت چای نمی‌ریزم، باید زن بگیری. همین حرف ساده آغاز زندگی مشترکم شد.» از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر فیلم این روایت باشید.

جانباز «ولی‌الله احمدیان»، از جانبازان شیمیایی دفاع مقدس خاطره خود را چنین روایت می‌کند: «وقتی بوی سیر به مشامم رسید، فهمیدم بمباران شیمیایی شده است و بلافاصله ماسک زدم. بعد‌ها آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب، به عیادتم آمد و برایم پسته آورد.» از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر فیلم این روایت باشید.

جانباز «ولی‌الله احمدیان» در روایت لحظه‌های تلخ جبهه می‌گوید: «خمپاره که آمد، شکم و گلوم سوخت. مادرم با شنیدن خبر مجروحیتم بی‌تابی می‌کرد و هنگام ملاقات با چشم‌های اشکبار کنارم نشست.» از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر فیلم این روایت باشید.

«جانباز ۳۵ درصد ولی‌الله احمدیان، در یکی از عملیات‌ها به شدت مجروح شد؛ وضع جسمی‌اش آنقدر وخیم بود که پزشکان تصور کردند جان باخته و به سردخانه منتقل کردند، اما با لطف الهی دوباره به زندگی بازگشت.» از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر فیلم این روایت باشید.