شهید هوشنگ رستمی - صفحه 3

navideshahed.com

برچسب ها - شهید هوشنگ رستمی
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «17»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «باد سختی می‌وزيد و هوا سرد بود ولی اتفاق قابل ملاحظه‌ای نبود و ضمن سرکشی به نگهبان‌ها و اطمينان از بودن آن‌ها در سر پست، ماه را ديدم که از پشت کوه آرام به بيرون خزيد و مهتابی روی تپه‌ها را فرا گرفت من داخل سنگر شدم و...» قسمت هفدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۴

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «16»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «با ماشين غذا به سمت پايگاه به‌ راه افتادم در اين مدت که من نبودم اتفاقی برای پايگاه نيفتاده بود، فقط به علت باران شديد تعدادی از سنگرها را آب گرفته بود البته به صورت نشتی و در زير ديوارها از جمله سنگر خود من که آب داده بود، مقداری پلاستيک گير آورديم و محل نشت آب را بند آورديم. روز بعد ماشين بالا نمی‌آمد و از جيره جنگی استفاده کرديم...» قسمت شانزدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۳

خاطره خودنوشت شهيد رستمی «15»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دکتر اقيانوس يکی از مجرب‌ترين دکترهای مغز بوده، او داوطلب به سردشت آمده بود تا به مملکت خود کمک کند. روز 30 بهمن روز خوبی بود، آشنايی با دکتر و خارج ساختن ساچمه...» قسمت پانزدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۲

خاطره خودنوشت شهيد رستمی قسمت «14»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «به پادگان رسيديم پادگان مالامال از گِل بود که در اثر بارندگی و خاک به وجود آمده بود، در حضور فرمانده گردان من از طرف همه سر صحبت را آغاز کردم و همه گوش می‌دادند، سکوت خاصی حکم فرما بود؛ بعد از پايان صحبت‌های من بقيه فرمانده‌هان نيز پيشنهادهايی داشتند که مطرح شد...» قسمت چهاردهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۱

قسمت 13
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز 29 بهمن قرار بود ماشين به پايگاه بيايد و همراه آن من به سردشت بروم؛ به این علت که قصد حمام رفتن و شستن لباس‌ها منتظر ماشين نمانديم و بيشتر هدف هم اين بود و با ساير فرمانده‌هان گروهان که قرار بود جلسه‌ای داشته باشيم، همزمان به پادگان برسيم...» قسمت سیزدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۹۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۰

خاطره خودنوشت شهید رستمی «12»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعضی از سربازان درد مفصل گرفته بودند، ولی آن چه که باعث دلسردی آن‌ها نمی‌شد، خود من بودم که با وجود اعزام شدن بالای سر آنها بودم و ديگر اينکه من فکر کنم غرور و تعصب سرباز ايرانی از هر سرباز ديگری از هر نژادی بيشتر است و همين غرور و تعصب هم بی اثر نبود...» متن کامل خاطره دوازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۹

خاطره خودنوشت شهید رستمی «11»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعد از ظهر فرا رسيد و هوا ابری‌تر و شدت باران زيادتر شد. الان ساعت 2 و 17 دقيقه نيمه شب است و باران شدت يافته است و من فکر می‌کنم تا صبح همين صورت ببارد اگر چنين باشد تمام برف‌ها آب می‌شود...» متن کامل خاطره یازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۸

خاطره خودنوشت شهید رستمی «10»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب 27 بهمن آغاز گرديده است و من با خود راجع به مسائل مختلف فکر می‌کردم، با خود می‌انديشيدم دليل اينکه چند هفته‌ای از ضد انقلابيون از سمت غرب تپه خبری نيست، چيست؟ شايد به خاطر برخوردی باشد که 40 روز پيش، بين ما و آن‌ها پيش آمد و...» متن کامل خاطره دهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۷

خاطره خودنوشت شهید رستمی «9»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «گرچه تپه‌ای که پايگاه ما برفراز آن قرار داشت، نسبتاً بلند بود، فقط احتمال حمله از سمت مغرب و شمال شرقی وجود داشت و تا اندازه‌ای هم شرق و چون برف‌های قسمت‌های نمسار يا جاهايی که آفتاب نمی‌گرفت، آب شده بود يا خيلی نازک شده بود...» متن کامل خاطره نهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۶

خاطره خودنوشت شهید رستمی «8»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «در پايگاه 7 که مربوط به ژاندارمری بود درگيری به وجود آمد، تيراندازی با سلاح‌های کوچک برای 10 تا 15 دقيقه شدت يافت با پشتيبانی آتش‌بار داخل پادگان سردشت آتش ضد انقلاب ضعيف سپس خاموش گرديد...» متن کامل خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۵

خاطره خودنوشت شهید رستمی «7»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « آفتاب توام با کمی سوز احساس می‌شد، تعدادی از سربازان را برای انجام کارهای ضروری پايين فرستادم، چون خودرو نيامده بود به صورت پياده با تامين فرستاده شدند، اگر چه فرمانده گردان خيلی جانب احتياط را در نظر می‌گرفت و معتقد بود که به صورت پياده شهر نيایند، چون ممکن بود...» متن کامل خاطره هفتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطره خودنوشت شهید رستمی «6»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب آرامی بود و جز صدای تک تيرهايی که از پايگاه‌ها به گوش می‌رسد و سکوت را در هم می‌شکست، چيز قابل ملاحظه‌ای نداشت. چندين روز است که با وجود هوای خوب و آفتابی توپ ضد انقلاب بر روی موضع ما آتش نمی‌کند؛ من خود گمان می‌کنم از دو حالت خارج نيست: يا مهمات به اندازه کافی ندارند و يا...» متن کامل خاطره ششم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «5»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «مثل بيشتر روزها، روز 24 بهمن را شروع کرديم، هوا آفتابی بود و حتی يک تکه ابر در آسمان پيدا نبود. آن روز هلیکوپترها 3 سری آمدند و همراه خود مقداری وسایل سوخت و تعدادی نیروی پاسدار برای تعويض پاسداران آوردند...»متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۲

خاطره خودنوشت شهید رستمی «4»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «پايگاه من بر فراز تپه‌های ملاين قرار داشت که از نظر اهميت منطقه‌ای حياتی بود... . سنگر بر روی خاک بنا شده بود و با سنگ‌های خيلی سنگين آن‌ها را ضد توپ کرده بوديم که به صورت دايره مانند تپه را محافظت می‌کرد. دور آن چند رشته سيم خاردار ده عدد يعنی‌ «ام 18» ضد نفر و مقداری نارنجک‌های روشن کننده يا منور تا بين تپه را فراهم می‌نموده تا...» متن کامل خاطره چهارم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۱

خاطره خودنوشت شهید رستمی «3»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « فردای آن روز من به سمت تپه حرکت کردم و البته شب را پيش اسلحه‌دار و انبار گروهان در پائين خوابيدم و آنها با تواضع خاصی از من پذيرايی کردند چون صبح فردا خودرو بالا نمی‌رفت، قرار بود سربازان از جيره عملياتی يا جنگی استفاده کنند و من پياده به سمت پايگاه راه افتادم...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس نفرات برتر مرحله دوم مسابقه کتابخوانی فرزند طوفان را اعلام کرد.
کد خبر: ۵۶۰۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «2»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ماموريت از روز 25 مهر 1359 شروع شده بود اما به علت مسائل و کارها و درگيری‌های زياد در روی پايگاه نتوانستم دفتر خاطراتی فراهم کنم...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

شهيد «هوشنگ رستمی» خرداد 1319 به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران تحصیلی وارد ارتش شد. وی پس از سالها مجاهدت آذرماه 1369 به شهادت رسید. سری چهارم تصاویر این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
کد خبر: ۵۶۰۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «1»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « پارسال در مرخصی بودم و بيش از سه روز از مرخصی من نگذشته بود که يک پيام راديویی پخش شد و با اين پيام کليه مرخصی‌ها لغو گرديد و من در ظرف 24 ساعت خود را به شيراز رساندم...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

مناجات شهيد «هوشنگ رستمی»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفترچه یادداشت خود می‌نویسد: «به‌خواست خدای بزرگ به دنيا آمديم و به فرمان او برای پايداری سرزمينمان خواهيم جنگيد و به...» متن کامل مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱