زندگی نامه شهید - صفحه 46

پادکست «شهید ستار پرهیز » از مجموعه مروارید های بهشتی می باشد که در سال 1394 توسط معاونت فرهنگی و اموراجتماعی بنیاد شهید گلستان تولید و بصورت روزانه از صدای گلستان پخش شد

شهید بزرگوار حاجی کلبعلی در تاریخ دوم خرداد 1341 در روستای ینقاق،شهرستان گالیکش، در یک خانواده مذهبیچشم به جهان گشود.روز به دنیا آمدنش هم‌زمان با عید سعید قربان بود و به حرمت این روز عزیز خانواده اسم او را حاجی گذاشتند

سپيده دم دوازدهمين روز از ارديبهشت سال 1335 هجري خورشيدي فضاي سحر آلود روستاي كلبيا منتظر صبح و راستي و بيداري بود.تاثر از مفاهيم قراني و به كار بستن آنها در اوان روزگار كودكي از نكات قابل توجه در زندگي عبدالحسن بود.شهید عبدالحسن فرمانده دسته در جبهه جنگ بودند که سرانجام در تاریخ 1362/12/3 در منطقه طلاییه به شهادت رسیدند.

دوران متوسطه را در دبیرستان شهید سهیلی سپری نمود و موفق به اخذ دیپلم اقتصاد نمود . حمید رضا جوانی دلسوز ، مهربان ، و دارای اخلاق و سرشتی نیک و شایسته بود.وی فردی مقید به رعایت احکام اسلامی بود و در انجام فرایض دینی و حتی مستحبات لحظه ای غافل نمی شد.

برادران و خواهران امروز روزیست که بر همه شما حجت تمام شده و هیچ عذری ندارید. اگر کوتاهی کنید به روسیاهی ابدی گرفتار خواهید شد.این زندگی زود گذر دنیا ارزشی ندارد که به واسطه آن زندگی ابدی آخرت را خراب سازید.

شهید محمد علی عبدی تیر آبادی در دهم بهمن سال 1348 فرزند ایوب و در روستای قاش قوشان تبریز دیده به جهان پر ماجرا گشود . دوران کودکی را به بازی با دیگر کودکان روستا سپری نمود. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. در زمان نوجوانی برای کار کردن به بوشهر رفت سپس در نزد برادرش به بنایی پرداخت

در وصیت نامه شهید كرامت رضايي آمده است: بدانید که بخدا قسم من بدون جهت و بدون فکر رهسپار جبهه نشدم و راه خودم را انتخاب کردم.

شهید حميدرضا طاهری نوجوانی بسيجی بود كه همچون شمعی سوخت تا محفل بشريت را روشن سازد. وی در سال 1345 در روستاي رباط كريم از بخش شهريار چشم به جهان گشود... در وصیت نامه اش چنین می نگارد؛ خدايا خون بی ارزش من را در راه به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی كه همانا اسلام اصيل است بريز.

با اصرار زیاد او را راضی کردم که ازدواج کند. دختر عمویش را به عقدش در آوردم چوی از صدای آهنگ خوشش نمی آمد، شب عروسیش ساده و رسمی برگزار شد و بجز افراد درجه یک کسی حضور نداشت حاصل ازدواجشان یک پسر بود که 25 روز بعد از شهادتش متولد شد

با تشکیل انجمن اسلامی در روستا، انقلاب اسلامي و حمايت از رهبري و نظام جمهوري اسلامي را در بين جوانان تبليغ مي كرد.

شهید رحمان بزی، همواره خانواده را به تقوا، نماز اول وقت و رعایت حجاب اسلامی سفارش می کرد. در نامه های که برای خانواده ارسال می داشت، همیشه التماس دعای شهادت در راه حق می کرد.

مامی بستگان دور و نزدیکمان، برای وداع آخر با پیکر پاک برادر شهیدم به گلزار شهدای شهرمان فردوس رضا رفته بودند. پاییز 61 بود. هوای سردی می وزید. من دیرتر به محل رسیدم. همه اعضای فامیل در حال رسیدن به محل تشییع جنازه بودند. با سرعت خودم را به تابوت رساندم. در همین حال دایی ام (شهید قصابزاده) جلویم آمد و مانع رفتنم شد گفت: پلاستیک جنازه حسین را بسته اند، برگرد. موقعی که خواستند او را دفن کنند خودم شما را به زیارت شهید حسین می برم تا برای آخرین بار او را ببینی. قبول کردم و به طرف ماشینی که خودشان رانندگی ان را برعهده داشتند رفتیم. در ماشین گفت: صدیقه جان تو دیگر زینب شده ای. باید صبر داشته باشی. مادرت را دلداری دهی و پشتیبانش باشی. اگر می توانی مطلبی بنویس و امروز آن را در مراسم تشییع پیکر حسین بخوان

شهید حمزه شیخی کوهسار فرزند عبدالرحمان در نوزدهم اردیبهشت ماه سال 1346 در روستای سرسبز آق قمیش از توابع شهرستان مینودشت، استان گلستان دیده به جهان گشود.آغاز تولد این شهید گرانقدر و والا مقام برای خانواده و والدینش همراه با شادی و خوشحالی بود

ازصفات آموزنده شهید بزرگوار عباس محمدی می توان به فروتنی وخوشخویی اواشاره کرد.

در وصیت نامه شهید عباس احمدی پور آمده است: تمام استکبار جهانی شرق و غرب یکطرف شده اند و جمهوری اسلامی ایران هم یکطرف و اگر اینها مخالف ما در حال حاضر شده اند به خاطر اسلامی بودن نظام ماست پس چرا اینها در زمان ستم شاهی با ما مخالف نبودند؟

شهيد سيد رضا فاطمی در سال 1338 در يكي ازروستاهای اطراف رشت به دنياآمد دوساله بودكه همراه خانواده اش به تهران آمد در هفت سالگی به مدرسه رفت تا ششم ابتدائی درس خواند و متوجه شد كه پدرش كه در آنموقع سرايدار يك تعميرگاه بود نمی تواند به تنهائی مخارج يك خانواده را تأمين كند به كمك پدر خود شتافت...

در يک خانواده فقير و متدين در يکي از دهکده های جاده ی ساوه به دنيا آمد و از همان کودکي علاقه ی زيادي به اسلام و کارهاي هنری داشت...

با ورود به هرمل، عكس هاي امام جلب توجه مي كرد. مردم آنجا بسيار مهربان بودند. با ديدن برادران سپاهي با مهرباني آنان را بغل مي گرفتند. به طوري كه انسان به ياد غريبي اسلام در اين منطقه مي افتد . وقتي براي گرفتن وضو به پايين آمدم، نوجوان ده ساله اي با يك پلاستيك نان آمد . از برادران لبناني سوال كردم: چرا نان آورده است؟ گفتند : اين نان نذري است. مردم معمولاً هر چه نذر مي كنند براي برادران سپاهي مي آورند .

او بهترين روش ها را براي جذب جوانان به كار مي گرفت. 14 براي يكي از ورزشكاران- كه خانواده اش به مسايل اسلامي بي توجه بودند و از انقلاب دوري مي كردند- كتابي خريد و به عنوان كادو فرستاد. بعد از مدتي همان جوان چندين بار به جبهه رفت. او در زمان كوتاه مرخصي اش براي جذب جوان ها استفاده مي كرد. 15

از امام امت پيروى كرده و نگذارید كه خون شهيدان اسلام پايمال شود.