وصیت نامه شهید - صفحه 297

منافقان کوردل بدانند که ما برای مکتب خویش و برای اسلام و قرآن خویش جان خود را نثار کردیم. ما که چشم داشتی به مال و منال دنیا نداشتیم . و از عزیزان خویش جدا شدیم و در طریق حق گام برداشتم تا به وصال حقیقیش برسیم که شهادت ما و کشته شدنمان راهی است برای نیل به این مقصود و هدف.

مرا تشييع جنازه نكنيد زيرا از روي شهيداني كه بدون هيچ تشييع جنازه اي زير خروارها خاك دفن شده اند خجالت مي كشم.

پدرجان و مار گرامی خدا را شکر کنید که توانستید دین خود را نسبت به انقلاب و اسلام ادا نمایید و هم اکنون من با کوله باری از گناه و معصیت بسوی شهادت و پیروزی می روم.

مکتب ما مکتب انتظار است این بینش و این اعتقاد و انتظار که اسلام را زنده نگه داشته و رمز پویایی و شکوفایی اسلام تو گویی همین است.

وصیت نامه شهدای استان سمنان / شهید سیف الله آذری

پس از گذشت 18 سال عمرم هیچ چیز جز شهادت نمی تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند بیاری حق و ارشاد پدر و برادرانم به حزب ا... پیوستم و اکنون در مسیر از قیام تا شهادت هستم امید است درخت اسلام با خون شهدا سیراب شده و آنگاه جوانه زده و برای ملت ثمره دهد.

خدایا در همه حال یاریم نما و یک آن ،مرا به خودم وا مگذار که اگر عنان اختیار مرا رها کنی ،به انحراف کشیده خواهم شد .

شهيد جلال آل سعدی در وصیت خود می نویسد: «مادر جان مي دانم اگر من کشته شوم براي تو دردناک است ولي چه مي شود کرد دين خدا در خطر است و در ضمن من هم که مال خدا هستم پس مرا حلال بکن...»

دنیایی که باعث شود انسانی از دین خدا دست بکشد رها کنید که این عجوزه عروس هزار داماد است، این مار خوش خط و خال به کسی رحم نمی کند.دنیا مثل مار است باید در حساب باشید که زهرش شما را نکشد.

دربارۀ مادرم از او می خواهم که در عزای من شیرینی بدهد و اصلا برای من گریه نکند زیرا من بعنوان هدیه ای از طرف خدا بودم و بعنوان یک بندۀ حقیر بودم و بالآخره هم به لطف الله بسوی خدا رفتم.

بارالها تو را شكر مي‌كنم كهدر زماني به دنيا آمدم كه اسلام عزيز حياتي دوباره يافته و ملت عزيز ما شمع خود را يافته و پروانه‌وار به گردش مي‌چرخند. بنابراين اي امت عزيز بدانيد كه در سايه اطاعت از رهبريت كه صاحب خير دنيا و آخرت مي‌گرديم و بايد بدانيم كه معني اطاعت از خدا موقعي معنا دارد كه مطيع ولايت فقيه باشيم و عبادات ما هم موقعي مورد پذيرش است