پدر شهید «ولی شهبازی سرگزی» میگوید: پسرم در پاسگاه رضوان خدمت میکرد. درگیری شدیدی با قاچاقچیان داشتند که در این درگیری، ۱۲ نفرشان به شهادت رسیدند. همیشه به من میگفت؛ به جبهه میروم و شهید میشوم و همانطور که گفته بود، همان هم شد.
پدر شهید تعریف میکند: آن زمان آنقدر شوق به جبهه رفتن در جوانان زیاد بود که پسر من نیز از آن مستثنی نبود اما من به دلیل سن کمی که داشت مانع رفتنش میشدم که او شکایت مرا نزد امام جمعه شهر بُرد تا شاید...