قسمت اول خاطرات شهید «حمیدرضا اسفنجانی»
خواهر شهید «حمیدرضا اسفنجانی» نقل میکند: «گفتم: داداش جان! وقتی مرد خونه نباشه، زندگی سخت میگذره. حمیدرضا محکم و جدی جواب داد: من هم برای خودم یک پا مَردم. حاضرم هر کاری بگین انجام بدم، ولی نمیتونم ببینم به آبجیام سخت بگذره.»