از شهید «اکبر طحانی عبداللهی» نقل شده است: «سال ۱۳۵۷ کم کم درگیریهای خیابانی شروع شده بود، در آن شرایط حساس، شهید طحانی پیشنهاد کشیدن نقاشی تصویر حضرت امام(قدس سره) بر روی دیوار روبروی مسجد جامع ملارد را به من داد و بنا شد شب همین کار را دور از چشم نیروهای گشت ژاندارمری انجام بدهیم. شب، به کمک بقیه بچهها یک وانت جور کردیم و پشت وانت چند تخته بنایی گذاشتیم و شد داربست.»
شهید مظفر محبی کله شرکت در عملیات خیبر از افتخاراتش بود و از آن وقتها بود که دیگر کسی او را در شهر نمیدید و به طور مداوم در جبههها حضور داشت و هر از گاهی برای تجدید دیدار از خانواده و دوستان به شوش میآمد. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت مینماید.
شهید مظفر محبی کله در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد: «ای صدام و ای همه شیاطین! من سرباز قرآنم من پاسدار اسلامم و در سنگر حراست از قرآن و عترت ایستاده ام تا وقتی که فرمانده کل قوا فرمان دهد؛ آن وقت بدانید دیگر جایی برای شما روی زمین نیست...» در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
شهید «عباس انزلی» در وصیتنامهای خطاب به همسرش مینویسد: «پسرم را طوری تربیت کن که یک پاسدار واقعی اسلام باشد و تفنگ پدرش بر زمین نماند، راه من را ادامه دهد و در راه اسلام خونش ریخته شود.»
شهید «علیاکبر امینطباردرزی» در وصیتنامهاش مینویسد: «دعا کنید که خداوند مرا در زمره شهیدان اصیل درگاهش قرار دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید، چون رهبرم حسین (ع) نه کفن داشت و نه غسل.»
شهید «اصغر امیری چنار» در وصیتنامهاش آورده است: «شما خواهرانم و برادران سعی کنید استقلال فکری داشته باشید، کسی که به حد بلوغ رسیده وظیفه اوست که همه چیز خود را با اسلام وفق دهد.»
شهید «مصطفی امیری» در وصیتنامهاش مینویسد: ««ای کاش میدانستید تا زمانی که کفر بر جهان حاکم است، هرگز دست از مبارزه و جنگ و جهاد بر علیه آنان برنخواهیم داشت. آری قرآن بر ما حکم نموده هر کجا ظلم، جور، فساد، ستم، حق و ناحق است به پاخیزیم و تا زمان نابودی آن مبارزه کنیم.»
برادر شهید تعریف میکند: «موقع اذان بود که علی و دوستش برای گرفتن وضو به کنار شیر آب رفته و در حال گرفتن وضو بودند که ناگهان خمپارهای میان او و دوستش افتاد، پس از اصابت خمپاره به زمین ترکشهایش به طرف...»