کتاب خاطرات سید مرتضی نبوی

کتاب خاطرات سید مرتضی نبوی
برگی از خاطرات زندان سیاسی قبل از انقلاب؛

من را با پرونده سیاه‌تر به زندان قصر فرستادند

«چند روز بعد منوچهری دوباره مرا خواست و من همان جملات قبلی را تکرار کردم و گفتم که کاری از دست من بر نمی‌آید. پس از آن بود که من را با پرونده سیاه‌تر به زندان قصر فرستادند ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
برگی از خاطرات قبل از انقلاب؛

نقش انقلابیون در تعطیلی بازار!

«راه‌پیمایی‌ها و تظاهرات شکل گرفته در تهران بسیار حساس بود و بیشتر هم از سمت بازار شروع می‌شد. آقایان اکبرپور استاد و محمدصادق اسلامی در تعطیل کردن بازار نقش داشتند ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

آرزو می‌کردم که زیر شکنجه‌ها از بین بروم ولی اطلاعاتم را لو ندهم!

«در ایامی که شکنجه می‌شدم خورد و خوراک نداشتم. همه‌اش سعی داشتم غذای کمتری بخورم. چون همیشه آرزو می‌کردم که حتی اگر شده زیر شکنجه‌ها از بین بروم، ولی اطلاعاتی لو ندهم که سبب دستگیری چند برادر دینی شود ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

شکنجه شهید «تندگویان» در زیر هشت!

«در یکی از روز‌ها شهید تندگویان قبل از بیدارباش برای نماز بیدار شد. به همین دلیل او را به زیر هشت بردند و شکنجه‌اش کردند. در زیر هشت افراد را از میله‌ها آویزان می‌کردند و می‌زدند. آن روز شهید تندگویان کتک زیادی خورد، به طوری که صدای الله اکبرش به گوش می‌رسید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات زندانی سیاسی قبل از انقلاب «سید مرتضی نبوی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه