شهید محمدرضا قاقازانی

«علی آمد خانه عکس محمد را ببرد که من گفتم: عکس را کجا می‌بری؟ گفت: محمد تصادف کرده است، اما وقتی حالت تعجب مرا دید، گفت: مجروح شده. گفتم: راستش را بگو. گفت: محمد شهید شده. خبر را که شنیدم خیلی آرام بودم، چون قبلاً خواب شهادتش را دیده بودم و آمادگی شنیدنش را داشتم! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدرضا قاقازانی» از زبان مادر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.

«یک بار علی و محمدرضا و دیگر دوستانش، با یکدیگر هم‌دست شده بودند و شیشه‌های سینما را شکستند. ساواک دستگیرشان کرد و تا صبح نگه داشته بود. پسرانم وقتی از برخورد ساواک تعریف می‌کردند، می‌گفتند، بی‌رحم بودند، یک لیوان آب می‌خواستند، به آن‌ها نمی‌دادند ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهیدان «علی و محمدرضا قاقازانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

شهید «محمدرضا قاقازانی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «دست از اطاعت امام بر ندارید و جلوی ظلم و ستم را هر کجا که باشد، بگیرید و عدل را در آنجا برقرار کنید و برای پایداری اسلام کوشا باشید ...»

شهید «محمدرضا قاقازانی» طی توصیه‌ای به ملت ایران در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «دست از اطاعت رهبری بر ندارید و جلوی ظلم و ستم را هر کجا که باشد، بگیرید و عدل را در آنجا برقرار کنید و برای پایداری اسلام کوشا باشید ...»

صبح امروز همزمان با ایام فاطمیه، پدر شهیدان علی و محمدرضا قاقازانی و جانباز احمد قاقازانی دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.