جبهه - صفحه 43

تفاوت سینمای دفاع مقدس با سینمای جنگ

سينماي دفاع مقدس را نبايد با سينماي جنگ يکسان دانست، سينماي جنگ ملزومات و ساختارها و غالب هاي خاص خودش را دارد كه سينماي شكل گرفته با عنوان سينماي دفاع مقدس هيچ يک از آنان را نمي پذيرد.

میزبانی یک امامزاده از شهید دوران دفاع مقدس؛

اینجا نوای نوحه‌های «علی اکبر» جانی دوباره می‌گیرد

امامزاده عبدالله (ع) شهرری میزبان پیکر شهید تازه شناسایی شده «علیرضا زبیرم» بود که در حین روضه حضرت علی اکبر (ع) به میانه مجلس وارد شد.

کلام شهید بهزاد میرانی؛

آیا تا به حال دیده اید که برای رفتن به جبهه نوبت بگیرند!

شهید بهزاد میرانی می گوید: به راستی آیا جایی دیده ای که برای رفتن به جبهه ، برای کشته شدن، نوبت بگیرند و هر کدام به حال آن یکی که از او زودتر به جبهه می رود غبطه بخورد.

مرورى بر وصيت نامه معلم شهيد على رزم آراء قمى

شهيد على رزم آراء قمى فرزند شيرمحمد در تاريخ بيست و دوم خردادماه 1345 در شهرستان نوشهر به دنيا آمد. وى تحصيلات خود را تا مقطع فوق ديپلم ادامه داد و به شغل معلمى پرداخت. شهيد در تاريخ بيست و دوم دى ماه 1365 در شلمچه به درجه شهادت نايل آمد.نويد شاهد مازندران مرورى دارد بر وصيت نامه اين شهيد كه در ادامه به آن مى پردازد.

شهيد ناصر صادقى: جبهه جايى است كه انسانها را مى سازد

شهيد ناصر صادقى فرزند نصرت اله در پنجم خرداد ماه 1347 در يك خانواده مذهبى و كم درآمد در شهرستان آمل به دنيا آمد. شهيد خود به جبهه مى رفت و ديگران را نيز تشويق به رفتن به جبهه مى كرد و مى گفت: جبهه جايى است كه انسانها را وى سازد و معنى زندگى و عزت و مردانگى را به آدمى نشان ميدهد.

مختصری از زندگینامه شهید خسرو اسفندیاری

من امیدی به بازگشت ندارم واگر خداوند قبول نماید،بازگشتم به سوی اوست.

گذرى بر زندگى شهيد محمدحسين على گل زاده

شهيد محمدحسين على گل زاده فرزند محمدحسن در تاريخ چهارم فروردين 1333 در اطراف شهر بابل در روستاى بنام بائكلا بندپى غربى بدنيا آمد.شهيد تا كلاس ششم ابتدايى را در روستاى فكچال بالاتر از روستاى خود درس خواند و وقتيكه ششم ابتدايى را به اتمام رساند به آمل رفته و در مدرسه طلاب به درس خواندن مشغول شد.

یک حلب آن را دادم به پیر زن فقیر

جنگ تازه تمام شده بود. نفت به سختی گیر می آمد. دو حلب خالی دادم دست مجید. فرستادمش دنبال نفت...

یتیم نوازی

دختر کم سن وسالی بودم. بافرزند یکی از آشنایان مشغول بازی بودیم که بعد از ماهها پدرم از جبهه آمد.

گواه

ميداني كه براي چه به منطقه رفته بودم؛ خواستم عكس بگيرم، از هر چه كه مي ديدم؛ از ايثار نوجوان هايي كه نارنجك به كمر می بستند

گذرى بر زندگى شهيد حسن جان امينى

شهيد حسن جان امينى فرزند محمد در تاريخ سوم مرداد 1338 در خانواده اى مذهبى و كارگر در شهرستان بهشهر تولد و پرورش يافت. از همان كودكى بسيار با استعداد و با هوش بود. پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ايران نقش عمده اى در بسيج توده ها بر عليه نظام امريكايى شاه داشت. به (كوكتل مولوتف) و سه راهى كه خودش در ساختنش دست داشت، در مواقع لزوم مسلح بود.

شهيد سعدى‌ نورى: زندگی عقيده و جهاد است

تو را شكر مى كنم كه راه شهادت را بر من گشودى و دريچه اى پر افتخار از اين دنياى خاكى به سوى آسمانها باز كردى و لذتبخش ترين اميد حياتم را در اختيارم گذاشتى. اين است كه زندگى همانا عقيده و جهاد مى باشد.

شهدای دی ماه

مختصری از زندگینامه شهید حمداد داورپناه

شهید به سال 1352 در خانواده ای فقیر و مستضعف دیده به جهان گشود .

شهید گردان کمیل 15 روزسابقه جبهه داشت

هنوز دوماه تا هفده سالگی فاصله داشت .رفاقت دایی اش با«عمو عابدی»باعث شد تا به گردان کمیل بیاید.عمو هم او رابه ماسپرده.

شهید فرامرز الهیاری: جبهه ، دانشگاهی با درس های ایثار، جهاد و فداکاری است

جبهه به راستی دانشگاه عشق الهی است. دانشگاه انقلاب است. دانشگاهی است که دانشجویانش رزمندگان پرستیز اسلام، و قلمش ایمان مستحکم رزمندگان، و کتاب هایش قرآن و نهج البلاغه، و درس هایش ایثار، جهاد، فداکاری، ایمان، اخلاص و هجرت، و معلم بزرگش سرور شهیدان ابا عبدالله است.

شهدای دی ماه

مختصری از زندگینامه شهید بهمن نريموسي

در عالم خواب و بيداري شهيد را با لباس سبزي همراه با يك نفر ديدم كه كيف بهمن را در دست داشت. جلو درب منزل آمدند كيف را تحويل دادند تا بهمن را صدا كردم پرواز كرد و رفت. فرداي آن روز كيف او را درب منزل آوردند و تحويل دادند.

شهدای دی ماه

مختصری از وصيت‌نامه شهید اردشير ارمغان

اينك من مى روم تا سنگرهاى برادرانم را پر كنم و اسلحه آنان را ازدر دست بگيرم .

گفت‌وگو با یکی از همرزمان علی ذاکری از پیشکسوتان دفاع مقدس که چندی پیش به دوستان شهیدش پیوست

حاج‌علی الگوی شجاعت و ایثار بود

ما یک گروه شش نفره بودیم و همه اطلاعات شناسنامه همدیگر را می‌دانستیم. مثلاً من اطلاعات شناسنامه آقای ذاکری را می‌دانستم و همه آماده بودیم اگر برای کسی اتفاقی افتاد بتوانیم همدیگر را شناسایی کنیم. تا این حد آمادگی شهادت را داشتیم و هیچ وحشت و ترسی از اتفاقات جنگ نداشتیم

آغاز ثبت‌نام خادمان جبهه انقلاب اسلامی راهیان نور

زمان ثبت‌نام برای عضویت در خادمان جبهه انقلاب اسلامی راهیان نور آغاز شده است.

در جبهه احساس عزت کردم

من وقتی خود را شناختم که پا به جبهه نهادم من وقتی احساس عزت کردم که به فرمان امام لبیک گفتم و به جبهه ی نبرد حق علیه باطل آمدم تا اسلام را یاری کنم.من آنقدر به جبهه مى روم تا شهيد شوم. ای برادرم و ای خواهرم شما ادامه دهنده راه من باشید و در راه اسلام استوار و مقاوم و پر توان باشید.