برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «دو روز از محاصره میگذشت و هیچ راهی برای رفت و آمد نبود. گرسنگی بر همه غالب آمده بود. هیچ غذایی نداشتیم تا اینکه دیدیم زنان دلاور کرد به سوی ما میآیند. تعجب زده شدیم، آنها به سختی قدم برمیداتشند و تا زانو در برف فرو رفته بودند ...» ادامه این خاطره از " صفرعلی احسانفرد " را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.