جانباز ۶۰ درصد گفت: جوانان بدانند این انقلاب راحت به دست نیامده و حاصل خون هزاران شهید و جانباز است.
جانباز «جمشید آقازاده» در بیان خاطرات خود میگوید: «در گردنه کوه از هر طرف در کمین نیروهای دموکرات و کوموله بودیم و پیشنهاد دادم عملیات گریز و فرار را انجام دهیم وگرنه اسیر خواهیم شد...»
همسر شهید صدری در خاطرات همسرش گفت: در روز اول ماه رمضان خبر شهادتش را برای ما آوردند.
جانباز «غلام ناظری» میگوید: سال ۱۳۶۰، بعد از عملیات فتحالمبین، در جبهه حضور داشتم. یک خاکریز بود که شکل عصا داشت و در اختیار عراقیها بود. با ذکر "الله اکبر" عملیات را شروع کردیم و درگیر شدیم. آنقدر غرق در نبرد شدیم که نفهمیدیم چطور خاکریز را گرفتیم.
همسر شهید نصرت الله علیائی مقدم درباره خصوصیات همسرش گفت: هیچ تعلق خاطری به دنیا و مادیات نداشت و آرزویش شهادت در راه آرمانش هایش بود.
جانباز «محمدشریف حسینپور» میگوید: سرباز بودم و میخواستم به کشورم خدمت کنم، برای همین در جبهه نامنویسی کردم. در یکی از عملیاتها، بعثیها حمله شیمیایی سنگینی انجام دادند؛ آنقدر شدید که تا شعاع ۱۵ متری اطرافم را نمیدیدم. در این عملیات، تعدادی از همرزمانم به شهادت رسیدند و من هم دچار آسیب شیمیایی شدم.