سه‌شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۸۶ ساعت ۰۷:۰۷

امام پس از فرار شاه از ايران اعلام كردند من در هر شرايطي كه پيش بيايد به ايران خواهم رفت . يك شب ساعت 5/9 به وقت پاريس تلفن دفتر زنگ زد آقاي بهشتي بود كه مي گفت شنيده ايم امام فرموده اند مي خواهند به هر نحو ممكن كه شده به ايران بيايند. ما هم برنامه اي براي ورود ايشان به تهران تدارك ديده ايم . از جمله درنظر داريم مسير ورود امام از هواپيما تا فرودگاه را فرش كنيم و ايشان را با توجه به خطراتي كه هست با هلي كوپتر به بهشت زهرا ببريم . ايشان فرمودند اين مسائل كه مصوبات ستاد استقبال از امام است را به عرض امام برسانيد. من هم يادداشت كردم و به عرض امام رساندم . امام با تعجب فرمودند برو متصل شو (تلفن بزن ) به آقاي بهشتي و به ايشان بگو مگر كورش را مي خواهند وارد ايران كنند! طلبه اي ازايران خارج شده همان طلبه دوباره به ايران باز مي گردد و احتياجي به اين تشريفات نيست . من هم به آقاي بهشتي كه در مدرسه رفاه بود تلفن زدم و فرمايشات امام رامنتقل كردم . آقاي بهشتي بر حرفهاي قبلي خود اصرار داشتند و استدلال مي كردنداين تدابير به خاطر حفظ سلامتي خود امام است چون آيت الله منتظري كه تازه اززندان آزاد شده و به اصفهان و نجف آباد رفته به قدري مردم از ايشان استقبال كردندكه 6 نفر زير دست و پاي مردم له شده اند و اين يقيناً براي استقبال از امام هم پيش مي آيد و عده اي از بين مي روند و ما نمي خواهيم مردم از بين بروند و هدف ما اين است كه امام به گونه اي وارد كشور شوند كه صدمه اي به مردم وارد نشود و نكته مهمتر هم اين است كه در چنين استقبال ميليوني مردم جان خود امام هم در خطراست چون دشمنان امام هم قاطي مردم هستند و ممكن است به امام آسيبي برسانند. من مجدداً اين مطالب را به امام عرض كردم فرمودند من اگر بتوانم ازفرودگاه تا بهشت زهرا را پياده مي روم اگر چه زير دست و پاي مردم كشته بشوم ولي چون راه خيلي دور است با ماشين مانعي ندارد.
حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل فردوسي پور
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده