بسیج برای شما خیر و برکت است

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «نظرعلی رستمی» متولد هفتم اردیبهشت ۱۳۴۳، در شهرستان سوادکوه شمالی به دنیا آمد و در تاریخ هشتم دی ماه ۱۳۶۶، در دزلی، بر اثر اصابت تیرمستقیم به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای نفت چال به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید «نظرعلی رستمی»

با سلام و درود بر اولیاء و انبیاء و بر ائمه معصوم و با سلام و درود بر امام امت، خمینی بزرگ و قائم مقام رهبری، حضرت آیت الله العظمی منتظری و با سلام و درود بر رزمندگان جبهه‌های عشق و ایثار و بر شهدای گران قدر و گلگون کفنان اسلام که با نثار جان شیرین شان ما را مدیون خود قرار داده‌اند، حمد و سپاس خدای را که به ما علم و آگاهی در راهش و پیروی از اسلام عزیز و ولایت فقیه را اعطا فرموده و خدای را شکر که به من یاری داد تا در این ارگان مقدس پاسداری از قرآن و خون شهدا پا نهادم تا بتوانم وظیفه خود را بهتر به انجام برسانم. خدایا! بنده‌ای غرق در گناه و معصیت‌ام، طلب عفو می‌کنم و از تو می‌خواهم ریاهایم را به خلوص مبّدل فرمایید و از شرّ شیطان نجاتم دهی.‌ای امت اسلام و‌ای پدر و مادرم! من چه وصیتی می‌توانم به شما بکنم. من کوتاه‌تر از آنم که در مقام وصیت قرار بگیرم، چون شما‌ها بودید که با یاری الله ما را به این حد رسانیدید. شما وارث خون شهدا هستید که با ریختن خون خود نهال انقلاب را آبیاری کردند و به عنوان امانتی در اختیار شما گذاشته‌اند. پس سعی کنید برای حراست از آن در همه لحظات در صحنه بوده و تا دم آخرین این ابرمرد تاریخ، این نور الهی، امام امت را همراهی و از او پیروی نمایید. قدر این رهبر و این جمهوری اسلامی را بدانید. چون نعمتی بس عظیم است. هر یک در مقابل اسلام و انقلاب اسلامی مسئول باشید. بی‌طرف نباشید بلکه عزت و شرف اختیار کنید. جهاد در راه خدا را فراموش نکنید تا رستگار شوید. همان طور که قرآن کریم در سوره محمد (ص) می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید، اگر خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری می‌کند و شما را پایدار و ثابت قدم می‌گرداند. پس بیایید از جان و مال خود جهاد کنید و از این نعمت بزرگ بهرمند شوید.»

و‌ ای امت بیدار بسیج! امر امام است و اگر پیرو امام هستی، بسیجی باش. پایگاه‌های مقاومت بسیج برای شما خیر و برکت‌اند. این‌ها فرزندان و جگرگوشه‌های شمایند، با تمام وجود آن‌ها را حمایت کنید. مبادا اجازه دهید کوچک‌ترین دهن کجی به آن‌ها بشود و امام زمان (عج) از شما ناراحت شود. آن‌ها کسانی هستند که در حفظ و حراست از اسلام و انقلاب اسلامی در جبهه‌های خون رنگ و سوزان خوزستان و در کردستان مظلوم سر داده‌اند و بدن هایشان پاره پاره گشت. هان!‌ای بسیجیان قهرمان و‌ای کسانی که پیر جماران به وجود شما‌ها عشق می‌ورزد! بیایید جنازه‌ام را بگیرید و بر روی دست‌های مبارک تان با من وداع و عهد و پیمان کنید که به ضدانقلاب و دنیاطلب‌ها درس شهامت و ایثار ومقاومت دهید و با حضور در تمامی جبهه‌ها ثابت کنید که پیرو امام بزرگوار و بردوش گیرنده سلاح برادرتان خواهید بود. خانواده‌ام، بستگان و دوستانم! در شهادتم سرگرم گریه و زاری نشوید. به مسوولیت خود بنگرید. پدر و مادر عزیزم! می‌دانم که نتوانستم وظیفه خود را در قبال زحمات شما جبران نمایم ولی شما همچون ابراهیم و هاجر از پس امتحان خوب برآمدید و می‌دانم از شهادت من رنج می‌برید ولی بدانید خدا با صبرکنندگان است؛ و از بدی‌های که کرده‌ام، گذشت کنید و از این که زحماتی برایم متحمل شدید تا مرا پرورش داده‌اید، امیدوارم خداوند به شما اجر و پاداش عطا فرماید و خوشحال باشید از این که امانت خدا را به صورت هدیه به خودش تحویل داده‌اید. همچنان در همه حال مطیع امر امام باشید؛ و برادرم را آن چنان تربیت و پرورش دهید تا ادامه دهنده راهم و برای اسلام مفید باشد. برادرم! می‌دانم که از دست دادن برادر مشکل است ولی بدان برادرت به هدر نرفت بلکه به سوی عاشق و معبود شتافت؛ و شما‌ای خواهرانم! همچنین می‌دانم که داغ برادر شما را دل شکسته می‌کند، امّا به یاد زینب (س) باشید و حجاب را که از فاطمه به شما ارث رسیده رعایت کنید. چون رعایت حجاب شما از شمیشر برّان برّنده‌تر و کوبنده‌تر از شهادت من بر سر کافران و ظالمان است.

و امّا تو‌ ای همسرم! همچون کوه مقاوم و استوار باش و در فراقت با خدا باش و از فرزندانم خوب مادری کن، چون مسوولیت پدری هم به عهده خودت هست. معلم خوبی برای آن‌ها باش و راه پدر را به آن‌ها بیاموز؛ و شما‌ای بستگان و دوستان و آشنایانم! عفوم کنید. چون شاید بدی‌هایی را نسبت به شما مرتکب شده باشم.

در پایان، پدر رزمنده و عزیزم و مادر مهربانم! با نهایت شرمندگی سفارش دیگر دارم و آن هم این که از همسر و فرزندانم خوب مواظبت کنید تا با خیال راحت از دنیا هجرت کرده باشم. در زندگی اموال آن چنانی ندارم، اندکی که موجود است، برای فرزندانم بماند. از شهدای به خون افتاده آفتاب سوزان خوزستان و از شهدای گمنام کردستان مظلوم و از مفقودالاثر‌ها و اسرای زندان بغداد و کومله و دمکرات و خانواده‌های مظلوم آن‌ها و فرزندان یتیم و چشم به راه آن‌ها شرمنده‌ام. در ضمن مرا در مزار شهدای محل در جوار دیگر شهدای بزرگوار دفن نمایید.

الها! عاشقم، پذیرایم باش و ما به جز در راه رسیدن به خودت نمیران و راهی که خود خواهان آنی، شهادت مان برسان.

انتهای پیام/