
به گزارش نوید شاهد، این تصاویر، فقط یک فیلم جنگی نیست… این قاب، لحظهای از تقدیر است.
رزمندهای با لباس سبز، آرپیجی بر دوش، در خط مقدم شلمچه؛ او شهید سعید شاهحسینی است، از لشکر ۲۷ محمدرسولالله(ص)
برادرِ شهیدان محمدحسن و حسین شاهحسینی سه برادر از یک خانه، از نیاوران تهران…سه ستاره، از یک آسمان.
وقتی سعید به شهادت رسید، همرزمانش برای رساندن خبر به خانه آمدند.
حاج عبدالوهاب، پدر شهید، آرام گفت: شلوغ نکنید… مادرش دو فرزند دیگرش را هم داده. بگذارید خودم خبر را بگویم.
به خانه که رسیدند، مادر را دیدند پای تلویزیون… و تقدیر، عجیبترین صحنهاش را رقم زده بود. همین فیلم، همین لحظه، در حال پخش بود.
مادر با شوق گفت: سعید!! سعیدِ خودمونه…
سعید آرپیجی میزند… «یا حسین» میگوید… به پشت تیربار میرود… و آخرین تکبیرش را فریاد میزند.
پدر آرام به مادر گفت: دیدی شیربچهات را؟
اگر لیاقت داشته باشد، باید مثل برادرهایش شهید شود… و این پسرمان هم لایق بود. و همانجا، قطرات اشک مادر، برابر تصویر تلویزیون جاری شد... اشکی نه از بیتابی، که از رضایت.
امروز، خانهای که سه شهید تقدیم اسلام کرد، دیگر خانه نیست… حسینیه است.
انتهای پیام/