آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۲۵۰
۱۳:۰۱

۱۴۰۴/۱۰/۰۱

وصیت‌نامه‌ای که آینه شد

در سحرگاه پنجم آبان ۱۳۶۰، محمدحسن اسماعیل‌زاده خراسانی، دانش‌آموز هفده‌ساله هنرستانی، وصیت نامه خود را با یاد دو برادر شهیدش، حبیب‌الله جوادی و مرتضی نیک‌نژاد، نوشت و تنها یک ماه بعد در عملیات طریق‌القدس، به آرزوی دیرینه خود رسید و با اصابت تیر به سر، در خاک بستان به خون خفت.


به گزارش نوید شاهد البرز؛ محمدحسن، نوجوان هنرستانیِ اهل تهران، درس و کارگاه نجاری را رها کرد و با عشقی سوزان به جبهه رفت. او که پیش از انقلاب، در تظاهرات‌ها و پخش اعلامیه‌های امام خمینی(ره) حضور داشت، پس از شروع جنگ تحمیلی تاب نیاورد و به بسیس پیوست. تنها یک ماه از حضورش در خط مقدم گذشت؛ اما در عملیات «طریق‌القدس» و در خاک بستان، با اصابت تیر به پیشانی، نامش را در دفتر شهیدان جاودانه کرد. او در وصیت‌نامه‌اش از همه خواست سوره والعصر بخوانند، دعای فرج را فراموش نکنند و پرچم «لا اله الا الله» را همیشه برافراشته نگه دارند. محمدحسن، اسوهٔ ایثار نوجوانی است که پروازش از هنرستان آغاز شد و در آسمان شهادت به کمال رسید.

وصیت نامه‌ای که آینه شد؛ از آخرین شبنشینی تا اولین پرواز یک نوجوان هنرستانی به سوی شهادت

در ادامه وصیت‌نامه شهید محمدحسن اسماعیل‌زاده خراسانی را بخوانید.

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
سلام گرم من به اسلام و تمام شهدای راه حق و امام امت و ملت غیور ایران و شهیدپرور، و به مادر و پدر و برادران و خواهران عزیزم.  

هم‌اکنون که این وصیت‌نامه را می‌نویسم، ساعت یک و نیم بامداد روز سه‌شنبه، پنجم آبان‌ماه ۱۳۶۰ است.  

پدر و مادر و خواهران و برادرانم، امیدوارم از تقصیرات من بگذرید و مرا ببخشید؛ مخصوصاً مادر عزیزم که می‌دانم بسیار زجرش داده‌ام و او نیز زحمات فراوانی برای من کشیده و مرا با غم و اندوه فراوان بزرگ کرده است. امید است که در پناه اسلام، زیر پرچم سرخ «لا اله الا الله» زندگی خوبی داشته باشد.  

دوستان عزیزم، امیدوارم مرا ببخشید و با دشمنان اسلام و قرآن و امام خمینی همیشه در ستیز باشید. و مواظب باشید که اینقدر این سرور مستضعفین و یاور قرآن را ناراحت و غمگین نکنید.  

در این هنگام که وصیت‌نامه‌ام را می‌نویسم، به یاد شهدای اسلام هستم؛ مخصوصاً بهشتی و رجایی و باهنر و نواب و واحدی، و دو دوست و برادر هم‌رزمم که در جبهه‌های حق علیه باطل به شهادت رسیده‌اند: «حبیب‌الله جوادی در گیلانغرب به تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۶۰ و مرتضی نیک‌نژاد در کرخه نور به تاریخ ۳ آبان ۱۳۶۰». امیدوارم خون شهدای اسلام که از زمان امام حسین (ع) تا ظهور مهدی (عج) جاری است، پایمال نشود. از همه دوستانم طلب بخشش می‌کنم. شما را به اسلام و قرآن می‌سپارم.


نام‌آوران قرآن تا نعره کشیدند  
خورشید را از قلب شب بیرون کشیدند  
چابک براق عاشقی را زین نهادند  
پا در رکاب پاره دیرین نهادند  
تا ورد لبهاشان سرود سرخ «لا» شد  
همه‌جا زمینی بود، آنجا کربلا شد  
فریادشان شهیدی شد در جام حق ریخت  
تکبیرشان چون نور در کام خلق ریخت  
با ما بجز از اسرار بیداری نگفتند  
بیدارمان کردند و خود در خاک خفتند  

در پایان به تمام کسانی که مرا دوست می‌دارند توصیه می‌کنم که سوره والعصر را بخوانند و دعای فرج را بخوانند و نماز را به پا دارند.  
خداوند همه‌ی شما را در دنیا و آخرت حفظ کند.  

محمدحسن اسماعیل‌زاده

 
انتهای پیام/

گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه