روایتی از غربت، صبر و ایستادگی در دل اسارت
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید غریب اسارت «احد رفیعی» سال ۱۳۳۶ در روستای مانیزان شهرستان خنداب، در خانوادهای سادهزیست و اهلدل دیده به جهان هستی گشود. سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. زمان جنگ فرارسیده بود او نیز احساس تکلیف کرد و به سوی جبهه رهسپار و به عنوان بسیجی و نیروی قرارگاه رمضان به جبهه اعزام شد و در یک عملیات شناسایی شرکت کرد. پس از یک ماه حضور عاشقانه در جبهههای نبرد، سرانجام در ششمین روز از تیرماه سال ۱۳۶۲ در منطقه ی سردشت آذربایجان غربی هنگام درگیری با گروهکهای ضدانقلاب به اسارت درآمد و بر اثر شکنجه به شهادت رسید. پیکرش تاکنون مفقود میباشد.

ذبیح اله صحرایی از آزادگان استان مرکزی در خصوص شهید غریب احد لطفی می گوید:
بعد از اسارت ما را به اردوگاه موصل ۲ بردند. دو ماه تمام با شهید لطیفی در کنار هم بودیم؛ در همان روزهای سخت اسارت. هرچند دیوارها و محدودیتها ما را از هم جدا میکرد، اما گاهی که فرصتی برای قدم زدن بیرون پیدا میکردیم، چشمهایمان دوباره همدیگر را میدیدند و دلهایمان آرام میگرفت.
اردوگاه موصل ۲ جایی بود که روزها به کندی میگذشت و شبها با غربت و دلتنگی سنگینتر میشد.
پس از دو ماه، ناگهان خبر رسید که هفتصد نفر را بردهاند. هیچکس نمیدانست کجا و برای چه. تنها سکوت و نگرانی بود که در دلهایمان خانه کرد. زمان گذشت و من دیگر او را ندیدم.
در میان آن همه بیخبری، تنها یک حقیقت تلخ بود که بر جانم نشست: احد رفیعی، آن یار غریب اسارت، به شهادت رسیده بود.
شهادتش نه تنها پایان یک زندگی، که آغاز یک روایت جاودانه شد.
روایتی از غربت، صبر و ایستادگی در دل اسارت، و یادگاری برای همه ما که با او نفس کشیدیم و امروز نامش را با افتخار بر زبان میآوریم.
انتهای پیام/