شهید غریبی که به شهید ایستاده معروف شد
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید غریب اسارت «محسن درخشان» در سال ۱۳۳۴ به دنیا آمد. چهار ساله بود که خانوادهاش از قصرشیرین به محله وکیل آقا در کرمانشاه مهاجرت کردند. محسن، دوره متوسطه را در هنرستان صنعتی کرمانشاه خواند و با دیپلم ماشین افزار به استخدام هوانیروز درآمد. وی پس از طی مراحل نظامی، زبان انگلیسی و پرواز، در سال ۵۶ موفق به گرفتن گواهینامه خلبانی شد و با تخصص پرواز با جنگنده کبری به جمع عقابان تیزپرواز هوانیروز اصفهان پیوست. محسن درخشان به همراه شهید کشوری، شیرودی، سهیلیان و شمشادیان بارها به کردستان سفر کرد، حماسههای او و دیگر عقابان آهنین بال هوانیروز مانند افسانه پهلوانان در کردستان زبانزد مردم و نیروهای جبهه بود. دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ در سنندج توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق به اسارت درآمد و به شهادت رسید.

نفر اول سمت راست شهید محسن درخشان
حسنعلی امیری از آزادگان سرافراز استان کرمانشاه در خصوص این خلبان شهید اینگونه روایت میکند:
شهیددرخشان که از همرزمان شهیدکشوری و شهیدشیرودی بود، چندینبار به مأموریتهای محوله در کردستان رفت تا ضدانقلابیونی که خود را طرفدار خلق کرد میشمردند و در حقیقت، هدفی جز نابودی خلق و تجزیه ایران اسلامی نداشتند، سرکوب کند.
روز سی و یکم فروردین ۱۳۵۹ ستون اعزامی به منطقه سقز و مریوان جهت نجات مردم سنندج میرفتند که به وسیله عوامل کومله و دمکرات مورد حمله قرار گرفتند و نزدیک به ۵۰ نفر شهید و عدهای از پرسنل ارتش را زخمی و عدهای را محاصره کردند و چندین بار که هلیکوپترها برای نجات آنها رفتند، مورد حمله سلاحهای دشمن قرار گرفتند.
سرانجام دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ استاد خلبان محسن درخشان جهت این عملیات داوطلب شد و گفت: " ما اگر نتوانیم در راه عقیده مان جهاد کنیم و به برادران خود کمک نرسانیم دیگر چه ارزشی داریم و من با توجه به تمام مشکلات اگر چه به قیمت جانم تمام شود تا آخرین قطره خونم کوتاهی نخواهم کرد. "
وقتی به ماموریت رفت با اشرار درگیر میشود به دلیل تیراندازی ضدانقلاب به سوی هلیکوپترش مجروح شده و در نهایت مجبور به فرود میشود و پس از فرود نیز با آن وضعیت به سمت ضدانقلاب تیراندازی میکند، اما در نهایت کمک خلبان موفق میشود از مهلکه نجات یابد و محسن نیز توسط تعدادی از اهالی منطقه به بیمارستانی در سنندج منتقل میشود.
ضدانقلاب کوردل پس از اینکه محسن برای درمان جراحتش به بیمارستان انتقال یافته بود، به بیمارستان یورش برده و پرستار بخش را به شهادت رساندند و محسن را با خود بردند و روزها او را شکنجه کردند و آزار دادند.
آنها محسن را ایستاده تا گردن در خاک فرو میکنند و با مالیدن مایع شیرین به سر و صورت رهایش میکنند. فردا که برای نتیجه شکنجه به سراغش میآیند، هنوز اندک رقمی در سر و صورت متلاشی شده از هجوم حشرات در چهرهاش وجود داشته که با گلولهای او را خلاص و به شهادت میرسانند. روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ روز دیدار او با معبودش و رسیدن به نهایت آرزوی اوست.
این عقاب تیزپرواز و سرافراز میهن، تنها فردی است که در میان نظامیان به «شهید ایستاده» معروف است.
انتهای پیام/