آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۶۳۴۹
۱۱:۵۹

۱۴۰۴/۰۹/۱۰
زندگینامه شهید «حسینعلی شیبک» به مناسبت سالروز شهادتش منتشر شد

از بسیجی پرتلاش تا پاسدار سنگر نمازجمعه

از جوانان پر شور و فعال اجتماع بود، که بعد از عضویت در بسیج سپاه پاسداران گنبد و طی مراحل آموزشی مسئول گروه مقاومت دکتر چمران گردید و به فعالیت پرداخت و بدین ترتیب روز‌ها بکار و شب هایش قسمتی به تحصیل و قسمتی دیگر به پاسداری و گشت زنی می‌گشت و در روز‌های جمعه نیز برای حفاظت از سنگر نمازجمعه به نگهبانی و حفاظت از این محل مقدس می‌پرداخت.


شهید «حسینعلی شیبک» هفدهم آذر ماه ۱۳۳۸، در شهرستان گنبدکاوس به دنیا آمد. پدرش اسماعیل، کشاورز بود و مادرش دری نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارمند سازمان تربیت بدنی بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دهم آذر ماه ۱۳۶۰، در داربلوط گیلانغرب هنگام درگیری با نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید زادگاهش قرار دارد.

از بسیجی پرتلاش تا پاسدار سنگر نمازجمعه


به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید در یکی از روستا‌های اطراف زابل دیده به جهان گشود و پس از چندی به همراه خانواده به کلاله (یکی از بخش‌های گنبد کاوس) مهاجرت نمودند، وی نخستین فرزند خانواده بود که در شش سالگی تنها حامی و نان آور خانواده اش یعنی پدرش را از دست داد و مادر بزرگوارش با کارگری و درد و رنج فراوان عهده دار مخارج زندگی شد تا دو پسر کوچکش را بزرگ کرد و آماده مدرسه رفتن شدند. 
حسینعلی در سال ۴۵-۴۶ وارد یکی از مدارس ابتدایی کلاله مشغول به تحصیل شد و به علت مشکلات امرار معاش زندگی در حین تحصیل به سن کمی که داشت کار هم می‌کرد. با توجه به شرایط سخت حاکم بر او و خانواده حسینعلی موفق به پایان رساندن دوران ابتدایی شد. 
حسینعلی به علت مشکلات اقتصادی حاکم بر خانواده بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی مجبور به ترک تحصیل شد و بجای خود برادر کوچکش را وا می‌دارد که به تحصیل خود ادامه دهد او برای تأمین معاش خانواده از هیچ کار شرافتمندانه‌ای روی گردان نبود و تا آنجا که توان داشت تلاش می‌کرد، حسینعلی در سال ۱۳۵۳ ازدواج نمود و حاصل این ازدواج سه فرزند پسر بود که آخرین فرزند بعد از شهادت پدر دیده به جهان گشود. وی از سال ۱۳۵۵ وارد تربیت بدنی گشته و در انجمن پرورش اسب گنبد کاوس مشغول بکار می‌شود که در اواخر در قسمت دفتری این سازمان انجام وظیفه می‌نمود. 
با شروع انقلاب وی یکی از فعالترین افراد آن منطقه بشمار می‌رفت چرا که هیچگاه نسبت به اسلام بی تفاوت نبوده و همیشه آماده هر گونه فداکاری بود و در طول نهضت با تمام وجود در براندازی رژیم منحط پهلوی کوشا بود. بعد از انقلاب نیز در حفظ و حراست از جمهوری اسلامی تلاش می‌کرد و همواره قلبش برای انقلاب و اهداف مقدسه آن می‌طپید و همپای سایر امت حزب الله با روحیه‌ای انقلابی می‌زیست و در عمل نیز به اثبات می‌رساند و بطور کلی از جوانان پر شور و فعال اجتماع بود، که بعد از عضویت در بسیج سپاه پاسداران گنبد و طی مراحل آموزشی مسئول گروه مقاومت دکتر چمران گردید و به فعالیت پرداخت و بدین ترتیب روز‌ها بکار و شب هایش قسمتی به تحصیل و قسمتی دیگر به پاسداری و گشت زنی می‌گشت و در روز‌های جمعه نیز برای حفاظت از سنگر نمازجمعه به نگهبانی و حفاظت از این محل مقدس می‌پرداخت. او در دوران آشوب‌ها و جنگ داخلی گنبد سیزده روز در اسارت ستاد خلق ترکمن درآمد که پس از چندی با مساعدت یکی از دوستان ترکمنش توانست از چنگال ضد انقلاب رها شود و مجددا به فعالیت بپردازد. شهید فردی خوش خلق و با صداقت بود. با شروع جنگ تحمیلی دیگر تاب ماندن را نیاورد و قفس دنیا برایش تنگی نمود. از این رو در سال ۱۳۶۰ از طریق بسیج سپاه پاسداران گنبد داوطلبانه به جبهه اعزام شد تا که در جنگ با کفار بعثی سهمی داشته باشد چرا که مأمن حقیقی خود را یافته بود و حقیقت زندگی را درک کرده بود و با آگاهی کامل بسوی اوج تکامل روحی به پرواز درآمد و همین اخلاص و ایمانش رمز هدایت و پیروزیش گشت و سرانجام در حین عملیات محمد رسول (ص) در دهم آذر ماه ۱۳۶۰ در منطقه گیلان غرب به آرزوی دیرینش دست یافت و بر اثر ترکشی که به سرش خورد به شهادت رسید. 
انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه