در وفای به عهد زبانزد بود
به گزارش نوید شاهد مازندران، نامش «نادر» بود و اوّلین نورچشمی زندگی «علیاصغر و صدیقه» که در پنجم آبان ۱۳۴۰ به دنیا آمد؛ کودکی برخاسته از دامان پدر و مادری متدیّن در آمل.

دوره ابتدائی نادر، در دبستان «سعدی» زادگاهش سپری شد. او پس از طی مقطع راهنمایی، دانشآموز پایه سوم مقطع متوسطه بود که به دلیل عزیمت به جبهه، ترک تحصیل کرد.
اوقات فراغت نادر، علاوه بر انجام ورزش بسکتبال و کوهنوردی، کار در مغازه شیشهبُری بود تا کمکحال خانواده باشد.
مادر درمورد خصوصیات اخلاقی فرزندش میگوید: «قرآن را به خوبی تلاوت میکرد و دستی در تفسیر داشت. آن قدر به دعای کمیل اهمیت میداد که شبهای جمعه مرا هم سوار موتور میکرد و با خود به مراسم دعا میبرد. شجاع بود و در وفای به عهد زبانزد بود.»
صدای پای انقلاب که به گوش رسید، او نیز همگام با دیگر انقلابیون، به صفوف تظاهرات کنندگان ضد رژیم پیوست و فریاد تظلّم سر داد.
او در سال ۱۳۵۹ با پوشیدن لباس بسیجی، به عنوان تک تیرانداز گردان رزمی لشکر ۲۵ کربلا عازم جبهه نبرد با دشمن شد.
او بعد از پوشیدن جامه پاسداری در سال ۱۳۶۰، به سِمَت محافظ «آیتالله حسنزاده آملی» منصوب شد.
از ۱۹ اسفند همین سال (۱۳۶۰)، به مدت دو ماه، در کِسوت راننده تانک واحد زرهی لشکر ۲۵ کربلا، عازم منطقه عملیاتی شد.
پدرش میگوید: «پس از انقلاب از طرف کمیته برای جلوگیری از قاچاق چوب، او بیشتر وقت خود را در جنگل میگذراند. چند بار کتک هم خورد، اما تسلیم نشد. او به قدری سماجت میکرد که حتی در عملیات فتحالمبین، یک تانک عراقی را که وسط صحنه درگیری، توسط عراقیها جا مانده بود و آنها تلاش میکردند دوباره آن را به دست بیاورند، برای نیروهای خودی به غنیمت گرفت.»
عملیات محرم، کردستان، بازیدراز، سنندج و سَرپلذهاب، از جمله میادین حضور نادر به شمار میرود.
او در سِمَت فرماندهی گروهان در طرح جنگل نیز، خدمات ارزندهای از خود به یادگار گذاشت. حتّی یکبار از ناحیه پای راست مجروح شد؛ و در نهایت، نادر در دهم آذر ۱۳۶۱، در منطقه عینخوش، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و با بدرقه اهالی آمل، در «امامزاده ابراهیم» این شهر به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/