استخوان پایم خرد شد، اما از میدان دفاع بیرون نرفتم

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، جانباز «بهروز پیری» میگوید: سال ۱۳۶۴ به خدمت سربازی رفتم. البته قبل از آن هم بسیجی بودم و در مأموریتهای مختلف شرکت میکردم. بعد از پایان دوره آموزشی، ما را به کردستان فرستادند؛ ابتدا سردشت و پیرانشهر و بعد مناطق مرزی. در تقسیم نیروها، من و چند نفر دیگر را به دیواندره فرستادند؛ داخل شهر و ارتفاعات اطراف. آنجا در گروه گشت فعالیت میکردیم و بیشتر درگیریهایمان با نیروهای ضدانقلاب، بهویژه منافقین، بود.
در یکی از مأموریتها، درگیری شدیدی پیش آمد. همانجا تیر به پای راست من خورد؛ تیری که از ران وارد شد و از پایین پا بیرون آمد. جراحت بسیار سنگین بود. چند ماه بستری شدم و سختترین روزهای خدمتم همان روزها بود. با آمبولانس از مسیر زمینی ابتدا به زنجان منتقل شدم، اما بهخاطر شدت جراحات، بیمارستان قبولم نکرد و مرا به تهران، بیمارستان تختجمشید، اعزام کردند. چند ماه آنجا بستری بودم و دو سه بار عمل شدم. حدود ده تا پانزده سانت از استخوان پایم آسیب دیده بود و زمان زیادی طول کشید تا ترمیم شود.
در تمام این مدت، خانوادهام هیچ اطلاعی از وضعیت من نداشتند. دو سه ماه طول کشید تا بفهمند من مجروح شدهام. وقتی خبر را شنیدند، مادر بیچارهام از شدت ناراحتی چند بار بیهوش شد. خانواده خیلی رنج کشیدند و روزهای سختی را گذراندند.
وقتی دوران نقاهت تمام شد، میتوانستم معاف شوم؛ اما احساس دین میکردم. با همان وضعیت دوباره به خدمت برگشتم و باقیمانده سربازیام را انجام دادم.
امروز که آن روزها را به یاد میآورم، خدا را شکر میکنم که توانستم وظیفهای را که نسبت به وطنم داشتم، تمام و کمال انجام بدهم.
در ادامه گفتگوی تصویری را ببینید:
انتهای پیام/